معنی من
ego (ˈēɡō)
در روانکاوی، آن بخشی از ذهن فرد که سعی در تطبیق خواسته های پنهان با خواسته های دنیای واقعی دارد.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
من به معنای عامیانه و شبه فنی خود به همه پدیده ها و فرایندهای روانشناختی مربوط به خود مربوط می شود که نگرش ها، ارزش ها و نگرانی های فرد را در بر می گیرد. در نظریه روانکاوی، مولفه شخصیتی که با جهان خارج و خواسته های عملی آن سروکار دارد. به طور دقیق تر، منیت فرد را قادر می سازد تا ادراک، استدلال، حل مشکلات، آزمایش واقعیت و تنظیم انگیزه های غریزی اش را بر اساس خواسته های سوپرایگو (فرامن) تنظیم کند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-احساس شما نسبت به ارزش و اهمیت خودتان
-بخشی از ذهن که مسئول احساس شما نسبت به هویت شما است.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-ایده یا نظر شما در مورد خودتان، خصوصاً احساس اهمیت به توانایی های خودتان
-در روانکاوی، آن بخشی از ذهن فرد که سعی در تطبیق خواسته های پنهان با خواسته های دنیای واقعی دارد.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
ID، egoو superego مجموعه ای از سه مفهوم در نظریه روانکاوی هستند .این سه عامل سازه های نظری هستند که فعالیت ها و تعاملات زندگی ذهنی فرد را توصیف می کنند. در مدل روانشناختی من، یک عامل سازمان یافته و واقع بینانه است که میان خواسته های غریزی id و superego انتقادی واسطه است و منیت عادت دارد که اراده را به عمل تبدیل کند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
خود، من، از نظر فروید دستگاه روان به سه حوزه تقسیم بندی می شود: اید، ایگو و سوپر ایگو که با اعمال مختلف خود مشخص هستند. تفاوت عمده بین اید و ایگو است. اید محل سائق های غریزی است و تحت سلطه فرآیند اولیه است، بنابر این بر اساس اصل لذت و بدون توجه به واقعیت عمل می کند. از طرف دیگر، ایگو نماینده سازمانی منطقی تر است که کار آن اجتناب از درد و ناراحتی است. خصوصیات اساسی ایگو این ها است: بر اساس رابطه پیشاپیش بین حس و ادراک و کار عضلانی، ایگو صاحب حرکت ارادی و مستقل است. ایگو وظیفه حفاظت از خود را به عهده دارد، در ارتباط با حوادث برونی، وظیفه آگاهی یافتن از تحریکات از طریق حفظ تجارب در مورد ان ها (در حافظه)، اجتناب از تحریکات قوی (از طریق سازگاری)، و بالاخره یادگیری ایجاد تغییرات به نفع خود در دنیای خارح (از طریق فعالیت) نیز بر عهده ایگو است.