معنی احساسات
feeling (ˈfēliNG)
احساس (از چیزی)، چیزی که شما از طریق ذهن یا حواس احساس می کنید.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
هر گونه احساس تجربه شده، به ویژه یک احساس لمسی
فرهنگ روانشناسی آکسفورد(ODP)
احساس (از چیزی)، چیزی که شما از طریق ذهن یا حواس احساس می کنید.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-واقعیت احساس چیزی
-یک تجربه یا آگاهی جسمی یا عاطفی
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
احساس، نامگذاری فعل احساس است. از این کلمه در اصل برای توصیف احساس لمس فیزیکی از طریق تجربه یا ادراک استفاده می شود، همچنین برای توصیف تجربیات دیگر مانند "احساس گرما". در روانشناسی، این کلمه معمولاً مختص تجربه ذهنی آگاهانه احساسات است.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-تعیین کاربردهای دقیق این اصطلاح مشکل است چون تخصصی ترین انواع این کاربردها نیز با مفاهیم ضمنی عامیانه درآمیخته است.
-برداشت حسی در مورد احساس هایی مثل گرما، درد
-حالات عاطفی، مثل احساس راحتی، افسردگی و غیره
-یکی از ابعاد هیجان، در ابعاد سه گانه وونت برای احساس
واژه های مترادف در فارسی
سهش، عاطفه، حس، درک
واژه های مترادف لاتین
Chord/ emotion/ passion/ sentiment
واژه های متضاد در فارسی
بی حس، بی احساس
واژه های متضاد لاتین
Insensitiveness/ insensitivity/ unfeelingness