مدل 5P استراتژی مینتزبرگ چیست؟
استراتژی ابزاری است که سازمانها از طریق آن به اهداف خود دست پیدا میکنند. تعاریف زیادی از استراتژی وجود دارد اما وجه مشترک تمامی این تعاریف، یک چیز است:
"استراتژی یا راهبرد، بر دستیابی به اهداف خاص تمرکز می کند و چند اقدام یا تصمیم سازگار است که مسیر سازمان یا فرد را برای رسیدن به موفقیت و اهداف تعیین شده، مشخص میکند."
در حقیقت طراحی استراتژی بزرگترین کاری است که یک سازمان می تواند انجام دهد. چرا که این کار مسیر بقای سازمان را مشخص می کند. برای اینکه بتوانیم در بازار از رقبا جلوتر باشیم، به یک استراتژی هوشمندانه نیاز داریم.
چگونه میتوانیم یک استراتژی هوشمندانه داشته باشیم؟
خیلی از افراد برای این كه بتوانند كارها و فعالیت های خود را به سرانجام برسانند از برنامه ریزی ها و استراتژی های مختلفی استفاده می كنند اما متاسفانه بعد از مدتی خیلی از این برنامه ها با شكست مواجه می شود.
یعنی در حقیقت فرد با این وجود كه استراتژی خوبی را در ابتدا پیش می برد اما بعد از مدتی آن را رها می كند. بنابراین باید به فكر یك استراتژی هوشمندانه بود. برای داشته این استراتژی باید از مدل 5P استراتژی مینتزبرگ كه به پنج جنبه استراتژی می پردازد، استفاده كرد.
مدل P5 استراتژی مینتزبرگ
در سال 1987 هنری مینتزبرگ از دانشگاه مک کیل، مدل 5p استراتژی مینتزبرگ را ابداع کرد. او معتقد بود که درست کردن استراتژی دشوار است. فکر عمیق و زمان زیادی می خواهد و حتی اگر استراتژی درستی را داشته باشید، ممکن است توسط رقیبتان از بین برود.
به همین علت برای ایجاد یک استراتژی بهتر، مینتزبرگ مدل استراتژی 5p را توسعه داد. او بیان کرد 5p پنج جنبهای است که برای استراتژی بهتر باید درنظر بگیریم. ایده کلی این مدل این است که برای داشتن استراتژی قویتر بهتر است ایده خود را از پنج منظر تعریف کنیم که شامل موارد زیر است:
- برنامه (Plan)
- ترفند (Ploy)
- الگو (Pattern)
- موضع (Position)
- چشم انداز (Perspective)
با شناخت هر کدام از جنبه های استراتژی مینتزبرگ (برنامه، ترفند، الگو، موضع و چشم انداز)، می توانید یک استراتژی قوی تدوین کنید و با استفاده از آن از نقاط ضعف، قوت و توانایی های سازمان خود آگاهی پیدا کنید. این به برنامه ریزی های آینده شما کمک شایانی می کند.
جنبه های استراتژی مینتزبرگ
در این قسمت هر یک از جنبه های استراتژی مینتزبرگ (برنامه، ترفند، الگو، موضع و چشم انداز) توضیح خواهد داده شد:
استراتژی با رویکرد برنامه (Plan)
تعیین اهداف و برنامه ریزی برای رسیدن به آنها
استراتژی در این سطح، نوعی اقدام آگاهانه، راهنما و مجموعه ای از دستور العمل ها برای مقابله با موقعیت است. از این تعریف میتوانیم نتیجه بگیریم استراتژی ها دو ویژگی اساسی دارند:
- استراتژی ها پیش از اقداماتی که می خواهیم آنها را انجام دهیم، ساخته می شوند.
- آگاهانه و هدفمند گسترش پیدا می کنند.
بسیاری از انسان ها از برنامهریزی لذت می برند. به همین علت نیز به طور غریزی این برنامهریزی برای مدیران و کارمندان حس خوبی را ایجاد میکند. چرا که همه فعالیتها را روشن و هدفمند میسازد.
در حقیقت برنامهریزی و طراحی یک برنامه، برای تدوین و ساخت یک استراتژی قوی، امری ضروری است. هر چه میزان طراحی این برنامه، دقیقتر و با جزئیات بیشتر باشد، استراتژی و نتایج خاصل از آن نیز قویتر خواهد بود.
اما نباید فراموش کنیم، با وجود اینکه برنامه امری مهم در ایجاد یک استراتژی قوی است، اما تدوین این راهبرد به 4 ویژگی دیگر نیز نیاز دارد!
استراتژی با رویکرد ترفند (Ploy)
ایجاد مانع برای رقبا و دلسرد کردن آنها
مینتزبرگ معتقد است میتوان از استراتژی به عنوان یک ترفند برای برتری پیدا کردن به رقیب استفاده کرد. در حقیقت استراتژی در سطح ترفند، شامل تاکتیکهای خاصی است که برای تلاش و پیشی گرفتن یا مختل کردن کاری هستند که رقبای شما انجام میدهند. در ادامه نمونههایی از این تاکتیکها را آوردهایم:
- کاهش قیمتها برای متوقف کردن رقبا
- تشکیل پرونده برای امتیاز نامه
- تهدید به اقدام قانونی
- سرمایهگذاری در زمینههای برتر، به عنوان مثال، پشتیبانی مشتری
- ابزارهایی که به شما در توسعه ترفندها کمک میکنند. مانند: برنامه ریزی سناریو، نظریه بازی و چرخ آینده
اما باید توجه داشته باشید این ترفندهایی کوتاه مدت هستند و نباید آنقدر بر آنها متمرکز شوید که استراتژی خود را ازدست بدهید!
در مجموع ترفندها را میتوان در 3 دسته کلی قرار داد:
- ایجاد اختلال و مانع برای رقبا
- دلسرد کردن رقبا
استراتژی با رویکرد الگو (Pattern)
راهی موفق و ثابت در کسب و کار که به کمک اقدامات گذشته به دست آمده است.
ترفند و برنامه اجزایی لازم اما نه کافی در تدوین راهبرد و استراتژی هستند. بالاخره ما به عنوان یک سازمان باید توجه کنیم که رفتارهایمان چه نتایجی را به دنبال داشته است.
با وجود اینکه ترفند و برنامه موجب تغییر و عمل آگاهانه میشوند، اما الگو به طور ناخودآگاه، موجب تغییر رفتار سازمان میشود.
استراتژی به عنوان یک الگو، به بررسی این میپردازد که چه نوع الگوهای رفتاری در گذشته برای شما مفید بوده است. سپس تصمیم میگیرید که کدام یک از این الگوها را میخواهید ادامه دهید یا تقویت کنید.
به عنوان مثال فرض کنید هر زمانی که شما در ارائه محصولات خود از نظرات، پیشنهادات و انتقادات مشتریان استفاده کردهاید، در نهایت یک محصول با کیفیت و پرطرفدار را ارائه دادهاید. این مورد به طور ناخودآگاه در استراتژی شما به عنوان یک الگو، برای ارائه محصولات استفاده میشود.
استراتژی با رویکرد موضع (Position)
مشخص کردن موقعیت کسب و کارتان در بازار
چهارمین p در این مدل استراتژی، موقعیت یا موضع است. در تدوین استراتژی در سطح موضع، به این سوال باید جواب بدهید که چگونه میخواهیم بخشی از بازار را برای خود بسازیم؟
این بدان معناست که شما مشخص میکنید در کجای زمین بازی هستید. در ادامه برای روشنتر شدن مفهوم موضع مثالهایی از آن آورده ایم:
- ارزان ترین بودن
- داشتن بیشترین امکانات
- سرویس دهی به یک مشتری خاص
- داشتن خدمات بین المللی به مشتریان
برای مشخص کردن موقعیت خود، ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل PEST، پنج نیروی رقابتی پورتر میتواند کمککننده باشند. این ابزارها تحلیلی از محیط بیرونی ارائه میدهند. هچنین این ابزار به سازمان نشان میدهد در چه موقعیتهایی قدرتمند و در چه موضع هایی با مشکل مواجه ست.
استراتژی با رویکرد چشم انداز (Perspective)
شخصیت، فرهنگ و الگو غالب در سازمان برای کارها
موضع به رقبا و دنیا مینگرد. به عبارتی دیگر، موضع به تحلیل محیط بیرون سازمان میپردازد. اما چشم انداز به درون سازمان نگاه میکند. به عبارتی دیگر، چشم انداز به شکل دادن به شخصیت و فرهنگ سازمان میپردازد.
به عنوان مثال فرض کنید چشم انداز شما محصولی با قیمت نسبتا ثابت و بالاترین کیفیت است. در این استراتژی، شما فرهنگ خود را حول اجرای با کیفیت بالا و کنترل هزینه خواهید ساخت.
به مثالی دیگر توجه کنید. ممکن است شما چشم انداز خود را بر توسعه سریع بنا کنید. درنتیجه فرهنگ و الگوی کار شما، حول محور توسعه سریع و شکست رو به جلو خواهد بود.
به یاد داشته باشید برای اینکه یک چشم انداز مفید باشد، باید توسط همه اعضای سازمان بررسی شود. بنابراین، بخش بزرگی از کار مدیریت ارشد این است که همه را متقاعد کند دیدگاه یکسانی داشته باشند. این کار تنها در صورت تحقق پیدا میکند که مدیریت ارزشهای سازمان، چشم انداز آن و نقشه دستیابی به اهداف را با دیگر کارمندان به اشتراک بگذارد.
نحوه استفاده از مدل 5p
به منظور استفاده از مدل 5P (استراتژی مینتزبرگ) برای تحلیل مزیت رقابتی سازمان، میتوانید مراحل زیر را دنبال کنید:
- شناخت صنعت: در ابتدا، باید به طور کامل صنعت خود را شناسایی کنید. این شامل شناخت عوامل مختلفی مانند رقبا، خریداران، تأمینکنندگان، مشتریان و سایر متغیرهای مرتبط با صنعت است.
- تحلیل نیروهای رقابتی: بررسی پنج نیروی رقابتی (Buyer Power، Supplier Power، Threat of New Entrants، Internal Rivalry، Threat of Substitutes) را انجام دهید و تأثیر هر یک را در صنعت و رقابت را بررسی کنید. برای هر نیرو، سوالات مربوطه را بررسی کنید، مانند: قدرت مذاکره خریداران چقدر است؟ آیا تأمینکنندگانی قدرتمند در صنعت وجود دارند؟ آیا تهدید ورود رقبا جدید یا تهدید جایگزینها وجود دارد؟
- شناسایی منابع و قابلیتهای کلیدی: بررسی منابع و قابلیتهای کلیدی سازمان را انجام دهید. این شامل عواملی مانند تکنولوژی، برند، امکانات تولیدی، دانش فنی، منابع مالی، زنجیره تأمین و سایر فاکتورهای استراتژیک است. اهمیت و قدرت هر منبع و قابلیت را بررسی کنید.
- تعیین راهبردهای موثر: با توجه به تحلیل صنعت، نیروهای رقابتی و منابع و قابلیتهای کلیدی، راهبردهای موثر برای ایجاد و حفظ مزیت رقابتی را تعیین کنید. برخی از راهبردهای ممکن شامل تمرکز بر هزینه (Cost Leadership)، تمرکز بر کیفیت و ارزش افزوده (Differentiation)، تمرکز بر بازار هدف (Focus) و راهبردهای ترکیبی میتوانند باشند.
- اجرا و پیشرفت: بعد از تعیین راهبردها، باید اقدامات عملی را برای اجرای آنها طراحی و اجرا کنید. از طریق پیگیری و ارزیابی عملکرد، بتوانید بهبودها و تغییرات لازم را در راهبردهای خود اعمال کنید.
جمع بندی ای سنج
در این مقاله به یکی از روشهای تدوین استراتژی، یعنی مدل استراتژی 5P مینتزبرگ پرداختیم. مینتزبرگ معتقد بود 5P، پنج جنبهای است که در طراحی هر استراتژی هوشمندانهای باید درنظر بگیریم. 5 جنبه این مدل شامل برنامه (Plan)، ترفند (Ploy)، الگو (Pattern)، موضع (Position) و چشم انداز (Perspective) می شود.
در نهایت می توان گفت با استفاده از مدل 5P (استراتژی مینتزبرگ) و انجام این مراحل، شما میتوانید بهترین راهبردهای استراتژیک را برای سازمان خود شناسایی کنید و مزیت رقابتی خود را در صنعت تقویت کنید.
از کدام یک از رویکردهای استراتژی 5P مینتزبرگ تا به حال استفاده کرده اید؟ لطفا تجربیات خودتان را با ما به اشتراك بگدارید.
اصطلاحات مهم این مقاله
سوالات متداول
-
مدل P5 استراتژی مینتزبرگ چيست؟
- ایده کلی این مدل این است که برای داشتن استراتژی قویتر بهتر است ایده خود را از پنج منظر برنامه، ترفند، الگو، موضع، چشم انداز تعریف کنیم.
-
مدل P5 استراتژی مینتزبرگ شامل چه جنبه هايي مي شود؟
- برنامه، ترفند، الگو، موضع، چشم انداز