
معنی تفکیک
schism (ˈs(k)izəm)
جدا کردن دو چیز از یکدیگر
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
اختلافات شدید در درون یک سازمان، به ویژه یک سازمان مذهبی، در نتیجه اعضای آن به گروه های جداگانه تقسیم می شوند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
تقسیم به دو گروه ناشی از اختلاف نظر در ایده ها، به ویژه در یک سازمان مذهبی
-تقسیم یک گروه به دو گروه مخالف، به ویژه در یک کلیسا
فرهنگ دهخدا
تفکیک. [ت َ ] (ع مص) از هم بگشادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). جدا کردن دو چیز از یکدیگر. (آنندراج). جداکردگی چیزی از دیگری. (ناظم الاطباء). || رهانیدن و خلاص کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جدا کردن و خلاص کردن. (از اقرب الموارد).
واژه های مترادف در فارسی
افراز، انتزاع، انفکاک، تجزیه، تشخیص، تفریق، جداسازی، جدایی، فصل، فک
واژه های مترادف لاتین
dissociation, divorce, parting, separation