معنی ارزش
value (ˈvalyo͞o)
کیفیت یا ویژگی چیزی که آن را مفید، مطلوب، یا محترم می سازند.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
یک اصل اخلاقی، اجتماعی یا زیبایی شناختی که توسط یک فرد یا جامعه به عنوان راهنمای خوب، مطلوب یا مهم پذیرفته شده است.
-ارزش، سودمندی یا اهمیتی که برای چیزی قائل هستند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
عقاید در مورد درست و غلط و آنچه در زندگی مهم است.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
اهمیت یا ارزش چیزی برای کسی
فرهنگ دهخدا
ارزش [ اَ زِ ] (اِمص ، اِ) اسم مصدر از ارزیدن. عمل ارزیدن. || قیمت. بها. (آنندراج ). ارز. ارج. آمرغ. || قدر || برازندگی. شایستگی. زیبندگی. قابلیت. استحقاق. || اعتبار یک سند یا متاع. پولی که در سند نوشته شده.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
در اخلاق، ارزش درجه اهمیت برخی از کارها یا اقدامات را نشان می دهد، با این هدف که تعیین کند چه کارهایی بهتر است انجام شود (اخلاق هنجاری) یا توصیف اهمیت اعمال مختلف. سیستم های ارزشی رفتار اخلاقی شخص را تحت تأثیر قرار می دهند یا اساس فعالیت های ارادی او هستند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-کیفیت یا ویژگی چیزی که آن را مفید، مطلوب، یا محترم می سازند.
-اصلی کلی و انتزاعی مربوط به الگوهای رفتار در فرهنگ یا جامعه ای خاص، که از طریق فرآیند اجتماعی شدن، اعضا آن جامعه از احترام بالایی برخوردارند.
-محترم داشتن چیزی بر اساس ارزیابی شخص از آن
واژه های مترادف در فارسی
بها، ثمن، ارج اهمیت، اعتبار، شایستگی، قیمت
واژه های مترادف لاتین
Account, margin, merit, price, quality, rate, valuation
واژه های متضاد در فارسی
بی ارزش، بی اهمیت، بی اعتبار، فاقد شایستگی
واژه های متضاد لاتین
Deficienvy, demerit, disvalue