معنی شک
doubt (daʊt)
احساس عدم اطمینان نسبت به چیزی یا باور نکردن چیزی
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
عدم اعتماد به نفس یا عدم اطمینان نسبت به چیزی یا کسی، از جمله خود. این شک ممکن است به نگرانی های روزمره (آیا می توانم این وظیفه را انجام دهم؟)، (آیا می توانم این عادت ریشه دار را تغییر دهم؟) یا معنای اصلی زندگی (مانند بحران وجودی) باشد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
احساس عدم اطمینان نسبت به چیزی یا باور نکردن چیزی
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-نسبت به چیزی احساس اطمینان نکردن
-احساس عدم دانستن اینکه چه چیزی را باید باور کنیم یا چه کاری باید انجام دهیم، یا عدم اطمینان
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
شک یک حالت ذهنی است که در آن ذهن بین دو یا چند گزاره متناقض معلق باقی می ماند و نمی تواند از هر یک از آنها مطمئن باشد. این شک ممکن است شامل عدم اطمینان، بی اعتمادی یا عدم اعتقاد به برخی از حقایق، اعمال، انگیزه ها یا تصمیمات باشد.
واژه های مترادف در فارسی
تردید، دو دلی
واژه های مترادف لاتین
ambivalence, compunction, demur, discredit, dubiety, hesitancy, hesitation, incertitude, irresolution, oscillation, question, scruple, scrupulosity, second thought, uncertainty
واژه های متضاد در فارسی
اطمینان، ایمان، باور
واژه های متضاد لاتین
Trust, blieve, confidence