معنی حل مسئله

problem solving (ˈprɑːbləm sɑːlvɪŋ)

حل مسئله استفاده مناسب از روش های عمومی یا موقت برای یافتن راه حل برای مشکلات است.

انجمن روانشناسی آمریکا(APA)

فرایندی که طی آن افراد تلاش می کنند تا بر مشکلات غلبه کنند، به برنامه هایی دست یابند که آنها را از وضعیت آغازین به یک هدف مطلوب برساند یا از طریق استفاده از عملکردهای ذهنی بالاتر مانند استدلال و تفکر خلاق به نتیجه برسند. حل مشکلات در حیوانات در مطالعات آزمایشگاهی و در محیط های طبیعی انجام می شود. بسیاری از حیوانات استراتژی های حل مسئله مانند استراتژی برد، باخت و تغییر را نشان می دهند ، که به حیوان اجازه می دهد تا بر اساس موفقیت یا عدم موفقیت اولین پاسخ ، مسئله جدید را به سرعت حل کند. از نظر شرطی سازی ، حل مسئله رفتاری است که منجر به تولید محرکهای افتراقی در موقعیتهای احتمالی جدید می شود.

فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)

عمل یافتن راه های مقابله با مشکلات

فرهنگ لغت کمبریج(CALD)

روند یافتن راه حل برای مشکلات

ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)

حل مسئله استفاده مناسب از روش های عمومی یا موقت برای یافتن راه حل برای مشکلات است. برخی از تکنیک های حل مسئله که در فلسفه، هوش مصنوعی، علوم کامپیوتر، مهندس، ریاضیات یا پزشکی توسعه یافته و مورد استفاده قرار گرفته اند، به تکنیک های حل مسئله ذهنی مورد مطالعه در روانشناسی مربوط می شوند.