معنی تقویت
reinforcement (ˌrēinˈfôrsmənt)
عمل نیرومندتر کردن چیزی، خصوصاً احساس یا ایده
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
در شرطی سازی عملیاتی، فرایندی که در آن احتمال پاسخ توسط یک رابط با محرک یا شرایط (تقویت کننده) افزایش می یابد.
-روشی که منجر به احتمال افزایش پاسخ شود.
-در شرطی سازی کلاسیک، ارائه یک محرک بی قید و شرط پس از یک محرک شرطی.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
عمل نیرومندتر کردن چیزی، خصوصاً احساس یا ایده
فرهنگ دهخدا
تقویت. [ت َ وِ ی َ] (ع مص) تقویه. استواری و زورآوری و قوت و استحکام و پشتی و یاری و امداد و اعتماد و تسلی و دلاسایی. (ناظم الاطباء). نیرومند کردن. نیرو دادن. نیرو بخشیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توانایی دادن و توانا کردن.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
در روانشناسی رفتاری، تقویت محرکی برای رفتار آینده ی یک ارگانیسم است. تاثیر تقویت ممکن است با بالاترین فرکانس رفتار، مدت زمان طولانی تر، دامنه بیشتر، تاخیر کوتاه تر اندازه گیری شود. تقویت دو نوع است: مثبت و منفی
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
گوناگونی قابل توجهی در کاربرد این اصطلاح وجود دارد. اکثر تفاوت ها در تعریف آن، در واقع از مطالب نظری در نظریه یادگیری و در مورد اینکه تقویت چیست و چگونه عمل می کند ناشی می گردد. عمل تقویت، حمایت یا تحکیم چیزی، یا رویدادی که به این طریق عمل می کند. چون این اصطلاح بیشتر در زمینه یادگیری بکار میرود، آن چیز تقویت شده معمولا یک پاسخ یا پیوند بین پاسخ و محرک است. در شرطی سازی کلاسیک، محرک غیر شرطی(usc) وقتی همزمان با محرک شرطی، یا بلافاصله پس از آن ارائه می شود.
واژه های مترادف در فارسی
نیرو، توانایی، قدرت
واژه های مترادف لاتین
enforcement, enrichment
واژه های متضاد در فارسی
تنبیه، منع، جلوگیری، تضعیف
واژه های متضاد لاتین
undercut, undermine, weaken