

مدیریت استراتژیک چیست | بررسی انواع و مزایای آن
مدیریت استراتژیک یکی از مفاهیمی است که کاربرد بسیاری در بازاریابی و منابع انسانی دارد، اگر مدیر یک کسب و کار هستید و یا قصد دارید که کسب و کاری را راهاندازی کنید، مدیریت استراتژیک به شما کمک زیادی میکند؟
آیا علاقه دارید که کسب و کار شما با وجود چالشهایی که به آن برخورد میکنید همچنان مستحکم باقی بماند؟
آیا ترسی برای از بین رفتن کسب و کار خود دارید؟
مدیریت استراتژیک به شما در این زمینه کمک خواهد کرد تا بتوانید مدیریت بهترین داشته باشید. در این نوشتار به صورت کامل به بررسی مدیریت استراتژیک، اهمیت و فرایند آن میپردازیم.
مدیریت استراتژیک چیست؟
همواره تکنولوژی در حال رشد و پیشرفت است، کسب و کارهایی میتوانند به بقای خود ادامه دهند که با توجه به تغییر نیاز مردم و همینطور فناوریهای جدید، تغییرات لازم را اعمال کرده و با آن تغییرات همسو شوند.
به عنوان یک مثال بارز میتوان به محصولات اپل اشاره کرده هر ساله همه محصولات خود را با کیفیت بالاتر و تکنولوژی جدیدتری عرضه میکند ولی شرکت نوکیا نتوانست محصولات خود را متناسب با فناوری روز، همراه کند و سهم زیادی از بازار را از دست داد.
پس مدیریت استراتژیک و استراتژی استفاده شده در یک شرکت، میتواند عامل رشد و شکست سازمان باشد.
برای اینکه با مدیریت استراتژیک به صورت کامل آشنا شویم نیاز است که اصطلاح استراتژی را بررسی کنیم، منظور از استراتژی یک برنامه جامع و کاملی است که ما برای رسیدن به یک هدف از آن استفاده میکنیم. اگر این استراتژی در رابطه با مدیریت یک شرکت برای دستیابی به اهداف مدنظر باشد مدیریت استراتژیک به وجود خواهد آمد.
میتوان گفت که مزیت رقابتی میتواند باعث رشد و پیشرفت یک کسب و کار شود، با استفاده کامل از مدیریت استراتژیک میتوانید مزیت رقابتی ایجاد کنید که شما را از رقبا متمایز کند.
تاریخچه مدیریت استراتژیک
میتوان گفت شرکتهایی مانند جنرال الکتریک و بوستون، مفاهیم مدیریت استراتژیک را ارتقا دادند و و در سازمان خود استفاده کردند، در گذشته این مفهوم توسط هلدینگ و شرکتهای مادر مورد استفاده قرار میگرفت ولی امروزه به دلیل بروز خطاهای متعدد در مدیریت سازمان و بحرانهای مالی، در همه سازمانها و همینطور سطوح مختلف، اجرا میشود.
مدیریت استراتژیک به بخش جدایی ناپذیر از سازمانها تبدیل شده است که باید به صورت اصولی آن را اجرا کرد.
تعریف علمی مدیریت استراتژیک از دیدگاه استراتژیست های بزرگ
رابینز و کولتر از استراتژیستهای بزرگی هستند که مدیریت استراتژیک را به این صورت تعریف میکنند: رشد و توسعه اهداف و برنامههای سازمان با توجه به سیاستهای کلان.
آقایان پیرس و رابینسون نیز مدیریت استراتژیک را اقداماتی میدانند که بعد از بررسی اهداف شرکت صورت میگیرد که در راستای اهداف است.
همچنین از دیگر استراتژیستهای بزرگ میتوان به هیت، کارپنتر، ساندرز، رابینز و کولتر اشاره کرد که مدیریت استراتژیک را مجموعهای از اقدامات میدانند که هدف آن، به دست آوردن بازده بالاتر از حد متوسط برای سازمان است.
مراحل چهارگانه مدیریت استراتژیک
تطبیق سازمان با پیشرفتهای جامعه به وسیله مدیریت استراتژیک انجام میشود که منجر به بقا و رشد سازمان خواهد شد، این مراحل چهارگانه به این صورت است:
برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پایه های مالی
در این مرحله، برنامهریزی استراتژیک، عمدتاً به عنوان یک فرآیند بودجهبندی سالانه در نظر گرفته شده و همچنین اهداف و برنامهها، بر اساس اطلاعات مالی و عملکردی سازمان، تعیین میشوند.
ویژگیهای برنامهریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پایههای مالی، عبارتند از:
- توجه عمده به اهداف مالی
- تمرکز بر اطلاعات مالی و عملکردی
- تجزیه و تحلیل محدود محیط داخلی و خارجی
برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پیش بینی
برنامهریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پیشبینی، یک رویکرد ساده و عملی است که میتواند به سازمانها در دستیابی به اهداف مالی خود کمک کند. با این حال، این رویکرد، دارای محدودیتهایی نیز هست. بهعنوان مثال، این رویکرد، توجه محدودی به عوامل غیرمالی دارد و تمرکز آن بر آینده است.
در صورتی که بودجه بندی مناسبی بر اساس اهداف کلان سازمان صورت نگیرد، مدیران استراتژیک برنامههای 5 ساله را تدوین میکنند .
برنامه ریزی مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی
مرحله سوم تکامل مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی، مرحلهای است که در آن، برنامهریزی استراتژیک، به عنوان یک فرآیند مستمر و در حال تغییر، در نظر گرفته میشود. در این مرحله، مدیران به این نتیجه رسیدهاند که محیط کسبوکار، به سرعت در حال تغییر است و برنامههای پنج ساله، نمیتوانند پاسخگوی این تغییرات باشند. بنابراین، آنها بر این باورند که برنامهریزی استراتژیک باید بهطور مداوم انجام شود و در صورت لزوم، باید اصلاحات لازم در آن انجام شود.
ویژگیهای مرحله سوم تکامل مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی، عبارتند از:
- توجه به عوامل محیطی
- تفکر استراتژیک
- مداومت و انعطافپذیری
جاری سازی تفکر استراتژیک در تمام سطوح
در این مرحله، مدیران باید تفکر استراتژیک، باید در تمام سطوح سازمان جاری کنند این امر، بهمنظور افزایش مشارکت کارکنان در فرآیند برنامهریزی استراتژیک و همچنین افزایش احتمال موفقیت استراتژیها ضروری است.
ویژگیهای مرحله چهارم تکامل مدیریت استراتژیک با گرایش به مشارکت کارکنان، عبارتند از:
- تفکر استراتژیک در تمام سطوح سازمان
- مشارکت کارکنان در فرآیند برنامهریزی استراتژیک
- افزایش احتمال موفقیت استراتژیها
انواع مدیریت استراتژیک
با توجه به اینکه مدیریت استراتژیک یک موضوع گستردهای برای هر سازمانی است توجه به انواع این مدیریت بسیار مهم میباشد که در ادامه به این موضوع میپردازیم.
استراتژی کسب و کار
استراتژی تجاری، یک طرح کلی بلندمدت است که جهتگیری و مسیر یک شرکت را تعیین میکند. استراتژی تجاری، به شرکت کمک میکند تا اهداف خود را تعیین کند، منابع خود را تخصیص دهد و در فضای رقابتی موفق شود.
مباحث اصلی استراتژی تجاری عبارتاند از:
- مأموریت: بیانیهای کوتاه و مختصر که هدف و ماهیت شرکت را بیان میکند.
- چشمانداز: بیانیهای بلندمدت که تصویری از آینده شرکت را ارائه میدهد.
- اهداف: نقاط عطفی هستند که شرکت باید برای رسیدن به چشمانداز خود طی کند.
- استراتژیها: برنامههای اقدامی هستند که شرکت برای دستیابی به اهداف خود اجرا میکند.
استراتژی شرکتی
این نوع استراتژی بر مبنای تحلیل شرایط فعلی شرکت، بررسی مهمترین اهداف و راههای رسیدن به مقصد مورد نظر است.
استراتژی رقابتی
استراتژی رقابتی، یک برنامه کلی برای دستیابی به مزیت رقابتی است که باعث خلق ارزش بیشتر برای مشتری میشود.
عناصر اصلی استراتژی رقابتی عبارتاند از:
- تجزیه و تحلیل رقبا
- شناسایی نقاط قوت و ضعف
- شناسایی فرصتها و تهدیدها
- ابداع استراتژیهای رقابتی
استراتژی رقابتی، نقش مهمی در موفقیت یک شرکت ایفا میکند. استراتژی رقابتی، به شرکت کمک میکند تا در محیط رقابتی موفق شود و سودآوری خود را افزایش دهد.
استراتژی نوآوری
موارد اصلی استراتژی نوآوری عبارتاند از:
- شناسایی نیازهای مشتری: شرکت باید نیازهای مشتریان خود را بهطور دقیق شناسایی کند تا محصولات، خدمات و فرآیندهای جدیدی را توسعه دهد که نیازهای آنها را برآورده کند.
- طوفان فکری ایدهها: ایجاد طوفان فکری را برای رسیدن به ایدههای جدید و خلق محصولات، خدمات و فرآیندهای تازه بسیار مهم است.
- توسعه نمونههای اولیه: شرکت باید نمونههای اولیه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید را توسعه دهد و بازخورد اولیه مشتریان را دریافت کند.
- آزمایش: سازمان باید محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید را بررسی کرده تا عملکرد آنها را ارزیابی کند.
استراتژی عملیاتی
استراتژی عملیاتی، بر نحوه استفاده از منابع و فرآیندهای سازمان برای ایجاد ارزش و دستیابی به اهداف سازمانی تمرکز دارد.
استراتژی عملیاتی شامل موارد زیر است:
- تجزیه و تحلیل عملیات جاری: سازمان باید عملیات جاری خود را بهطور دقیق تجزیه و تحلیل کند تا نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کند.
- تعیین اهداف و مقاصد: سازمان باید اهداف و مقاصد عملیاتی خود را تعیین کند تا بداند به دنبال چه چیزی است.
- ایجاد برنامهها برای رسیدن به آن اهداف: سازمان باید برنامههایی را برای رسیدن به اهداف عملیاتی خود ایجاد کند.
مفاهیم مدیریت استراتژیک چیست؟
با استفاده از مفاهیمی که در ادامه به آن اشاره میکنیم میتوانید به درک بهتری از مدیریت استراتژیک برسید.
تجزیه و تحلیل ماتریس SWOT
این مفهوم به عنوان مفاهیم مدیریت راهبردی مطرح میشود که به نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت و تهدید یک سازمان اشاره دارد، این مفهوم به عوامل داخلی و خارجی یک کسب و کار مربوط است که میتواند بر عملکرد سازمان، تاثیرگذار باشد.
با توجه به شرایط هر کسب و کار، این نوع ماتریس هم تفاوت دارد، به عنوان مثال ممکن است که یک موضوع برای سازمان x فرصت و برای سازمان y تهدید باشد.
با استفاده از این ماتریس میتوانید استراتژی مناسبی را با توجه به نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها، تدوین کنید.
منحنی یادگیری
نام دیگر این مفهوم، تجربه است و به این نکته اشاره دارد که با دوبرابر شدن فرایند تولید، هزینه تولید جمعی 15 تا 20 درصد کم میشود. با توجه به منحنی یادگیری و مدیریت استراتژیک، میزان فعالیت کارمندان بعد از گذشت زمان و کسب تجربه، افزایش مییابد.
توجه به مزیت رقابتی در مدیریت استراتژیک
یک مزیت رقابتی فوقالعاده مناسب میتواند باعث افزایش رشد کسب و کار شود، میتوان با توجه به نقاط قوت، یک مزیت رقابتی مناسبی را برای سازمان ایجاد کنید که نسبت به سایر رقبا متمایز باشید.
زنجیره ارزش
این مفهوم شامل موارد بهم پیوستهای است که باید با تناسب مناسبی که دارد به خلق یک ارزش نهایی منجر شود. در مدیریت استراتژیک باید همه جنبههای یک سازمان، با هم مکمل بوده تا بتوان به هدف و ارزش مورد نظر رسید.
مدیریت استراتژیک چه اهمیتی دارد؟
به جرات میتوان گفت که مدیریت استراتژیک باعث پیروزی یا شکست یک کسب و کار میشود، اگر قصد دارید از مدیریت استراتژیک برای سازمان خود استفاده کنید باید به دو نکته توجه داشته باشید.
کمک به برنامهریزی در فعالیتها
مدیریت استراتژیک باعث میشود که شما بهترین مسیر را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کنید. با توجه به اولویتهای هر شرکت، باید یک استراتژی مناسبی را تدوین کرده و در جهت رسیدن به آن، قدم بردارید. اهداف کلیدی شرکت، مهمترین اولویتهای یک سازمان هستند که این اهداف میتواند بقا و رشد سازمان را رقم بزند.
کمک به بهبود تخصیص منابع
یکی از مهمترین نکاتی که باید در مدیریت استراتژیک به آن توجه کنید، استفاده از منابع مناسب و در جهت اولویتها است. برای مسائلی که اولویتهای مهم دارند باید منابع بیشتری را برای پیشبرد اهداف، تخصیص داد.
فرایند مدیریت استراتژیک چیست؟
برای اینکه بتوانید مدیریت استراتژیک را در کسب و کار خود اجرا کنید نیاز است که به مراحل زیر توجه کاملی داشته باشید.
تعریف سطوح هدف استراتژیک
منظور از سطح هدف استراتژیک، اهداف و چشماندازهای مهم سازمان است که تلاش میکند به آن دست پیدا کند، اهداف کسبوکار باید مشخص، قابلاندازهگیری، قابلدستیابی، مرتبط و زمانبندیشده باشند.
چشمانداز کسب و کار، به کارکنان و مدیران کمک میکند تا بدانند که کسب و کار در آینده چه سرنوشتی خواهند داشت. این امر، میتواند به ایجاد حس هدفمندی و جهتگیری در کارکنان کسبوکار کمک کند.
تدوین استراتژی
مرحله دوم فرایند مدیریت استراتژیک سازمانی، مرحلهی تدوین استراتژی است. در این مرحله، کسبوکار باید استراتژی خود را برای دستیابی به اهداف تعیینشده در مرحلهی قبل، تدوین کند.
برای تدوین استراتژی، کسبوکار باید دو کار اصلی انجام دهد:
- ارزیابی محیط داخلی و خارجی کسب وکار
- تعیین استراتژی مناسب
ارزیابی این عوامل، باعث میشود تا نقاط قوت و ضعف خود را در مقایسه با رقبا و محیط کسبوکار، شناسایی کرده و همچنین استراتژی مناسبی برای دستیابی به اهداف خود تدوین کنید.
اجرای استراتژی
مرحله سوم فرایند مدیریت استراتژیک سازمانی، مرحلهی پیادهسازی استراتژی است. در این مرحله، کسبوکار باید استراتژیهای تدوینشده در مرحلهی قبل را به اجرا درآورد.
برای پیادهسازی استراتژی، کسبوکار باید چهار کار اصلی انجام دهد:
- تخصیص مسئولیتها
- تشکیل تیمها
- تنظیم جدول زمانبندی
- تخصیص بودجه
ارزیابی و کنترل
در این مرحله، کسبوکار باید عملکرد استراتژیهای پیادهسازیشده را ارزیابی کند و اطمینان حاصل کند که استراتژیها به اهداف کسب و کار دست مییابند. در مرحلهی تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد، باید شاخصهایی را تعیین کرده تا عملکرد استراتژیها را اندازهگیری کنند. این شاخصها باید مرتبط با اهداف کسبوکار باشند.
همچنین باید اقداماتی را انجام دهد تا عملکرد استراتژیها را بهبود بخشد. این اقدامات میتوانند شامل تغییر استراتژیها، تخصیص منابع بیشتر، یا آموزش کارکنان باشند.
ویژگیهای مدیریت استراتژیک چیست؟
یکی از ویژگیهای خاص مدیریت استراتژیک، تمرکز بر آینده است. مدیریت استراتژیک، به دنبال آن است که سازمان را برای آینده آماده کند. این امر، از طریق تعیین اهداف بلندمدت سازمان و توسعه استراتژیهایی برای دستیابی به این اهداف، انجام میشود.
هدفهای بلندمدت سازمان، اهدافی هستند که سازمان قصد دارد در افق زمانی مشخصی، به آنها دست یابد. این اهداف، باید با توجه به شرایط و موقعیت سازمان و همچنین عوامل محیطی، تعیین شوند.
بنابراین، میتوان گفت که مدیریت استراتژیک، یک فرآیند مشارکتی است که در آن، مدیران رده پایین نیز نقش مهمی ایفا میکنند. این امر، بهمنظور اطمینان از اینکه استراتژیهای سازمان، با واقعیتهای سازمان و همچنین دیدگاههای کارکنان، سازگار هستند، ضروری است.
مزایای غیر مالی استفاده از مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک باعث میشود تا برنامهریزی آینده سازمان به صورت اصولی انجام شود و همین برنامه ریزی اصولی دارای فواید زیادی برای سازمان است مانند:
تصمیم گیری اصولی: تصمیمگیری اصولی و بهبودیافته، فرآیندی است که به مدیران کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند. تصمیمگیری بهبودیافته، شامل استفاده از ابزارها و تکنیکهایی است که باعث میشود تا اطلاعات را جمعآوری و تجزیه و تحلیل کنند، گزینههای مختلف را ارزیابی کرده و بهترین تصمیم را بگیرند.
همکاری پیشرفته: مدیریت استراتژی، چارچوبی را برای همکاری پیشرفته فراهم میکند. مدیریت استراتژی، به سازمانها کمک میکند تا:
- اهداف و مقاصد خود را تعیین کنند.
- فرهنگ همکاری را در سازمان ایجاد کنند.
- ابزارها و منابع مورد نیاز برای همکاری را فراهم کنند.
بهبود عملکرد سازمان: مدیریت استراتژی باعث میشود تا عملکرد سازمان در زمینههای مختلف، مانند بهرهوری، رضایت مشتری، سودآوری و نوآوری بهبود پیدا کند.
استفاده اصولی از منابع: مدیریت استراتژی، چارچوبی را برای تخصیص و استفاده مناسب منابع فراهم میکند. مدیریت استراتژی، به سازمانها کمک میکند تا بر حوزههایی که بیشترین تأثیر را بر اهداف و مقاصد آنها دارند تمرکز کنند.
مزایای مالی استفاده از مدیریت استراتژیک
برنامهریزی بهتر از طریق مدیریت استراتژیک میتواند از لحاظ مالی، فواید بسیاری برای سازمان شما داشته باشد که شامل موارد زیر است:
بهبودی نقدینگی سازمان و نظارت بر آن
هر کسبوکاری باید اطمینان حاصل کند که برای انجام فعالیتهای خود، پول کافی در دسترس دارد. مدیریت استراتژی، به کسبوکارها کمک میکند تا در صورت لزوم، منابع مالی مناسبی را برای اهداف خود به دست آورند.
افزایش درآمد سازمان
هر کسبوکاری برای موفقیت، باید به دنبال راههایی برای افزایش درآمد خود باشد. مدیریت استراتژی، یکی از بهترین راههایی است که کسبوکارها میتوانند از آن برای افزایش درآمد خود استفاده کنند. کسبوکارها میتوانند با فروش محصولات یا خدمات با ارزش بالاتر، درآمد خود را افزایش دهند. مدیریت مشتریان و مدیریت استراتژی میتوانند به کسبوکارها کمک کنند تا ارزش هر فروش را بیشتر کنند.
جلوگیری از ایجاد تضاد منافع سازمان
هر کسبوکاری برای موفقیت، باید کارکنان خود را از ارزشمندترین داراییهای خود در نظر بگیرد. مدیریت استراتژی، میتواند به کسبوکارها کمک کند تا سیاستهای کارکنان خود را به گونهای ایجاد کنند که به حمایت از کارکنان و بهبود عملکرد سازمان کمک کند.
معایب مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک، میتواند غیرقابل انعطاف باشد. این امر به این دلیل است که استراتژیها معمولاً برای یک بازه زمانی طولانی ایجاد میشوند و ممکن است با تغییرات محیطی سازگار نباشند. به عنوان مثال، اگر یک سازمان یک استراتژی جدید را برای افزایش فروش خود ایجاد کند، اما شرایط اقتصادی تغییر کند و تقاضا برای محصولات یا خدمات آن سازمان کاهش یابد، ممکن است این استراتژی موفقیتآمیز نباشد.
همچنین مدیریت استراتژیک، فرایندی پیچیده و دشوار است. این فرآیند نیاز به دانش و مهارت زیادی دارد و میتواند برای سازمانهای کوچک یا کمتجربه چالشبرانگیز باشد.
مدیریت استراتژیک منابع انسانی چیست؟
هر سازمانی در برای مسیر پیش روی خود یک برنامه و چشماندازی دارد، جذب منابع انسانی یک سازمان نیز باید با سیاستهای کلان سازمان هماهنگ باشد، با استفاده از مدیریت استراتژیک، همه فرایندهای جذب نیرو، آموزش، با اهداف سازمان هماهنگ است.
اگر مدیریت استراتژیک را در بخش منابع انسانی خود پیاده کنید، دیگر نگران خارج شدن برنامه و فعالیتها از مسیر اصلی نیستید، سوال اصلی اینجاست که چگونه مدیریت استراتژیک را در منابع انسانی پیاده کنیم؟
مشخص کردن اهداف
مدیر منابع انسانی باید به اهداف کلان سازمان آگاهی کامل داشته باشد تا با توجه به این اهداف، استراتژی مناسبی را برای جذب نیرو متخصص تدوین کند.
شناسایی ظرفیتهای منابع انسانی
وجود منابع انسانی متخصص و دغدغه مند برای هر سازمان بسیار مهم است، مدیر منابع انسانی با آگاهی از ظرفیت و تواناییهای هر فرد، بهترین جایگاه شغلی و وظایف را برای کارمندان در نظر میگیرد تا سازمان در مسیر مناسب خود حرکت کند.
شناسایی موانع
شناسایی مشکلات موجود و بالقوه، میتواند مسیر یک سازمان را در طی رسیدن به اهداف کلان خود هموار کند، با توجه به اهداف مشترک سازمانی، همه بخشها و دپارتمانها باید تعامل نزدیکی داشته باشند تا موانع و نقاط ضعف به صورت کامل شناسایی شود.
پیش بینی نیازهای آینده
در زمینه مدیریت استراتژیک منابع انسانی، باید به تعداد کارمندان و مهارتهای آنها برای رسیدن به اهداف مهم است، پس بسیار مهم است که در هنگام جذب نیرو، مشخص شود که آیا میتوان به کارمندان موجود، به اهداف موردنظر رسید؟ یا اینکه چه تعداد نیرویی باید جذب شود؟
استفاده از ابزارهای مناسب برای بهره وری
ابزارها میتوانند سرعت رشد انجام کار و همینطور کیفیت را افزایش دهند، به همین دلیل بسیار مهم است که مدیر منابع انسانی، این ابزارها را شناسایی کرده و در اختیار کارمندان سازمان قرار دهد.
پیاده سازی مدیریت استراتژیک منابع انسانی
پس از اینکه مراحلی که به آن اشاره کردیم طی شد، نوبت به اجرای مدیریت استراتژیک میرسد، باید اطمینان داشته باشیم که که مراحل قبل به صورت کامل و اصولی طی شده است تا جذب نیرو هم در راستای اهداف سازمان انجام شود.
برای انجام فرایند استخدام، به نکات زیر توجه کنید:
- به دنبال افرادی باشید که تخصص آنها در راستای اهداف سازمان است.
- با مصاحبه اصولی مطمئن شوید که فرد دارای ویژگیهای مدنظر برای سازمان است.
- پس از اینکه مطمئن شدید بهترین نیرو را برای سازمان انتخاب کردهاید باید آموزش مباحث اولیه و نکات آن جایگاه شغلی را در دستور کار قرار دهید.
- در مرحله آخر باید ارزیابی کامل از فعالیت انجام شده صورت بگیرد و نقاط ضعف اصلاح شود.
مدیریت استراتژیک بازاریابی چیست؟
مدیریت استراتژیک در این زمینه نیز مانند منابع انسانی، اهمیت زیادی دارد، در این دپارتمان باید نقاط ضعف، قوت، اهداف و استراتژی مناسب تدوین شود تا مطمئن شوید که این برنامهها متناسب با اهداف سازمان هستند.
برای ایجاد مدیریت استراتژیک در بازاریابی سازمان باید به نکات مهمی از جمله اهداف بازاریابی، تحلیل فعالیتهای انجام شده، تحقیقات بازار، شناسایی مخاطب هدف، بودجه مناسب، چیدن استراتژی، اجرای برنامه و ارزیابی آن بپردازید.
مدیریت استراتژیک برند چیست؟
این نوع استراتژی به شما کمک میکند تا متوجه شوید که فعالیتهای برندینگ شما در مسیر درستی قرار دارد و با اهداف و سیاستهای کلان سازمان، هماهنگ است. باید به برنامههای برندینگ مناسب، احساسی را در مردم نسبت به برند خود ایجاد کنید، به عنوان مثال کمپانی اپل به صورتی برندسازی را انجام داده که هر فردی اگر از محصولات اپل استفاده میکند شخصیت خاص و منحصر به فرد دارد.
مهارتهای فارغالتحصیلان رشته مدیریت استراتژیک
همانطور که اشاره کردیم مدیریت استراتژیک، فرآیندی است که سازمانها برای تعیین اهداف بلندمدت خود و توسعه برنامههایی برای دستیابی به آن اهداف استفاده میکنند. این فرآیند، شامل تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان، تعیین اهداف و مقاصد، توسعه استراتژیها و برنامهها، و اجرای و ارزیابی استراتژیها است.
مدیران استراتژیک، افرادی هستند که در این فرآیند، نقش کلیدی ایفا میکنند. آنها مسئول توسعه و اجرای استراتژیهایی هستند که به سازمانها کمک میکند تا به اهداف خود دست یابند.
کسانی که در رشته مدیریت استراتژیک تحصیل کردهاند، دانش و مهارتهای لازم برای تبدیل شدن به مدیران استراتژیک موفق را کسب میکنند. این دانش و مهارتها، شامل موارد زیر است:
- درک عمیق از محیط کسبوکار
- توانایی تحلیل و ارزیابی اطلاعات
- مهارتهای حل مسئله و تصمیمگیری
- مهارتهای ارتباطی و بین فردی
تفکر استراتژیک و رابطه آن با مدیریت استراتژیک
تفکر استراتژیک، فرآیندی است که به رهبران سازمان کمک میکند تا درک بهتری از محیط کسبوکار و موقعیت سازمان خود داشته باشند. این فرآیند، شامل تجزیهوتحلیل عوامل داخلی و خارجی سازمان، شناسایی فرصتها و تهدیدات، و توسعه استراتژیهایی برای دستیابی به اهداف سازمان است.
تفکر استراتژیک در سازمان، نقش مهمی در موفقیت آن دارد. این تفکر، به سازمانها کمک میکند تا در محیط رقابتی پیشی بگیرند و به اهداف خود دست یابند.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
میتوان گفت این دو اصطلاح از لحاظ مفهومی تقریبا یکسان هستند. هر دو عبارت، به فرآیندی اشاره دارند که سازمانها برای تعیین اهداف و مقاصد خود، توسعه استراتژیها برای دستیابی به این اهداف، و اجرای و ارزیابی این استراتژیها، انجام میدهند.
تفاوت عمده این دو عبارت، در سطح تمرکز آنها است. مدیریت استراتژیک، یک مفهوم کلیتر است که بر کل سازمان تمرکز دارد. این مفهوم، شامل تفکر استراتژیک، توسعه استراتژیها، اجرا و ارزیابی استراتژیها، و همچنین مدیریت تغییر در سازمان است.
برنامهریزی استراتژیک، یک مفهوم خاصتر است که بر فرآیند توسعه استراتژیها تمرکز دارد.
در نهایت، میتوان گفت که مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک، دو مفهوم مرتبط با یکدیگر هستند که هر دو برای موفقیت سازمانها ضروری هستند.
تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب وکار
این دو مفهوم نیز بهم خیلی نزدیک هستند، اولین بار اصطلاح سیاست کسب و کار مطرح بود، بعدها در مباحث مطالعاتی، سیاست کسب و کار جای خود را به مدیریت استراتژیک داد، این امر، به دلیل جامعتر بودن مفهوم مدیریت استراتژیک است. مدیریت استراتژیک، به مدیران کمک میکند تا دیدگاه جامعتری نسبت به سازمان و محیط آن داشته باشند. این دیدگاه جامع، به مدیران کمک میکند تا تصمیمات استراتژیک بهتری اتخاذ کنند.
مدیریت استراتژیک، یک وظیفه مهم و حساس است که باید توسط مدیران عالی سازمان انجام شود. این مدیران، باید از دانش و تجربه کافی برای انجام این وظیفه برخوردار باشند و همچنین یک فرآیند پیچیده و چالشبرانگیز است که مستلزم درک عمیق از سازمان، محیط آن، و شرایط رقابتی میباشد.
چالش های برنامه ریزی مدیریت استراتژیک
چالشهای طرح ریزی مدیریت استراتژیک در سازمان، میتوانند به دو دسته کلی تقسیم شوند:
- چالشهای داخلی سازمان
- چالشهای خارجی سازمان
در ادامه، به برخی از چالشهای داخلی طرح ریزی مدیریت استراتژیک اشاره میکنیم:
موفقیتهای گذشته سازمان: سازمانهایی که در گذشته موفقیتهای زیادی کسب کردهاند، ممکن است نسبت به نیاز به تغییر و تحول، مقاومت نشان دهند. آنها ممکن است بر این باور باشند که با ادامه روند فعلی، میتوانند به موفقیتهای خود ادامه دهند. این امر، میتواند منجر به عدم توجه به فرصتهای جدید و تهدیدات جدید شود.
نارسایی در کاربرد وظایف فوری: مدیران سازمانها، معمولاً با وظایف فوری و روزمره خود، بسیار درگیر هستند. این امر، میتواند منجر به عدم اختصاص زمان و منابع کافی برای طرح ریزی مدیریت استراتژیک شود.
توجه مدیران به حفظ وضع موجود: برخی از مدیران، ممکن است نسبت به تغییر و تحول، مقاومت نشان دهند. آنها ممکن است بر این باور باشند که حفظ وضع موجود، بهترین راه برای موفقیت سازمان است. این امر، میتواند منجر به عدم توجه به فرصتهای جدید و تهدیدات جدید شود.
عدم آگاهی مدیریت سطح بالا: مدیران سطح بالا، ممکن است نسبت به وضعیت واقعی سازمان، آگاهی کافی نداشته باشند. این امر، میتواند منجر به اتخاذ تصمیمات استراتژیک نادرست شود.
خودفریبی مدیران سطح بالا درباره موقعیت سازمان: مدیران سطح بالا، ممکن است نسبت به موقعیت سازمان، خودفریبی داشته باشند. آنها ممکن است بر این باور باشند که سازمان در موقعیت بهتری از آنچه در واقعیت وجود دارد، قرار دارد. این امر، میتواند منجر به اتخاذ تصمیمات استراتژیک نادرست شود.
ترکیب دشواریهای مشترک مدیریت سطح بالا و دشواریهای عملکرد روزانه: وظایف مدیریت استراتژیک، ممکن است با وظایف مدیریت روزمره، درهم آمیخته شوند. این امر، میتواند منجر به عدم تمرکز کافی بر وظایف مدیریت استراتژیک شود.
علاوه بر چالشهای داخلی، سازمانها با چالشهای خارجی نیز مواجه هستند. برخی از این چالشها عبارتند از:
تغییرات فناوری: تغییرات فناوری، میتواند منجر به ظهور فرصتهای جدید و تهدیدات جدید شود.
تغییرات در بازار: تغییرات در بازار، میتواند منجر به تغییر در نیازها و خواستههای مشتریان شود.
آینده شغلی رشته مدیریت استراتژیک چگونه است؟
شما میتوانید برای تحصیل رشته مدیریت استراتژیک از طریق کارشناسی مدیریت کسب و کار، اقدام کنید.
برنامه آموزشی این دوره، شامل دروس نظری و عملی مختلفی است که به دانشجویان، دانش و مهارتهای لازم را برای مدیریت استراتژیک میدهد. دروس نظری این دوره، شامل موضوعاتی مانند تجزیهوتحلیل محیطی، استراتژیهای رقابتی، استراتژیهای کسبوکار، و استراتژیهای بینالمللی میشود. دروس عملی این دوره، شامل موضوعاتی مانند کارآموزی، پروژه، و پایاننامه میشود.
شاخص های مدیریت استراتژیک چیست؟
تجزیه و تحلیل، اولین و مهمترین شاخص مدیریت استراتژیک است. تجزیه و تحلیل، به سازمان کمک میکند تا محیط داخلی و خارجی سازمان را به خوبی درک کند. این امر، به سازمان کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کند و فرصتها و تهدیدات محیطی را درک کند.
برنامهریزی نیز یکی دیگر از شاخصهای مدیریت استراتژیک است که نشان میدهد تا چه اندازه در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک، به مشارکت افراد مختلف سازمان توجه شده است. مشارکت افراد مختلف سازمان، به افزایش کیفیت برنامه ریزی استراتژیک کمک میکند.
یکی دیگر از شاخصها انعطاف پذیری است که به سازمان کمک میکند تا در برابر تغییرات محیطی، سازگار بماند، همچنین افق زمانی و نگرش کنترلی نیز از شاخصهای مهم مدیریت استراتژیک است.
سخن نهایی
مدیریت استراتژیک یکی از مهمترین اصولی است که هر سازمانی باید آن را رعایت کند، در این نوشتار اشارع کردیم که منظور از مدیریت استراتژیک، رشد و توسعه سازمان با توجه به اهداف سازمان و متناسب با تغییرات جامعه است.
همچنین مزایا، معایب و فرایند مدیریت استراتژیک را بررسی کردیم تا بتوانید یک مدیریت حرفهای را برای کسب و کار خود رقم بزنید.
همچنین در پایان پیشنهاد میکنیم که سایر مقالات جامع درباره مشاوره شغلی و رشد کسب و کار را از طریق ای سنج مطالعه کنید.
اصطلاحات مهم این مقاله
سوالات متداول
-
برای پیاده سازی مدیریت استراتژیک، چه مراحلی را باید طی کرد؟
- تعریف سطوح هدف استراتژیک، تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل
-
مدیریت استراتژیک در چه قسمت هایی از سازمان قابل اجرا است؟
- این نوع مدیریت فقط مخصوص قسمت خاصی از سازمان نیست و در بخش های مختلف مانند منابع انسانی، برندسازی و منابع مالی استفاده میشود.
-
مدیریت استراتژیک در قسمت منابع انسانی چگونه است؟
- در این قسمت شما باید مطمئن باشید که نیروی جذب شده در راستای اهداف سازمانی شما است.