پست وبلاگی
آیا شما هم در برنامه ریزی مشکل دارید؟ مدت مطالعه: 3 دقیقه
تارا علی احمدی 20 اردیبهشت 1399 مدت مطالعه: 3 دقیقه

آیا شما هم در برنامه ریزی مشکل دارید؟

زمان، پولی است برای خرج کردن.

زمان یک عنصر مهم در دنیای ماست. اما نه می شودآن را پس انداز و نه متوقفش کنیم؛ بهترین کاری که می توان با زمان کرد خرج کردن آن است. مثال معروفی در این باب وجود دارد:” تصور کنید روزی به شما ۸۴,۴۰۰,۰۰۰ دلار پول بدهند تا هرکاری که دلتان می خواهد با آن بکنید؛ فقط یک شرط دارد و آن هم این است که باید این پول را ظرف ۲۴ ساعت خرج کنید وگرنه در انتهای روز آن را از شما می گیرند.” چه می کنید؟

این رقم مقدار ثانیه های موجود در یک روز را نمایش می دهد. باید اعمال شما در روز در جهت خرج کردن این ثانیه ها باشد وگرنه در انتهای روز آن را از دست می دهید.

فقط یکبار انجامش بده!

پُل جنکینز در یکی از صحبت های خود در رابطه با زمان بندی صحیح به اصل اوهایو اشاره کرده. سرواژه سازی این کلمه به ما میگوید:” فقط یکبار انجامش بده!”
*Only Handle It Once OHIO =
این به چه معناست؟ فرض کنید روزی به کاری بر می خوریم، درگیر آن می شویم تا ببینیم چیست و از ما چه می خواهد؛ بعد از مدتی متوجه می شویم که وقت نسبتا زیادی را برای آن صرف کرده ایم. به خود می آییم و آن کار را در لیست کارهایی که باید انجام شوند می نویسیم.

این دقیقا کاری است که اصل اوهایو شما را از انجام آن باز می دارد. اگر دقت کرده باشید در فرآیند بالا ما حداقل دوبار به کار مورد نظر رسیدگی کرده ایم. بعد از مدتی قفسه کارهای نیمه کاره ای که آن هارا به زمان دیگری موکول کرده ایم آنقدر پر می شود که یا با فکر کردن به آن از کوره در می رویم و از آن فرار می کنیم و یا برای چندمین بار شروع به رسیدگی آن ها می کنیم.

در اصل اوهایو به شما توصیه می شود تا در هنگام برخورد با کاری تصمیم بگیرید. این تصمیم شامل دو وضعیت است؛ یا الان به طور کامل برای انجام آن وقت دارید و یا آن را به طور کلی به زمان دیگری موکول می کنید. اینگونه برای هر کار یک بار وقت می گذارید و به شدت در زمان خود صرفه جویی می کنید.
پس بهتر است در برخورد با هر کاری که سر راه شما قرار می گیرد از خود چند سوال بپرسید؛ سوال هایی از این قبیل:” آیا این کار برای من اهمیت دارد؟ آیا انجام آن هم اکنون در اولویت من است؟ آیا مرتبط به شخصی است که برای من ارزشمند می باشد؟ و …”

چطور برنامه ای خاص خود طراحی کنیم؟

معمولا در برخورد با برنامه ریزی روزانه حس آزادی از ما سلب می شود و از ادامه دادن آن صرفه نظر می کنیم. اما برنامه ای که برای شخص شما، با تمام توانایی ها و نقاط ضعفتان چیده شده باشد برای شما قابل اجرا ترین برنامه است.

در علم کامپیوتر اصطلاحی است که میگوید:” هر نتیجه ای که از یک سیستم خواهید گرفت، دقیقا نتیجه ی صحیح همان برنامه ای است که برای آن ریخته شده است.”

برنامه ریزی

برنامه ریزی

برای شروع، باید ذهنتان را به دو قسمت تفکیک کنید: بخش اول کار ها و بخش دیگر فراغت. این همان دلیلی است که از بابت آن در دوران تحصیل از ما می خواستند در هنگام درس خواندن تلویزیون را خاموش نگه داریم.

چون تمرکز کامل بر کار مورد نظر سرعت پیشروی ما را در آن افزایش داده و همچنین آن وقتی را که برای استراحت به تماشای تلویزیون اختصاص می دهیم را برای ما دلپذیر تر می کند.

بار ها برنامه ریخته ام، اما آن را نیمه کاره رها می کنم. چرا؟!

به راستی چرا ماندن در مسیر برنامه ریزی که برای خود طراحی می کنیم تا این حد دشوار است؟

دلیل اول: اولین دلیل می تواند عدم تمایل ما برای در چارچوب قرار گرفتن باشد. عدم برنامه ریزی و انجام هر کار از پیش طراحی نشده خیلی ساده تر به نظر می رسد؛ در مقابل، هدف گذاری و برنامه ریزی پله پله برای رسیدن به آن حس یک کار تمام وقت را به ما القا می کند؛ در صورتی که در این حالت ما کار مفید بیشتری را پیش می بریم و زمان کمتر به هدر می رود.

دلیل دوم: دلیل دوم حس شکست بعد از انجام ندادن برنامه است. هیچ کس نمی خواهد یک بازنده باشد یا حداقل آن را به خود ثابت کند! اما فرار از برنامه ریزی به بهانه ی شکست یعنی ما خود را در برابر شکست های هر روز خود کور کرده ایم و فقط نمی خواهیم شاهد آن ها باشیم.

دلیل سوم: دلیل سوم باور های مخربی است که به خود نسبت می دهیم. شاید خیلی از ما در دوران تحصیل بعد از گرفتن نمرات پایین مثلا در درس ریاضی این باور را در خود پرورش داده ایم که در ریاضی ضعیف هستیم.

اما شاید اگر متوجه می شدیم که ضعف ما در برنامه ریزی و زمان گذاری درست در یادگیری ریاضی بوده و آن را اصلاح می کردیم کم کم پیشرفت در ریاضی را تجربه می کردیم. در اینجا هم همین روش را پیش گرفتیم و باور کردیم که کاری از ما ساخته نیست.

برنامه ریزی

چطور از نو شروع کنیم و جا نزنیم؟

زمان خود را چگونه سپری می کنید؟ این سوالی است که باید در اول مسیر از خود بپرسید. فعالیت های خود را زیر نظر بگیرید و حتی در صورت لزوم آن ها را یادداشت کنید. مشاهدات و مکتوبات خود را تحلیل کنید. در این صورت متوجه می شوید که چه چیز باید به زندگی تان اضافه و چه چیز باید از آن کم شود.
برای نوشتن برنامه می توانید از هر روشی که بهترین حس را به شما می دهد استفاده کنید. نوشتن در دفتر، بر تکه ای کاغذ، روی آیینه، برنامه های موبایل و… .
در اولین قدم به سراغ برنامه های انعطاف ناپذیر خود بروید و آن ها را وارد کنید. این ها برنامه هایی هستند که به هیچ وجه نمی توانید آن هارا جا به جا یا حذف نمایید. مانند کلاس ها یا ساعات کاری.

بعد به سراغ موارد منعطف بروید و آن ها را در برنامه ی خود جای دهید. برای دادن بازه زمانی دقیق به برنامه هایتان به زمان های مورد نیازی همچون آماده شدن، طی مسیر و… توجه داشته باشید!

کم کم تجربیات خود از اجرا های آزمایشی را وارد برنامه کنید. این زمانی است که شما پله پله به داشتن برنامه ای خاص برای خود نزدیک می شوید. برای مثال تمرکز من در شب بهتر از روز است، پس شب را به کار هایی با تمرکز بالا اختصاص میدهم؛ یا من بیشتر از نیم ساعت نمی توانم بدوم پس هرگز یک ساعت را به دویدن اختصاص نخواهم داد.

برنامه را منطبق با توانایی های خود تدوین کنید چون اگر خیلی از توان شما بیشتر باشد سر خورده و اگر خیلی از حد توان شما کمتر باشد دلسرد می شوید.

در آخر
مدام برنامه ی خود را به چالش بکشید و آن را با قابلیت های خود کنترل کنید. بعد از مدتی شما صاحب برنامه ای با امضا ی خود خواهید بود.

جوجه تیغی در استراتژی چیست؟
توسعه فردی چیست | اهمیت و مزایای آن
ضریب هوشی نرمال چقدر است؟
عادت چیست و چگونه می‌توانیم عادات بد را تغییر دهیم؟
جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید
لطفا امتیاز خود را برای این محتوا ثبت کنید