رابطه موفقیت سازمان با فرهنگ احساسی
در این مقاله نگاهی به موفقیت سازمانی و فرهنگ احساسی و رابطه این دو در سازمان و تاثیرات آن بر سازمان، خواهیم داشت.
موفقیت سازمانی چیست؟
به نظر می رسد تعریف موفقیت سازمانی کار چندان سختی نباشد؛ موفقیت سازمانی دربرگیرنده تمام عواملی است که باعث موفقیت یک سازمان شده و سازمان را به سمت رسیدن به اهدافش هدایت می کند.
سازمان نیز همانند یک فرد، نیاز به موفقیت دارد و موفقیت سازمان با کسب دستاوردها، رشد و پیشرفت همراه می شود.
عوامل موفقیت سازمانی چیست؟
مشخصا موفقیت سازمان در گرو یک عامل مشخص نیست و عوامل مختلف بر موفقیت سازمان تاثیر می گذارند که برخی از این عوامل عبارت اند از:
- اهداف سازمان
- کارمندان سازمان
- منابع مالی در اختیار سازمان
- مشتریان و مراجعه کنندگان سازمان
- و مجموعه عملیاتی که در سازمان صورت می گیرد.
فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمان مجموعه رفتارهایی مناسبی است که درون سازمان انحام می شود و می تواند متشکل ار اعتقادات، ارزش ها، باورهای مشترک میان کارمندان باشد. فرهنگ سازمانی با ادراک و برداشت کارمندان از سازمان در ارتباط است.
فرهنگ سازمانی را می تواند بهبود و توسعه بخشید و حتی تقویت کرد.
چرا فرهنگ سازمانی مهم است؟
فرهنگ سازمانی اهمیت به سزایی دارد، زیرا:
- معرف هویت بیرونی و درونی سازمان است.
- با ارزش های اصلی و مهم سازمان در ارتباط است.
- فرهنگ سازمان می تواند از یک کارمند یک حامی یا منتقد بسازد.
- به حفظ کارمندان خوب و موفق کمک می کند.
- باعث شناخته تر شدن سازمان می شود.
- باعث می شود که کارمندان به یک تیم متحد تبدیل شوند.
- بر عملکرد، اثربخشی و رفاه کارمندان تاثیر می گذارد.
فرهنگ احساسی چیست؟
فرهنگ احساسی یا عاطفی یک سازمان، متشکل از مجموعه احساسات و عواطف ضروری برای رسیدن به اهداف سازمان می باشد. فرهنگ احساسی در سازمان چه خوش بینانه باشد یا چه بر پایه اضطراب باشد، منجر به پیامدهای کاری مختلف در سازمان می شود.
مثلا فرهنگ احساسی می تواند باعث رضایت شغلی و از طرف دیگر باعث فرسودگی شغلی شود یا اشتیاق کارمندان برای حضور در محل کار را بالا ببرد یا باعث ترک خدمت شود.
رابطه موفقیت سازمان با فرهنگ احساسی
هرک کلهیر (مدیر عامل شرکت هواپیمایی جنوب غربی) می گوید: سازمان و مجموعه ای قوی تر است که قانون آن عشق باشد نه ترس.
احساسات یک بخش اساسی از هر فرد می باشد. هرک کلهیر ، به ما آموخت که نیازی نیست که شما چراغ های قلب خود را در محل کارتان خاموش کنید.
در واقع نادیده گرفتن و یا سرکوب کردن اینکه مردم چگونه احساس می کنند می تواند کاملاً مضر باشد و عواقب و پیامدهای تلخی داشته باشد. رهبرانی موفق هستند که فرهنگ های عاطفی و شناختی را کاملا ً بشناسند و آن ها را در سازمان خود پیاده کنند.
یک دیدگاهی که به اشتباه رایج می باشد قرار دادن احساسات و عواطف در مقابل عقلانیت است. و از آنجایی که محیط کار، یک محیط عقلانی تعریف شده است بنابراین در کار تنها عقلانیت وجود دارد . اما این اشتباه می باشد چرا که کار و فعالیت یک عرصه احساسی می باشد.
احساسات گروهی سبب می گردد همکاری تسریع یابد و تعاملات اجتماعی به خوبی پیش برود.
استفان فیممن در کتاب ” درک احساس در کار”، سازمان ها را به عنوان “عرصه های احساسی” توصیف می کند – احساساتی همچون خشونت، اشتیاق، خستگی، تعامل و همکاری، حسادت ، ترس و گناه، عشق و دوست داشتن، وجدان کاری و….– تصمیمات را شکل می دهند و می توانند نقش به سزایی در پیش برد و یا منحل کردن سازمان ها داشته باشند.
تحقیقات و پژوهش های دهه های اخیر بر اهمیت فرهنگ سازمانی تاکید می کنند ولی با این حال بیشتر سازمان ها تنها بر جزء شناختی فرهنگ متمرکز شده اند تا جزء عاطفی فرهنگ. ماباید بر هر دو بعد فرهنگ سازمانی یعنی شناختی و عاطفی تاکید کنیم.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته، اکثر مدیران نمی دانند چگونه با احساسات منفی کارکنان برخورد کنند. در واقع اکثر مدیران نمی خواهند سخنان، حرکات و رفتار منفی بشنوند، یعنی حاضر نیستند از نارضایتی کارکنان خود باخبر شوند طبیعی است تا زمانی که مدیران به احساسات درونی افراد سازمان توجه نکنند علت پسرفت سازمان و اختلالاتی که در حین کار ایجاد می شود را نمی توانند شناسایی کنند. در واقع هنگامی که افراد یک سازمان ناراحتی و احساسات ناخوشایندی دارند باید بتوانند این حس ناراختی، غم و اندوه خود را با دیگر افراد به اشتراک بگذارند تا بتوانند کارها و فعالیت های سازمان را به خوبی جلو ببرند.
یکی از یافته های تحقیقات و مطالعات مدرسه کسب و کار دانشگاه مریلند و لندن چنین می باشد که، وقتی کارکنان یک سازمان احساس راحتی کنند به سادگی احساسات خود را بیان می کنند در نتیجه تمایلشان برای تولید، خلاقیت و نوآوری فزونی می یابد.
سازمان هایی که افراد و زیر محموعه های خود را تشویق می کنند که در مورد احساساتشان باز و صادقانه عمل کنند، خروجی و بازخورد خیلی بهتری دارند. بعضی از این بازخوردها موارد زیر می باشد: همکاری، بهره وری، خلاقیت، قابلیت اطمینان .
ارائه راهکار برای آزادی فرهنگ احساسی و عاطفی
برگزاری جلسات برای گوش دادن مدیران نه صحبت کردن آنان
در این جلسات مدیران فقط به صحبت های افراد سازمان گوش می دهند. در واقع با این نوع جلسه “هر چه دل تنگت میخواهد بگو” میتوان به کنه احساسات و دغدغه های افراد سازمان رسید . دیو اسپنس پس از یک اعتصاب ماهانه کارگرانش با گذاشتن یک جلسه با عنوان “چه چیزی می خواهید در مورد آن صحبت کنید؟” به همه احساسات کارگرانش رسیدگی کرد.
حرکت از ترس به بی تفاوتی
اگر مردم از صحبت کردن ترس دارند، نه تنها احساسات خود را فیلتر می کنند، بلکه بهترین ایده های خود را برای خود حفظ می کنند. ایمنی روانی برای تشویق افراد به سرکوب نکردن احساسات و ریسک های بین فردی ضروری است.
اعتمادسازی
اکثر سازمان ها با استفاده از برنامه ها و تکنولوژی های جدید از قبیل شنودها و دوربین های مدار بسته میل بر کنترل افراد دارند این شیوه تنها سبب می گردد که از احساسات کارکنان خود بی خبر بمانند چرا که حس آنان نسبت به سازمان سرد می شود و همچنین احساس تعلق خاطر آنان به سازمان کاهش می یابد. زمانی که افراد بداند که تحت نظر می باشد طبیعی است که احساست خود را کنترل می کند. و هر چقدر که احساسات کنترل شود از دنیای درون افراد بی خبر می شوند
اجتناب از برچسب زدن
زمانی که احساسات افراد شناسایی شد به هیچ عنوان براساس اطلاعات بدست آمده به آنان برچسب نزنید چرا این برچسب زدن تنها سبب می گردد که احساسات در گذر زمان سرکوب شود.
جمع بندی ای سنج
در این مقاله به بررسی موفقیت سازمانی و ارتباط آن با فرهنگ احساسی پرداختیم. موفقیت سازمانی متشکل از مجموعه عواملی است که منجر به موفقیت سازمان می شود و فرهنگ احساسی، متشکل از مجموعه احساسات و عواطف ضروری برای رسیدن به اهداف سازمان می باشد.
آیا مطالعه مقاله فوق برای شما مفید واقع شد؟ لطفا نظرات و دیدگاه های ارزشمندتان را با ما در میان بگذارید.
اصطلاحات مهم این مقاله
سوالات متداول
-
موفقیت سازمانی در گرو چه چیزهایی است؟
- موفقیت سازمان در گرو اهداف سازمانی، کارمندان و منابع مالی سازمان، مجموعه کارهایی که در سازمان انجام می شود و .... می باشد.
-
فرهنگ احساسی در سازمان یعنی چه؟
- فرهنگ احساسی یا عاطفی یک سازمان، متشکل از مجموعه احساسات و عواطف ضروری برای رسیدن به اهداف سازمان می باشد.
-
برخی از پیامدهای فرهنگ احساسی در سازمان چیست؟
- انگیزه کار، ترک خدمت، رضایت شغلی، فرسودگی شغلی و...