معنی تمرکز
concentration (ˌkänsənˈtrāSH(ə)n)
توانایی این است که تمام تلاش و توجه خود را به یک چیز معطوف کنید، بدون اینکه به چیزهای دیگر فکر کنید.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
عمل معطوف کردن فکر، به عنوان مثال: آوردن فرایندهای فکری برای یک مسئله یا موضوع اصلی
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-توانایی این است که تمام تلاش و توجه خود را به یک چیز معطوف کنید، بدون اینکه به چیزهای دیگر فکر کنید.
-روندی که افراد تلاش و توجه را به یک چیز خاص معطوف می کنند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-توانایی تفکر دقیق در مورد کاری که انجام می دهید و نه چیز دیگری
-توانایی اینکه کل توجه شما به یک فعالیت، موضوع یا مشکل خاص باشد.
فرهنگ دهخدا
تمرکز. [ت َ م َ ک ُ] (ع مص) مصدر برساخته است از مرکز: تمرکز قوا. تمرکز عائدات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در تداول امروز بمعنی فراهم آمدن و فراهم کردن استعمال شود.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
تمرکز؛ اصطلاحی است که برای توانایی حفظ توجه برای مدتی از زمان به کار می رود. به منظور معاینه وضعیت روانی، بطور معمول تمرکز به مدت 30 ثانیه کافی شمرده می شود. این توانایی در تمرکز برای انجام فعالیت های فکری خیلی مهم است. در اختلالات عضوی و عاطفی ممکن است تمرکز مختل گردد.
واژه های مترادف در فارسی
مرکزیت، معطوف، توجه، فکر
واژه های مترادف لاتین
absorption, attention, engrossment