معنی سرکوب
suppression (səˈpreSHən)
عمل آگاهامه مهار کردن یک تکانه یا عقیده به منظور فراموش کردن چیزی یا کنار زدن آن از ذهن.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
یک تلاش آگاهانه برای از بین بردن افکار و تجارب مزاحم، یا کنترل و مهار بیان انگیزه ها و احساسات غیرقابل قبول. این اصطلاح از مکانیسم دفاعی ناخودآگاه سرکوب در نظریه روانکاوی متمایز است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
عمل سرکوب چیزی
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-عمل پایان دادن به چیزی با زور
-عمل جلوگیری از بیان یا شناخته شدن چیزی
فرهنگ دهخدا
سرکوب. [س َ ] (اِمص مرکب ) طعنه و سرزنش. (برهان ) (غیاث )
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-بازداری، فرو نشانی
-در ابعاد وسیع ترک آگاهانه و عمدی یک رفتار
-در روانکاوی، عمل آگاهامه مهار کردن یک تکانه یا عقیده به منظور فراموش کردن چیزی یا کنار زدن آن از ذهن. فرق آن با واپس زدن این است که مکانیسم دفاعی اخیر بطور ناخودآگاه صورت می گیرد.
واژه های مترادف در فارسی
مهار، خویشتن داری، جلوگیری
واژه های مترادف لاتین
inhibition, refrainment, repression, reserve, restraint, self-control, self-restraint
واژه های متضاد در فارسی
جلوگیری از مهار، بی اختیاری، عدم محدودیت
واژه های متضاد لاتین
disinhibition, incontinence, unconstraint