
معنی دانش
Knowledge (ˈnäləj)
حالت آگاهی از یک واقعیت یا وضعیت خاص
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
-حالت آشنایی یا آگاهی از آنچه معمولاً ناشی از تجربه یا مطالعه است.
-میزان درک یا اطلاعات فرد. در برخی زمینه ها، از کلمات دانش و حافظه به عنوان مترادف استفاده می شود.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-اطلاعات، درک و مهارت هایی که از طریق تحصیل یا تجربه کسب می کنید.
-حالت آگاهی از یک واقعیت یا وضعیت خاص
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-درک یا اطلاعات در مورد موضوعی که با تجربه یا مطالعه بدست می آورید، یا توسط یک شخص یا به طور کلی توسط افراد شناخته می شود.
-حالت شناختن یا آشنا بودن با چیزی.
-آگاهی، درک یا اطلاعاتی که با تجربه یا مطالعه بدست آمده است و در ذهن یک فرد است.
فرهنگ دهخدا
دانش [ن ِ] (اِمص) اسم مصدر از دانستن. دانست. (فرهنگ نظام). عمل دانستن. دانندگی. دانائی. علم و فضل و دانستن چیزی باشد. (برهان). درایت. فقاهة. فقه. فضل. ادب. (صراح) علم. حکمت. (زمخشری) (دهار) (ترجمان القرآن). حصول علم ثابت، و در مراتب، پژوهش است یعنی رفتن بطرف علم آنگاه شناسایی است یعنی نزدیک شدن به آن و سپس دانش است یعنی علم ثابت. ادراک. درک. شعر. شعور. وقوف. آگاهی. اطلاع. معرفت. شناسایی.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
دانش، آشنایی، آگاهی یا درک کسی یا چیزی است، مانند حقایق (دانش گزاره ای)، مهارت ها (دانش رویه ای) یا اشیا (دانش آشنایی). با توجه به بیشتر گفته ها، دانش را می توان از طرق مختلف و از منابع مختلف به دست آورد، از جمله شامل درک، دلیل، حافظه، شهادت، تحقیق علمی، آموزش و عمل. اصطلاح "دانش" می تواند به فهم نظری یا عملی یک موضوع اشاره داشته باشد. این می تواند ضمنی باشد (مانند مهارت یا مهارت عملی) یا صریح (مانند درک نظری یک موضوع). رسمی یا غیررسمی.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-بطور کلی مجموعه معلومات و اطلاعات یک فرد، یا یک گروه یا فرهنگ.
-آن دسته از اجزا روانی که حاصل هریک یا همه فرآیندها است، خواه ذاتی و خواه اکتسابی. کاربرد این اصطلاح با هر دو معنی با این مفهوم ضمنی همراه است که معلومات، چیزی عمیق است و چیزی فراتر از خلاصه استعدادها برای پاسخ دهی یا مجموعه پاسخ های شرطی است.
واژه های مترادف در فارسی
اندیشه، بینش، حکمت، خرد، دانایی، شناخت، علم، فرهنگ، فضل، معرفت
واژه های مترادف لاتین
lore, science, wisdom
واژه های متضاد در فارسی
جهل، نادانی، بی تجربگی
واژه های متضاد لاتین
ignorance, inexperience, innocence, nescience, unfamiliarity