تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

پست وبلاگی
مدت مطالعه: 9 دقیقه
ای سنج 17 آذر 1399 مدت مطالعه: 9 دقیقه

سندروم ایمپاستر چیست؟

نه شما متقلب یا کلاهبردار نیستید! فقط مبتلا به سندروم ایمپاستر هستید! تا به حال به خودتان گفته اید: من متقلبم؟، من همه رو گول میزنم؟ اوه من با کلاهبرداری به این جایگاه رسیده ام؟ یا نه من لیاقت این جایگاه و برنده بودن را ندارم؟
متاسفم که دائما با این افکار درگیر هستید اما یادتان باشد که افکار شما واقعی نیستند! حدودا 70 درصد افراد حتی شده برای یکبار این تفکرات و احساسات را تجربه می کنند. این تفکرات مربوط به سندروم ایمپاستر است.

در این مقاله قرار است در مورد سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome) صحبت کنیم. آنچه در ادامه خواهید خواند، بر اساس فهرست مطالب به شرح زیر است:

به نظر می رسد که " سندروم ایمپاستر" تبدیل به یک کلمه پرطرفدار شده که طی چندین ماه گذشته توسط افراد مختلف استفاده می شود و بحث و گفتگوهایی در مورد آن صورت می گیرد. سندورم ایمپاستر را بیشتر در محل کار، مدارس و دانشگاه می بینید!

" سندروم ایمپاستر یک پدیده روان شناختی است که فرد مبتلا به آن نمی تواند دستاوردهای خودش را درونی کند." در ادامه سندروم ایمپاستر را به صورت جامع و کلی بررسی می کنیم.

بر این پدیده روانی که موفقیت شما را سخت می کند، غلبه کنید!

سندروم ایمپاستر چیست؟

این پدیده روان شناختی که سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome) نام دارد، روند موفقیت را کند می کند و باعث می شود فرد فکر کند یک متقلب شیاد است! در سندروم ایمپاستر علی رغم اینکه فرد از طریق رقابت و تلاش موفق به کسب دستاورد شده است اما نمی تواند موفقیت های خودش را بپذیرد؛ چرا نمی پذیرد؟ چون فکر می کند لیاقت موفقیت را ندارد و یک فریبکار است!
اگر یک فرد مبتلا به سندروم ایمپاستر موفقیت بزرگی را کسب کند، فکر می کند خوش شانس بوده یا سرنوشت به او کمک کرده است یا چون تقلب کرده موفق شده است.

یک فرد باهوش و سختکوش اگر به این سندروم مبتلا شود هرگز خودش را قبول نخواهد داشت. هر کسی از یک دانشجوی تازه وارد به دانشگاه تا یک مهندس نرم افزار می تواند سندروم ایمپاستر را تجربه کند.

برای برخی تجربه این علائم کوتاه مدت و فقط با تغییر پست و مقام حاصل تجربه می شود و برای برخی دیگر ممکن است مادم العمر باشد.

نام های دیگر سندروم ایمپاستر؟

خوب است که در مورد تاریخچه سندروم ایمپاستر اطلاعاتی داشته باشید؛ سندروم ایمپاستر برای اولین بار در سال 1978 توسط روان شناسانی به نام  پائولين كلانس و سوزان آيمز ابداع شد. روان شناسان از این سندروم برای توصیف زنانی استفاده کردند که علی رغم تحصیلات عالی، دانش بالا، موقعی خوب حرفه ای، خودشان را دست کم می گرفتند و فکر می کردند بی استعداد و نادان هستند.

اگر جایی اصطلاح سندروم  وانمود گرایی، نشانگان خود ویرانگری، سندروم شیادی یا سندروم تقلب را شندید، بدانید منظور همان سندروم ایمپاستر است.

معنی ایمپاستر چیست؟

می دانید سندورم ایمپاستر یک جورایی تجربه احساس دروغگو بودن است. فرد به اینکه چقدر مهارت دارد، چه تجربیاتی را در محیط کار به دست آورده و با چه تخصصی به جایگاه بالا رسیده، توجه ندارد! او فقط فکر می کند یک دروغگو شیاد است.

ایمپاستر در فرهنگ لغات به فردی گفته می شود که برای به دست آوردن سود یا منافع دیگران را فریب می دهد و وانمود می کند شخص دیگری است.

نشانه های سندروم ایمپاستر

احساس متقلب بودن زمانی به وجود می آید که میان درک شما از خودتان و ادراک دیگران از شما سازگاری وجود نداشته باشد؛ زمانی که دیگران شما را برای موفقیت ها و دستاوردهایتان تشویق می کنند، شما فکر می کنید شانس و اقبال یا تقلب باعث شده به موفقیت برسید.
شما خودتان را شایسته موفقیت نمی دانید و می ترسید دیگران متوجه این موضوع شوند. فردی که سندورم ایمپاستر دارد:

  • حس کلاهبردار و شیاد بودن دارد.
  • ترس از کشف شدن دارد.
  • نمی تواند موفقیت هایش را درونی کند و به خودش نسبت دهد.
  • اضطراب دائمی را تجربه می کند.
  • سخت کار می کند تا کسی متوجه دروغگو بودن او نشود.
  • خودش را تحت فشار قرار می دهد.
  • احساس پشیمانی از فریب دادن دیگران دارد.
  • سعی دارد کم هوش بودنش را جبران کند.

نشانه های سندروم ایمپاستر

تشخیص سندروم ایمپاستر

از کجا بفهمیم مبتلا به سندورم ایمپاستر هستیم؟ یادتان باشد سندروم ایمپاستر یک اختلال روانی که قابل تشخیص رسمی باشد، نیست بلکه یک وضعیت روانی ناخوشایند که می تواند بر عملکرد شما تاثیرات منفی بگذارد و باید با آن مقابله شود. برخی از نشانه هایی که می تواند در تشخیص این سندروم به شما کمک کند، شامل موارد زیر می شود:

افکار و باورهای غیر مفید

اگر دائما مهارت ها و توانایی های خود را به چالش می کشید و نسبت به توانایی هایتان شک دارید و از خودتان می پرسید من چه جوری موفق شدم یا هرکسی می تواند کار من را انجام بدهد و موفق شود، احتمال زیاد مبتلا به سندروم ایمپاستر هستید.

حتی اگر دلیلی برای موفقیت خود پیدا کنید باز هم خود را به چالش می کشید و فکر می کنید کاری که انجام داده اید، چندان ارزشمند نیست، حتی بی فایده و بی اهمیت هم هست!

شما دائما خودتان را با دیگران به خصوص افرادی که هم سطح و جایگاه شما هستند مقایسه می کنید؛ در نتیجه مقایسه ای که انجام داده اید، شایستگی دیگران را بیشتر از خودتان می دانید!

دغدغه ذهنی دائمی شما این است که نکند دیگران متوجه این موضوع شوند که شما فریب کار و حیله گر هستید. حتی اگر تجربه خوبی از انجام یک کار داشته باشید باز احساس خوبی ندارید و بیشتر احساس می کنید که دارید دیگران را گول می زنید. در نهایت حتی اگر دلایل روشنی برای موفقیت داشته باشید باز نظر خود را عوض نمی کنید!

این از نشانه ی تشخیصی اول!

تجربه برخی مشکلات

یک فرد مبتلا به سندروم ایمپاستر برخی نشانه ها را تجربه می کند؛ مثلا چه مشکلاتی؟ از اینکه توسط دیگران مورد تشویق و تحسین قرار بگیرد ناراحت می شود و اصلا از این موضوع خوشش نمی آید.
حتی وقتی مورد تحسین قرار می گیرد به جای پذیرش تعریف و تمجید می گوید من لایق این همه تعریف نیستم و هر کسی می تواند همین کارها را انجام دهد.
آن ها نسبت به خودشان ارزیابی واقع بینانه ای ندارند و سطح مهارت و شایستگی و تواناییشون را دست کم می گیرند!
نکته جالب اینجاست، فرد مبتلا به این سندورم اگر مورد انتقاد هم قرار بگیرد، احساس خوبی نخواهد داشت و از انتقاد هم به شدت ناراحت می شود و حتی برخی مواقع از انتقاد به عنوان توجیح نقص های خود استفاده می کنند.
آن ها انتقادات سازنده و نقد مثبت را به منزله حمله شخصی در نظر می گیرند.

تعیین یک هدف واقع بینانه و منطقی برای این افراد سخت است! چرا سخت است؟ معلوم است چون اهداف انتخابی آن ها اغلب چالش بر انگیز یا بیش از توان آن هاست. حالا چرا اهدافشان را اینگونه انتخاب می کنند؟ چون مردم متوجه شیادی و کلاهبرداریشان نشوند، البته از نظر خودشان!
زمانی هم که به این اهداف دست پیدا نمی کنند، طبیعی است که احساس ناامیدی و بی کفایتی داشته باشند. آن ها کوچک ترین اشتباهی را فاجعه آمیز تلقی می کنند.

مشکلات رفتاری

می دانید یکی از رایج ترین مشکلات همه ی افرادی که به این سندروم مبتلا هستند، چیست؟ کمال گرایی! ( من می گویم کمال گرایی شما بخوانید کمال گرایی خانه خراب کن!).
در نتیجه کمال گرایی بیش از اندازه کار می کنند، خودشان را تحت فشار می گذارند و حجم کاری بالاتری را قبول می کنند، بیش از حد تمرین می کنند تا مبادا مرتکب اشتباهی شوند.

از طرف دیگر، چون دائما به این موضوع فکر می کنند که فریب کار هستند و به دنبال راهی برای کاهش فریب کاری می باشند، خیلی زود احساس فرسودگی را تجربه می کنند.

استفاده از تکنیک های حواس پرتی یا خیال پردازی ناسازگارانه برای به تعویق انداختن کارها، در فرد مبتلا به این سندروم دیده می شود.

احساس اینکه نمی توانند یک کار را خوب و درست انجام بدهند، ترس دائمی در مورد مرتکب اشتباه شدن، کنار کشیدن از پروژه یا منتظر ماندن برای ایجاد شرایط عالی، از دیگر مشکلات رفتاری این افراد است.
بررسی بیش از اندازه آگهی های شغلی استخدام، درخواست ندادن برای شغل مگر آنکه دقیقا مطابق معیارهای آنان باشد، کم اهمیت جلوه دادن تجربیات حتی در صورتی که معیار های شغلیشان برآورده شده است، از دیگر ویژگی هایی است که می توانید سندروم ایمپاستر را تشخیص دهید.

علت سندروم ایمپاستر

محققان در حین ارزیابی و تحقیق بر سندروم ایمپاستر به این نتیجه رسیدند که، استرس هاس خانوادگی و کلیشه های جنسیتی در به وجود آمدن این سندروم نقش دارند. اما نتایج تحقیقات بعدی حاکی از آن است که، این پدیده روان شناختی ممکن است در هر فردی با هر پیشینه، سن و جنسیتی رخ دهد.
برخی از دلایل تاثیر گذار در ایجاد سندروم ایمپاستر را به اتفاق بررسی می کنیم:

شرایط ناخوشایند خانوادگی

بر اساس تحقیقات، خانواده نقش مهمی در ایجاد این سندروم دارد؛ سبک های فرزند پروری، کنترل و محافظت بیش از حد از کودکان دو عامل تاثیر گذار بر ایجاد این سندروم است. اگر خانواده فرد، تنها در صورتی که او موفقیت های بزرگ کسب کند، او را تشویق کنند و برای او ارزش قائل شوند و سایر دستاورهای او را بی ارزش بدانند، نقش ویژه ای را به وجود آمدن این وضعیت در فرد ایفا می کنند.

وقتی هر فعالیت کودک با سرزنش و انتقاد همراه باشد، تضاد بین علایق کودک و خانواده زیاد باشد، کودک اضطراب ناکافی بودن را تجربه کند، نسبت به دیگر افرادی که این شرایط را ندارند، بیشتر ممکن است که در معرض ابتلا قرار بگیرد.

ویژگی های شخصیتی

با توجه به مطالعاتی که در این زمینه انجام شده، مشخص شده است که برخی ویژگی های شخصیتی در ایجاد این سندروم نقش دارند؛ این ویژگی ها کدام اند؟

  • احساس خودکارآمدی پایین؛ وقتی تصور فرد از توانایی های خودش کم باشد.
  • کمال گرایی بالا؛ کمال گرایی تاثیر زیادی بر توانمند کردن این سندروم دارد، اگر فکر می کنید برای انجام هر کاری باید بر اساس بالاترین استاندارد ها عمل کنید و کارتان را بدون غلط انجام دهید، بیشتر در معرض این سندروم قرار می گیرد.
  • روان رنجورخویی؛ روان رنجورخویی به معنای داشتن ویژگی هایی همچون اضطراب، ترس، بدخلقی، نگرانی، ناامیدی، یاس و تنهایی و .. است. وقتی فرد تحت استرس و اضطراب باشد، عملکرد ضعیفی از خودش نشان می دهد و به احتمال زیاد موقعیت های عادی برایش تهدید آمیز و کوچکترین شکستی منجر به ناامیدی می شود.

فرصت های جدید و ناآشنا

زمانی که افراد در موقعیت های جدید و ناآشنا قرار می گیرند و نقش جدیدی را بر عهده می گیرند، ممکن است دچار سندروم ایمپاستر شوند. به عنوان مثال، ورود به دانشگاه، ترفیع شغلی و... برخی از دلایل ایجاد این سندروم می باشد.

اضطراب اجتماعی

نتایج تحقیقات نشان می دهد، اضطراب اجتماعی با سندروم ایمپاستر در ارتباط است و همپوشانی بالایی دارد. اضطراب اجتماعی ترس از ارزیابی منفی، توهین و تحقیر شنیدن از دیگران در موقعیت های اجتماعی است. ابتلا به این اختلال روانی می تواند منجر به ایجاد سندورم ایمپاستر شود.

علت سندروم ایمپاستر

چه افرادی در معرض ابتلا به سندروم ایپمپاستر هستند؟

برخی ویژگی های شخصیتی در افراد زمینه را برای ابتلا به سندروم ایمپاستر فراهم تر می کند. چه کسانی بیشتر در معرض این پدیده روان شناختی قرار دارند؟

  • کسانی که  تمایلات کمال گرایی قرار دارند.
  • کسانی که به توانایی های خودشان برای مدیریت و انجام یک کار اعتماد ندارند.
  • کسانی که احساس متقلب بودن بیشتری دارند.
  • کسانی که اعتماد به نفس پایین دارند.
  • کسانی که احساس افسردگی یا اضطراب بالا دارند.
  • کسانی که والدین سخت گیر داشته اند.
  • کسانی که موفقیت بالا کسب می کنند.
  • کسانی که از عهده انجام وظایف به خوبی بر می آیند.

بر اساس آزمون پنج صفت اصلی( نئو)، احتمال ابتلا به این سندروم در صورت وجود موارد زیر بیشتر است:

  • نمره بالا در مقیاس گشودگی به تجربه
  • نمره پایین در عامل وجدان
  • نمره متوسط در برون گرایی
  • نمره بالا در موافقت پذیری
  • نمره بالا در روان رنجور خویی

عوامل موثر در ایجاد سندروم ایمپاستر

عوامل تاثیر گذار در بر ایجاد سندروم ایمپاستر به دو دسته تقسیم می شوند؛ عوامل درونی و عوامل بیرونی.

  • عوامل درونی شامل ویژگی های شخصیتی، تجربیات زندگی، سبک فرزند پروری و غیره می شود.
  • عوامل بیرونی شامل تبعیض در محل کار یا مدرسه، تاثیرات محیط اجتماعی و غیره می شود.

سندروم ایمپاستر چگونه ما را درگیر می کند؟

یک فرد موفق و با تجربه ممکن است زمانی به خودش بیاید و ببیند درگیر سندروم ایمپاستر شده است؛ متاسفانه هرچه روند موفقیت فرد بیشتر شود و بیشتر مورد تحسین و تشویق دیگران قرار بگیرد، احتمال اینکه بیشتر درگیر این سندورم شود، بالاتر می رود.

وقتی یک نفر با سندورم ایمپاستر درگیر شود، احساس نالایق بودن، بی کفایت بودن، متقلب بودن وجودش را فرا می گیرد. فرد دیگر خودش را باور ندارد و دائما نسبت به مهارت هایش احساس شک و تردید و دو دلی دارد.

انواع سندروم ایمپاستر

5 نوع رایج سندروم ایمپاستر عبارت است از:

نوع کمال گرا

کمال‌ گرایی یکی از رایج ‌ترین انواع سندروم ایمپاستر است. افراد کمال گرا معمولاً استانداردهای غیرممکن بالایی را برای خود تعیین می کنند که اغلب نمی توانند به آن ها دست یابند. کمال گرایان، اگر نتوانند به هر هدفی دست پیدا کنند، در هر مهارتی برتری پیدا کنند یا هر کاری را به بهترین نحو انجام دهند، احساس بی کفایتی خواهند کرد.
هر اشتباه کوچک یا شکست می تواند منجر به شک و تردید به خود، نگرانی بیش از حد یا احساس بی کفایتی شود. فارغ از سطح موفقیت، هرگز احساس رضایت نمی کنند.

نوع متخصص

متخصصان بر این باورند که قبل از شروع هر کاری، باید همه چیز را بررسی کنند و در مورد اصول کلی کار مطلع باشند. آن ها به طور مداوم در طول زندگی خود به دنبال گواهینامه ها، اطلاعات یا آموزش های جدید برای بهبود شایستگی خود هستند.
متخصصان ارزش فردی خود را با میزان آگاهی که دارند می سنجند و اصلا مهم نیست که چقدر در مورد یک موضوع اطلاعات دارند یا مهارت آن ها چقدر است.
این گروه به طور مداوم احساس ناآماده بودن، نادانی یا بی تجربه بودن می کند. مثلا فردی را در نظر بگیرید که علی رغم دانش و مهارت کافی برای شغل مورد نظرش درخواست نمی دهد.

نوع نابغه طبیعی

یک نابغه طبیعی بر این باور است که ارزش شخصی او با چگونگی به دست آوردن یک مهارت در ارتباط است. اگر مجبور باشند برای ارتقا و کسب یک مهارت تلاش کنند یا یک مهارت را آسان به دست بیاورند فکر می کنند شیاد و کلاهبردارند.
اگر زمان انجام یک پروژه طول بکشد یا فرد به اندازه کافی خوب نباشد، ممکن است به دلیل شرم و خجالت کار را کنار بگذارد و از ادامه کار انصراف بدهد.

تک نوازنده

تک نوازنده علاقه مند به انجام کار به صورت انفرادی و مستقل است. درخواست از دیگران به منزله شکست خوردن برای این افراد است چرا که فکر می کنند به تنهایی و بدون کمک دیگران می توانند به هر چیزی دست پیدا کنند.
درخواست کمک از دیگران برای آن ها با چیزی جز احساس شرم و خجالت همراه نیست. هیچ چیز به اندازه خودمختاری و استقلال برای این افراد خوشایند نیست.

ابر قهرمان

یک ابرقهرمان برای اینکه خودش را به دیگران ثابت کند، بیشتر از اطرافیان کار می کند. آن ها بیش از اندازه مسئولیت پذیر هستند، و تعهدات کاری و وظایف خانوادگی زیادی را قبول می کنند و نسبت به انجام همه ی این کارها احساس نیاز دارند؛ اگر این کار را انجام ندهند حس می کنند کلاه بردارند.
آن ها نیاز دارند که در تمام جنبه های زندگی موفق شوند و همین مسئله باعث می شود، احساس استرس، اضطراب، درگیری بیش از حد در کارها، داشته باشند.

انواع سندروم ایمپاستر

راه های مقابله با سندروم ایمپاستر

برای مقابله با سندروم ایمپاستر چه کاری باید انجام دهیم؟

  • نشانه ها را بشناسید؛ شناخت نشانه های سندروم ایمپاستر می تواند به مقابله با این سندروم کمک کند. نشانه های این سندروم را بشناسید و بدانید تنها نیستید.
  • با دیگران صحبت کنید؛ صحبت کردن در مورد احساسات می تواند در مدیریت آن ها مفید و کمک کننده باشد. اگر احساس می کنید نمی توانید در این مورد با خانواده یا دوستان صحبت کنید، با یک درمانگر یا مشاور صحبت کنید.
  • افکار منفی خود را به چالش بکشید؛ یکی از راه ‌های مبارزه با شک و تردید به خود و افکار منفی، به چالش کشیدن آن‌ها است. وقتی این افکار به ذهن شما خطور کرد، از خود بپرسید که چرا این افکار را باور می کنید و چه مدرکی برای حمایت و قبول کردن آن ها دارید.
  • ریسک کنید؛ افراد مبتلا به این سندرم اغلب از ترس اینکه به عنوان یک کلاهبردار در معرض خطر قرار بگیرند، تمایلی به ریسک کردن ندارند. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که اشتباهات بخشی از فرآیند یادگیری هستند. امتحان کردن چیزهای جدید می تواند به رشد شما و شناخت خودتان بیشتر کند.
  • به دنبال پشتیبان باشید؛ انواع مختلفی از حمایت برای افراد مبتلا به سندرم ایمپاستر وجود دارد. ملحق شدن به گروه درمانی حمایتی یکی از کارهایی است که می توانید برای مقابله با این سندروم انجام دهید.

راه های درمان سندروم ایمپاستر

راه های مختلفی برای درمان سندروم ایمپاستر وجود دارد؛ برخی از راهکارهای درمانی شامل موارد زیر می شود:

درمان شناختی رفتاری

درمان شناختی رفتاری (CBT) یک درمان موثر برای این سندرم است. درمان شناختی رفتاری شامل کار با یک درمانگر برای شناسایی و به چالش کشیدن افکار و باورهای منفی است که به علائم شما دامن می زنند.

مراقبت از خود

برای افراد مبتلا به این سندروم مهم است که در فعالیت های خودمراقبتی شرکت کنند. این فعالیت ها ممکن است شامل مواردی مانند ورزش، تکنیک های تمدد اعصاب، یادداشت روزانه و غیره باشد.

گروه درمانی حمایتی

همچنین گروه های حمایتی برای افراد مبتلا به این سندرم وجود دارد. گروه درمانی می تواند یک راه عالی برای برقراری ارتباط با دیگرانی باشد که درک شرایط شما را تجربه کرده و درک می کنند.

دارو درمانی

مبتلایان به سندروم ایمپاستر به تشخیص روان پزشک می توانند دارو دریافت کنند؛ برخی داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب برای مفید است.

سندروم ایمپاستر چقدر شایع است؟

بر اساس آمار منتشر شده، میزان شیوع سندروم ایمپاستر در افراد موفق حدودا 25 تا 30 درصد است؛ متاسفانه این سندروم شیوع بالایی در میان افراد دارد و 70 درصد مردم حتی شده یک بار در طول دوران زندگی خود این پدیده روان شناختی را تجربه می کنند.

سندروم ایمپاستر در رابطه

متاسفانه ابتلا به سندروم ایمپاستر می تواند روابط فردی و عاشقانه را هم تحت تاثیر قرار دهد؛ فرد مبتلا به سندروم ایمپاستر علاقه مند به بر عهده گرفتن وظایف است و بار اصلی مسئولیت ها در رابطه را به دوش می کشد. اگر در رابطه مشکلی پیش بیاید فرد خودش را مقصر می داند حتی اگر واقعا مشکل از جانب او نباشد.

فرد مبتلا به سندروم ایمپاستر با توهین و تحقیر در رابطه کنار می آید چون فکر می کند حتما کار اشتباهی انجام داده که مستحق این رفتار است. گوش به زنگی از دیگر ویژگی های مبتلایان سندروم ایمپاستر است؛ او همواره برای انجام دادن هر وظیفه ای آماده و نگران این است که مبادا نتواند از عهده انجام کارها بر بیاید.

سندروم ایمپاستر با فرسودگی روحی و روانی زیاد، فشار و تنش برای فرد و اعضای خانواده همراه است و می تواند تعارضات و چالش های زیادی را در روابط فرد با همسر یا اعضای خانواده ایجاد کند.

شخصیت های مشهور مبتلا به سندروم ایمپاستر

اگر احساس فریب کار بودن، حیله گر بودن دارید و مبتلا به سندروم ایمپاستر هستید، بدانید تنها نیستید! شگفت زده می شوید اگر بدانید برخی از افراد مشهور در دنیا هم به این سندروم مبتلا هستند و مشهور ترین و موفق ترین افراد جهان هم  احساس متقلب بودن را تجربه می کنند.

برخی از افراد مشهور و موفق مبتلا به سندروم ایمپاستر عبارت اند از:

  • سوفیا آموروسو
  • تام هنکس
  • لیدی گاگا
  • میسی ویلیامز
  • مت هیگینز
  • میشل اوباما
  • آلبرت انیشتین
  • ناتالی پورتمن
  • اما واتسون
  • سرنا ویلیامز
  • و...

جمع بندی ای سنج

در این مقاله به سوال سندروم ایمپاستر چیست؟ پاسخ دادیم. سندروم ایمپاستر یک وضعیت روان شناختی است که بر زندگی و عملکرد فرد تاثیر می گذارد. فرد مبتلا به سندروم ایمپاستر در صورت کسب دستاوردها و موفقیت های بزرگ، احساس نالایق بودن و کلاهبردار بودن می کند.

آیا فردی را می شناسید که مبتلا به سندروم ایمپاستر باشد؟ خود شما چه طور؟  لطفا نظرات، دیدگاه ها و تجربیات ارزشمندتان را با ما در میان بگذارید.

ماری جوانا یا گل چیست | آیا فوایدی هم دارد؟
مهرطلبی چیست | ویژگی‌های افراد مهرطلب
رفتار مناسب با کودک لجباز چیست؟
علائم کمبود اعتماد به نفس چیست؟
انواع اعتماد به نفس کدام است | بهترین نوع اعتماد به نفس
تفاوت خشم و پرخاشگری چیست؟

اصطلاحات مهم این مقاله

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید

سوالات متداول

  • سندروم ایمپاستر چیست؟

    • سندروم ایمپاستر یک وضعیت روانی ناخوشایند است؛ فرد مبتلا در صورت کسب موفقیت و مورد تحسین واقع شدن، احساس نالایق بودن، کلاه بردار بودن و شیاد بودن می کند.
  • نلم های دیگر سندروم ایمپاستر؟

    • سندروم وانمودگرایی، سندروم تقلب، سندروم شیادی و...
  • علت ایجاد سندورم ایمپاستر چیست؟

    • مشکلات خانوادگی، فرصت های جدید و ناآشنا، اضطراب اجتماعی، ویژگی های شخصیتی و..
  • انواع سندروم ایمپاستر کدام اند؟

    • متخصص، نابغه طبیعی، ابر قهرمان، کمال گرا و تک نوازنده.
لطفا امتیاز خود را برای این محتوا ثبت کنید
05 مرداد 1401 09:56

مرسی از سایت خوبتون. واقعا بیشتر اوقات احساس می کنم خودم درگیر این سندروم هستم

05 مهر 1400 18:20

منم این احساس روزیاد تجربه کردم. جند روزیه که تازه با این اصطلاح آشنا شدم و حالا که فکر می‌کنم خاطراتی از دوران مدرسه بیادم میاد. همیشه از اینکه بخوام نؤم رو بگم میترسیدم و این موشوع تو دوره دبیرستان خیلی تشدید شد. انگاری که حرفم گیر میکرد و خیلی سخت می تونستم خودم را مجاب کنم که حرف بزنم و همین کشمکش درونی باعث میشد تا فرصت رو از دست بدم. مدتیه که وبلاگ نویسی می کنم و در کارگاه های مختلفی شرکت میکنم. هروقت که حرفی میزنم یا چیزی می نویسم ترس برم میداره که چرا گفتم؟ چرا زیاده روی کردم؟ چرا اغراق کردم؟ هروقت از خودم حرف میزنم احساس می کنم همش اغراقه. حتی وقتی که از خودم حرف نمی زنم و از چیزهایی میگم که یاد گرفتم باز هم احساس بدی پیدا می کنم. البته الان بهترم:) خودم مجبور می کنم تا حرف بزنم. اجازه میدم که خودم رو بیان کنم. سخته و بعضی وقتا نشخوارهای ذهنیم خیلی زیاد میشه ولی سعی می کنم با نوشتن و جست و جو و بیشتر یادگرفتن این حس رو تقلیل بدم. (همین الان هم این حس بد رو دارم که این متن زیادی اغراق میکنه. یا اینکه شاید یه تصویر غلط بسازه.)