معنی هدف
target (ˈtärɡət)
این مفهوم در روانشناسی علاوه بر معنای عمومی کاربردهای دیگری نیز دارد. جهت اطلاع بیشتر به ترجمه آن در فرهنگ مراجعه کنید.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
-منطقه یا شیئی که مرکز یک فرایند، تحقیق یا فعالیت است.
- یک بافت، اندام یا نوع سلول که به طور انتخابی تحت تأثیر یک هورمون خاص نوروشیمیایی- دارویی یا میکرو ارگانیسم قرار دارد.
- نورونی که رشد دندریت ها یا آکسون های دیگر سلول های عصبی را به سمت خود جلب می کند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
نتیجه ای که سعی در رسیدن به آن دارید.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
- یک شخص یا گروه خاصی از مردم که نسبت به چیزی سوق داده می شوند.
- سطح یا وضعیتی که قصد دستیابی به آن را دارید.
فرهنگ دهخدا
نشانه، قرض، هدف. [ هََ دَ ] (ع اِ) هر چیز بلند و برافراشته از بنا و ریگ توده و کوه و پشته و مانند آن. || مرد بزرگ جثه . || نشانه ٔ تیر.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
- در حافظه و تصمیم گیری، ماده که آزمودنی در طیفی از مواد آن را جستجو می کند. اگر از بیش از یک ماده جستجو قرار بگیرد، مجموعه ی آن ها را targer set می نامند. -در ادراک، محرک اختصاصی که باید آزمودنی بر آن تمرکز نماید.
- در فیزیولوژی، سلول یا نوع سلولی که تحت تاثیر یک ماده شیمیایی خاص یا رشته عصبی است که غالبا target cell نامیده می شود.
- در پژوهش بطور کلی، رفتار یا رویدادی که پژوهشگر در جست و جوی آن است.
واژه های مترادف در فارسی
مقصد، سر منزل، نائل شدن، رسیدن
واژه های مترادف لاتین
Aim, tendency, object, point, end, porpuse, spot, ambition