معنی عشق
love (ləv)
احساس پیچیده ای که شامل احساس شدید محبت و حساسیت نسبت به شی یا فرد دیگر است.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
احساس پیچیده ای که شامل احساس شدید محبت و حساسیت نسبت به شی یا فرد، احساس لذت در حضور او، توجه به رفاه او و حساسیت به واکنش های او نسبت به خود می شود. گرچه عشق اشکال مختلفی دارد، از جمله نگرانی نسبت به همنوعان (عشق برادرانه)، عشق والدین، عشق وابسته به عشق شهوانی، عشق به خود و هویت بخشی به کلیت وجود (عشق به خدا)، اما نظریه مثلث مثلث عشق سه مولفه اساسی را پیشنهاد می کند: اشتیاق، صمیمیت و تعهد. تحقیقات روانشناختی اجتماعی در این زمینه بیشتر بر عشق پرشور متمرکز شده است که در آن میل و هیجان جنسی غالب است و عشق هم نشین و همراه که در آن اشتیاق نسبتاً ضعیف و تعهد قوی است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-احساس بسیار شدید دوست داشتن و مراقبت از کسی/ چیزی، به خصوص یکی از اعضای خانواده یا یک دوست
-یک احساس قوی از جذابیت عاشقانه برای کسی
-احساس قوی لذت که چیزی به شما می دهد
-احساس شدید دوست داشتن یک شخص، یک چیز
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-دوست داشتن زیاد چیزی
-احساس دوست داشتن بسیار زیاد یک بزرگسال و جذب شدن عاشقانه و جنسی به او، یا احساس شدید دوست داشتن دوست یا شخصی در خانواده
-داشتن علاقه شدید نسبت به کسی
فرهنگ دهخدا
عشق. [ ع ِ ] (ع اِمص ) شگفت دوست به حسن محبوب، یا درگذشتن ازحد در دوستی، و آن عام است که در پارسایی باشد یا در فسق، یا کوری حس از دریافت عیوب محبوب، یا مرضی است وسواسی که میکشد مردم را بسوی خود جهت خلط، و تسلیط فکر بر نیک پنداشتن بعضی صورتها. (منتهی الارب ). یا مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا میشود، و گویند که آن مأخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند. (از غیاث اللغات ). اسم است از مصدر عشق [ ع َ ش َ / ع ِ ]، و آن بمعنی افراط است درحب از روی عفاف و یا فسق، و گویند اشتقاق آن از عشقه است بمعنی لبلاب که بر درخت می پیچد و ملازم آن میباشد. (از اقرب الموارد). بیماریی است که مردم آن را خود به خویشتن کشد و چون محکم شد بیماری باشد با وسواس مانند مالیخولیا.
wikipedia
عشق از متعالی ترین و مثبت ترین حس هاست. عشق را می توان به عمیق ترین محبت بین فردی و ساده ترین راه لذت بردن تشبیه کرد. همچنین عشق شامل حالات عاطفی و روانی قوی و مثبت است. نمونه ای از این دامنه معانی این است که عشق به یک مادر با عشق به همسر متفاوت از عشق به غذا است. معمولاً عشق به احساس جذابیت شدید و دلبستگی عاطفی اشاره دارد. در اشکال مختلف، عشق به عنوان یک تسهیل کننده اصلی روابط بین فردی عمل می کند و به دلیل اهمیت روانشناختی، یکی از رایج ترین موضوعات در هنرهای خلاق است. عشق عملکردی برای حفظ انسان در برابر تهدیدها و تسهیل ادامه حیات است.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
تعریف دقیق عشق مشکل است. رادو عشق را واکنش هیجانی مستمر نسبت به یک منبع لذت معلوم تعریف کرده است. طبق این تعریف انواع عشق وجود دارد: جنسی، پدر و مادری، فرزندی، برادروار و ... آرزوی وصال شی محبوب از مشخصات عاشق شدن است. رشد تمایلات جنسی و رشد توانایی دوست داشتن تاثیر متقابل بر همدیگر دارند.
واژه های مترادف در فارسی
علاقه، دلبستگی، دوست داشتن
واژه های مترادف لاتین
affection, attachment, fondness, passion
واژه های متضاد در فارسی
نفرت، کینه توزی، بی علاقگی
واژه های متضاد لاتین
abomination, hate, hatred, loathing, rancor
جهت سنجش 8 مولفه عشق استنبرگ به صورت آنلاین و تفسیر کامل می توانید به تست عشق ای سنج در لینک زیر مراجعه نمایید.