معنی توجه
attention (əˈten(t)SH(ə)n)
توجه، به توانایی حاضرالذهن بودن شخص نسبت به محرکی خاص، بدون تحت تاثیر واقع شدن توسط تحریکات جانبی و محیطی اطلاق می شود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
حالتی که در آن سیستم عصبی مرکزی در حالت آماده باش برای پاسخ به محرک ها قرار دارد. از آنجا که فرض بر این است که انسان توانایی نامحدودی برای رسیدگی به همه چیز را ندارد، تمرکز بر روی موارد خاص از جمله تشخیص عوامل موثر بر توجه و درک عصبی اختصاص یافته است. توجه مکانیزمی است که در پردازش انتخابی اطلاعات نقش دارند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-عمل گوش دادن، نگاه کردن یا فکر کردن در مورد چیزی/ کسی با دقت.
-مراقبت ویژه
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-معطوفیت فکر
-عمل هدایت ذهن به گوش دادن، دیدن یا درک کردن.
فرهنگ دهخدا
توجه [ت َ وَج ْ ج ُه ْ] (ع مص) روی فرا چیزی کردن. (تاج المصادر بیهقی). روی نهادن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). روی آوردن، یقال: توجهت نحوک و الیک. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رو بسوی چیزی یا به کسی آوردن (غیاث اللغات). روی آوردن و قصد کردن بسوی چیزی یا کسی. (از اقرب الموارد). و با لفظ کردن مستعمل.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
توجه فرآیند رفتاری و شناختی تمرکز انتخابی بر یک جنبه گسسته از اطلاعات است، چه به عنوان ذهنی یا عینی. توجه همچنین یکی از حوزه های مهم تحقیق در زمینه آموزش، روانشناسی، علوم اعصاب، علوم اعصاب شناختی و نوروساینس است. توجه بیشتر در سطح هشیاری است.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
توجه، به توانایی حاضرالذهن بودن شخص نسبت به محرکی خاص، بدون تحت تاثیر واقع شدن توسط تحریکات جانبی و محیطی اطلاق می شود. این توانایی جهت تمرکز روی یک تحریک واحد، همان مفهوم هشیاری است.
واژه های مترادف در فارسی
روی آوری، پرداختن، دقت و تمرکز
واژه های مترادف لاتین
consciousness, heed, mindfulness, notice, regard, thought