معنی شخصیت
personality (ˌpərsəˈnalədē)
شخصیت به عنوان مجموعه مشخص رفتارها، شناخت ها و الگوهای عاطفی تعریف می شود که از عوامل بیولوژیکی و محیطی تکامل می یابند.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
شخصیت به تفاوت های فردی در الگوهای مشخصه تفکر، احساس و رفتار اشاره دارد. پیکربندی پایدار ویژگی ها و رفتاری که سازگاری منحصر به فرد شخص با زندگی را شامل می شود. از جمله ویژگی های اصلی، علایق، انگیزه ها، ارزش ها، خودپنداره، توانایی ها و الگوهای عاطفی است. شخصیت به طور کلی به عنوان یک ادغام پیچیده، پویا یا کلیت شکل گرفته توسط بسیاری از نیروها، از جمله گرایش های وراثتی و محیط دیده می شود. نظریه های مختلف، ساختار و رشد شخصیت را به طرق مختلف توضیح می دهند، اما همه بر این عقیده اند که شخصیت به تعیین رفتار کمک می کند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-جوانب مختلف یک شخص است که با یکدیگر ترکیب می شود تا آنها را از سایر افراد متمایز کند.
-جنبه های مختلف شخصیت یک شخص است که باعث می شود آنها از دیگران متفاوت باشند.
-خصوصیات شخصیت یک شخص را جالب و جذاب می کند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-شخصیت نشان دهنده ی رفتار، احساس و فکر شماست.
-ترکیب ویژه ای از خصوصیات در یک فرد که باعث می شود آن شخص با دیگران متفاوت باشد.
-نوع شخص، که با نحوه رفتار، احساس و تفکر نشان داده می شود. -ترکیب ویژه ای از خصیصه ها در یک فرد که آن فرد را از دیگران متفاوت می کند، همانطور که نحوه رفتار، احساس و تفکر فرد نشان می دهد.
فرهنگ دهخدا
شخصیت. [ ش َصی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شرافت. رفعت. بزرگواری. مرتبه و درجه. (ناظم الاطباء). || صاحب وجودی. وجود. منش. || ملاطفت. || نجابت. (ناظم الاطباء). || (اِ) در اصطلاح روانشناسی، شخصیت یا منش عبارت از مجموع نفسانیات (احساسات ، افکار، عواطف و...)
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
این اصطلاح را می توان تمامی سیستم تمایلات نسبتا پایدار روانی و جسمی هر فرد تعریف نمود و تمایلاتی که نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی، اجتماعی، و مادی معین می سازد. مطالعه علمی شخصیت از دو طریق صورت می گیرد: یا از راه مطالعه خصوصیات ظاهری یعنی صفات یا با تمایلات پنهانی که می توان آن ها را بر حسب غرایز، نیازها، ساختمان بدنی و مکانیسم ناخودآگاه و نظایر آن ها توصیف نمود.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
شخصیت به عنوان مجموعه مشخص رفتارها، شناخت ها و الگوهای عاطفی تعریف می شود که از عوامل بیولوژیکی و محیطی تکامل می یابند. در حالی که در مورد شخصیت تعاریف مختلفی از دیدگاه های مختلفی وجود دارد، بیشتر نظریه ها بر انگیزش و تعاملات روانشناختی با محیط فرد تمرکز دارند. نظریه های شخصیت مبتنی بر صفات، مانند آنچه توسط ریموند کتل تعریف شده است، شخصیت را به عنوان صفاتی تعریف می کنند که رفتار فرد را پیش بینی می کنند. از طرف دیگر، رویکردهای بیشتر مبتنی بر رفتار، شخصیت را از طریق یادگیری و عادت ها تعریف می کنند. با این وجود، بیشتر نظریه ها شخصیت را نسبتاً پایدار می دانند.
انجمن روانپزشکی آمریکا
شخصیت شیوه تفکر، احساس و رفتار است که باعث می شود فرد از افراد دیگر متفاوت باشد. شخصیت یک فرد تحت تأثیر تجربیات، محیط (محیط اطراف، موقعیت های زندگی) و ویژگی های ارثی است. شخصیت یک شخص به طور معمول در طول زمان ثابت می ماند. اختلال شخصیت روشی برای تفکر، احساس و رفتار است که از انتظارات فرهنگ منحرفمی شود. این اختلال باعث پریشانی یا مشکلات عملکردی می شود و با گذشت زمان ادامه می یابد.
واژه های مترادف در فارسی
هویت، هستی، خود، حضور، وجود، ویژگی فردی، فرد، خود
واژه های مترادف لاتین
personality, character, personage, identity, self, individuality, being, complexion, person, personage, presence, split personality
واژه های متضاد در فارسی
بی شخصیت، فاقد شخصیت، عدم وجود، عدم حضور، بی هویت، نیستی
واژه های متضاد لاتین
conformity, conventionality, any body, non person, unknown nobody, noncelebrity
جهت سنجش شخصیت خود در بین 16 تیپ، می توانید به تست استاندارد و بین المللی MBT مراجعه کنید.