معنی کشف
discovery (dəˈskəv(ə)rē)
یک عمل یا روند یافتن چیزی یا یادگیری درباره چیزی که قبلاً در مورد آن اطلاعاتی نبود.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
یک عمل یا روند یافتن چیزی یا یادگیری درباره چیزی که قبلاً در مورد آن اطلاعاتی نبود.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-روند یافتن اطلاعات به ویژه برای اولین بار
-عمل یافتن چیزی که قبلاً شناخته نشده بود.
فرهنگ دهخدا
کشف. [ک َ ] (ع مص ) آشکارا کردن و ظاهر کردن و برداشتن پوشش از چیزی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس) (از لسان العرب). گشاده و برهنه نمودن. (منتهی الارب). برداشتن پوشش از چیزی. وابردن پرده.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
اکتشاف عملی است برای کشف چیز جدید.کشف مشاهده پدیده های جدید، اقدامات جدید یا رویدادهای جدید و ارائه استدلال جدید برای توضیح دانش جمع آوری شده از طریق چنین مشاهداتی. یک کشف ممکن است بعضی اوقات براساس یافته ها، همکاری ها یا ایده های قبلی باشد. برخی از اکتشافات یک پیشرفت بنیادی در دانش یا فناوری هستند.
واژه های مترادف در فارسی
آشکار کردن، برهنه کردن، نمایان، پیدا کردن، پرده برداشتن
واژه های مترادف لاتین
Finding, detection, unearthing, spotting
واژه های متضاد در فارسی
پنهان کردن، ناپدید شدن، مخفی کردن
واژه های متضاد لاتین
Disappearance, loss, hiding, concealment