معنی ترس
phobia (ˈfōbēə)
فوبیا نوعی اختلال اضطرابی است که با ترس مداوم و بیش از حد از یک شی یا موقعیت تعریف می شود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
یک احساس اساسی و شدید که با تشخیص تهدید قریب الوقوع برانگیخته می شود، شامل یک واکنش هشدار فوری است که با تحریک مجموعه ای از تغییرات فیزیولوژیکی، ارگانیسم را تحریک می کند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-احساس بدی که در هنگام خطر دارید یا وقتی چیز خاصی شما را می ترساند، احساس می کنید.
-احساس نگرانی در مورد ایمنی کسی یا اتفاق بدی که ممکن است رخ دهد.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-احساسات یا فکر ناخوشایندی که هنگام ترس یا نگرانی از اتفاق خطرناک یا دردناک یا بدی که اتفاق می افتد یا ممکن است رخ دهد، دارید.
-ترساندن از چیزی یا کسی که ناخوشایند است.
-نگران یا ترسیدن از اینکه ممکن است اتفاق بدی رخ دهد یا اتفاق افتاده باشد.
-یک احساس شدید ناشی از نگرانی زیاد در مورد چیزی خطرناک، دردناک یا ناشناخته که اتفاق می افتد یا ممکن است رخ دهد.
فرهنگ دهخدا
ترس. [ ت َ ] (اِ) پارسی باستان و اوستایی ترس، اشکاشمی تراس، گورانی ترس، گلیکی ترس. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). خوف و بیم. (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بیم و هراس. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). مصدر آن ترسیدن است و اسم آن ترسا و ترسان . (انجمن آرا) (آنندراج ). با کردن و خوردن مستعمل. (آنندراج )
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
فوبیا نوعی اختلال اضطرابی است که با ترس مداوم و بیش از حد از یک شی یا موقعیت تعریف می شود. فوبیا به طور معمول باعث شروع سریع ترس می شود و بیش از شش ماه وجود دارد. مبتلایان از وضعیتی یا شیئی، به اندازه ای بیشتر از خطر واقعی، احساس ترس می کنند. اگر نتوانند از شی یا موقعیت دوری کنند، آنها پریشانی قابل توجهی را تجربه می کنند. از علائم دیگر آن می توان به غش کردن، که ممکن است در ترس از خون یا آسیب دیدگی رخ دهد و حملات وحشت، که اغلب در آگورافوبیا مشاهده می شود، اشاره کرد. حدود 75٪ از مبتلایان به فوبیا مبتلا به فوبیای چندگانه هستند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-حالت هیجانی در حضور یا پیش بینی محرک مضر و خطرناک
-تجربه ذهنی از دلواپسی خفیف و احساس ناراحتی
-افزایش فوری آدرنالین و کورتیزول
واژه های مترادف در فارسی
وحشتناک، خطر، اضطراب، لرز، خوف، رعب
واژه های مترادف لاتین
alarm (also alarum), anxiety, dread, fearfulness, fright, horror, panic, scare, terror, trepidation
واژه های متضاد در فارسی
شجاع، نترس، دلیر، شهامت، جسارت
واژه های متضاد لاتین
bravery, courage, courageousness, daring, dauntlessness, fearlessness, fortitude, gallantry, hardihood, intrepidity, intrepidness, stoutness, valor, audacity