هوش معنوی
در مورد هوش معنوی چه می دانید؟ آیا با این هوش آشنا هستید و می دانید چه تاثیراتی بر زندگی دارد؟ هوش معنوی اخیرا مورد توجه روان شناسان و صاحب نظران قرار گرفته است و تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است. در این مقاله همراه ما باشید تا نگاهی گذرا به مفهوم هوش و هوش معنوی داشته باشیم.
هوش معنوی چیست؟ ویژگی های شما چیست؟ آیا ممکن است یاد گرفته شوند و بهبود یابند؟ این مسائل موجب توجه زیادی به این موضوع می شود که چرا ما می خواهیم بدانیم چرا هوش معنوی استفاده می شود؟ و آیا این مزیت ویژه ای برای کاربران دارد؟
نویسندگان از تمام این بحث ها سخن نگفته اند و تنها برخی از دیدگاه های آنها را به شکل هوش معنوی ارائه می دهند.
هوش معنوی چیست؟
هوش معنوی (SQ) را می توان زیربنایی از هوش (IQ) و هوش هیجانی (EQ) بدانیم. زمانی که هوش تقویت شود، فرد به مفاهیم، ارزش ها و اهداف پایدار دست پیدا می کند و ناخودآگاه خود را بهتر کشف می کند.
پژوهشگرانی به نام زوهار و مارشال، هوش معنوی را بعد جدیدی از هوش انسانی دانسته و بر این باورند که این نوع هوش به حل مسائل مفهومی و ارزشی کمک می کند.
هوش معنوی در برگیرنده هرچیزی است که به آن عقیده و باور داریم و مرتبط با تفکراتی در خصوص اینکه از کجا آمده ایم؟، به کجا می رویم؟، هدف زندگی چیست؟ و... می باشد. هوش معنوی بر افزایش خودآگاهی تاثیر داشته و با هوش هیجانی در ارتباط است و در نهایت رشد و توسعه فردی را به ارمغان می آورد.
رابرت ایمونز محقق دیگری بود که برای تعریف هوش معنوی از دیدگاه گاردنر با چارچوبی جدید تلاش کرد؛ او می گفت هوش معنوی دربرگیرنده توانایی هایی در خصوص منابع معنوی و دینی است و می گفت توانایی هایی مانند قابلیت تعالی فیزیکی و مادی، ورود به سطح معنوی بالاتر، توانایی یافتن تقدس در فعالیت ها، به کار گیری منابع معنوی برای حل مسائل زندگی، توانایی انجام رفتارهای منطقی و ظرفیت بالا در پرهیزگاری از جمله توانایی های مرتبط با هوش معنوی می باشد.
هوش معنوی ساختارهای معنویت و هوش را به یک ساختار جدید ترکیب می کند، در حالی که معنویت شامل جستجو و تجربه عناصر مختلف آگاهی و تعالی است. هوش معنوی مستلزم توانایی استفاده از چنین موضوعات معنوی برای انطباق و کارآمد بودن آن و تولید محصولات و اثرات ارزشمندی است.
تاریخچه هوش معنوی
هنگامی که روانشناسان روش ها و ابزارهایی برای اندازه گیری هوشمندی ایجاد کردند، تعریف ارسطو از انسان ها، مانند متفکر حیوانات، علاقه مندی به هوش شناختی ایجاد کرد. بعدا ابزار اندازه گیری، به نام آزمون های هوشمند، برای اندازه گیری توانایی های ذهنی افراد طراحی شده و تلاش برای کشف ارتباط هوش با مسائلی مانند موفقیت تحصیلی و موفقیت در زندگی حرفه ای و شخصی است.
در ابتدا انتظار می رفت که IQ پیشگویی قوی در موفقیت کسب و کار و تحصیلات باشد، اما در حقیقت، IQ در پیش بینی همه چیز موفق نشدند و فرض بر این بود که به نظر می رسد که IQ برای ورود به چنین حوزه ها حداقل باید استاندارد باشد و معلوم می شود زمانی که افراد در دستیابی به پیشرفت تحصیلی و زندگی موفق می شوند، آنها فرایندهای پیچیده را به اتمام می رسانند.
پس از شناسایی اثرات IQ در مورد جنبه های ممکن و غیرمنطقی از دستاوردهای فرد در حوزه های مختلف زندگی، برخی نگرش ها اساسا متفاوت از دیدگاه روان سنجی و طراحی انواع مختلف آزمون های هوش بود. از جمله این نگرش ها، توجه به جنبه های هیجانی هوش، هوش چندگانه و هوش معنوی است.
در دهه ۱۹۸۰، در تجزیه و تحلیل ماهیت اطلاعات، شکاف وجود داشت. به عنوان مثال، استرنبرگ سعی کرد تا توجه محققان را به جنبه های هوش معنوی و هوشمندانه جلب کند. در اواسط دهه ۱۹۹۰، گولمن توجه خود را به تحقیق در مورد هوش هیجانی بارآن و علاقه های احساسی پرداخت و اشاره کرد که علاقه عاطفی یکی از ضروریات اساسی برای استفاده از هوش است.
توجه به هیجان ها و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی، ادراک آنها از خود و دیگران، کنترل خود و تسلط به خواسته های فوری، همدلی با دیگران و استفاده مثبت از هیجان در تفکر و درک هوش هیجانی اهمیت بافت.
در آخرین سال از دهه بیست، شواهد روانشناسی، عصب شناسی، انسان شناسی، و علوم شناختی نشان داد که هوش سومی به نام هوش معنوی وجود دارد. اصطلاح “هوش معنوی” برای اولین بار توسط زهر و مارسال استادان دانشگاه آکسفورد ایجاد شد. آن ها با ترکیبی از روانشناسی، فیزیک، فلسفه و مذهب، که در نتیجه یک سری از مطالعات انجام شده در حوزه روانشناسی، مغز و اعصاب ، انسان شناسی، و علم شناخت می باشد این مفهوم را ارائه دادند.
ویژگی افراد با هوش معنوی بالا
افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، دارای ویژگی های زیر می باشند:
- خودآگاهی
- کل نگری
- داشتن استقلال
- تلاش برای یافتن پاسخ چرایی؟
- قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها
- خودکنترلی
- انعطاف پذیری
- پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آنها
- درس گرفتن از تجربیات و شکستها
- خودجوش بودن
- درست اندیشیدن
- عدم فرار از میدان حوادث
- رهایی از لغزشها و دامهای شیطانی
- حسی که افراد را هدایت درونی میکند
اصول هوش معنوی چیست؟
به منظور تعریف اصول هوش معنوی می توانیم 12 اصل مهم را برای آن ذکر کنیم؛ این اصول عبارت اند از:
- خودآگاهی؛ آگاهی و شناخت خود
- خود انگیختگی؛ زندگی در زمان حال و مسئولیت پذیرفتن
- ارزش محور بودن؛ عمل کردن بر اساس اصول و ارزش ها
- کل نگر بودن؛ دیدن چارچوب ها، روابط به صورت وسیع و کلی
- همدردی، درک دیگران و درک احساسات آن ها
- ستایش تمایزها؛ درک تفاوت افراد با یکدیگر
- وابستگی نداشتن به زمینه؛ داشتن عقاید مخصوص به خود و ایستادگی در برابر جمعیت با عقاید یکسان
- فروتنی؛ داشتن تواضع و حذف غرور
- طرح سوالات اساسی و جستجو چرایی؟؛ تمایل به دانستن و کشف چیزها
- توانایی چارچوب بندی؛ سازماندهی و منظم کردن چیزها
- استفاده مثبت از چالش ها و شرایط دشوار؛ درس گرفتن از اشتباهات و تلاش برای حل موانع
- احساس وظیفه؛ شناخت وظایف، مسئولیت ها و مسئولیت پذیری
اهمیت و ضرورت هوش معنوی چیست
برخورداری از هوش معنوی، مزایای بسیاری دارد؛ از مهم ترین مزایای این هوش آگاهی بیشتر از محیط و مطلع شدن از اتفاقات بیرونی می باشد.
همچنین متصل کردن روحیات درونی فرد به روحیات بیرونی از دیگر ضرورت های داشتن هوش معنوی می باشد. همچنین هوش معنوی به دلسوزی و همدلی بیشتر با دیگران کمک می کند و منجر به برقراری عدالت و نگاه منصفانه تر به زندگی می شود.
لازم به ذکر است هوش معنوی تاب آوری را بیشتر کرده و باعث می شود که تحمل افراد به هنگام تجربه سختی ها بالاتر برود.
هوش روحانی یا هوش معنوی در پاسخ به سوالات می تواند حائز اهمیت باشد؛ چرا ما اینجا هستیم؟ رابطه ما با دیگران، جامعه و جهان چیست؟ با ظهور این پارادایم جدید، چالش ها در برابر تعریف و توضیح هوش معنوی ظهور کرده اند.
مولفه های روان شناسانه هوش معنوی چیست؟
روان شناسان در راستای تحقیقات و پژوهش هایی که انجام داده اند، چند مولفه را برای هوش معنوی در نظر گرفته اند؛ برخی از این مولفه ها عبارت اند از:
- ادراک مستدل
- عقل شهودی
- آگاهی از خواسته ها و نیازهای خود
- داشتن قدرت تمرکز
- داشتن آرامش درونی و بیرونی
- داشتن بصیرت و آگاهی در کارها
- خیرخواهی
- انسانیت و فضیلت
- خردمندی
- بخشندگی
- دلسوزی
- تعهد
- وفاداری
- متانت و وقار
- عشق
کاربرد هوش معنوی چیست؟
هوش معنوی یکی از مهم ترین و پرکاربرد ترین انواع هوش در زندگی روزمره است؛ به طور کلی، برخی از مهم ترین کاربردهای هوش معنوی برقراری ثبات و آرامش در زندگی، ایجاد تغییرات در ارتباطات انسانی و ارتقای سطح کیفیت در مدیریت می باشد.
جمع بندی ای سنج
چالش های متعددی در گزاره های مختلف و متنوع نویسندگان معنوی وجود دارد. هوش معنوی ساختارهای معنویت و هوش را به یک ساختار جدید ترکیب می کند. در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس همراه است، هوشیاری، تعالی و معنا، هوش معنوی نیاز به توانایی استفاده از چنین موضوعات معنوی برای انطباق و کارکردن موثر و تولید محصولات و اثرات ارزشمندی دارد.
به طور کلی، ظهور ساختار هوش معنوی می تواند به عنوان کاربرد ظرفیت ها و منابع معنوی در زمینه شرایط علمی مورد توجه قرار گیرد.
معلوم می شود که هر بحث درباره هوش معنوی بدون دانستن طیف وسیعی از تجربیات معنوی ناقص است؛ هوش معنوی، در مقایسه با هوش عقلانی که کامپیوترها نیز آن را دارند و بر خلاف هوش هیجانی که در پستانداران عالی وجود دارد، منحصر به انسان است، که اساسی ترین و اساسی ترین نوع هوش به شمار می رود.
آیا مطالعه مقاله فوق مفید واقع شد؟ لطفا نظرات و دیدگاه های ارزشمندتان را با ما در میان بگذارید.
اصطلاحات مهم این مقاله
سوالات متداول
-
هوش معنوی چیست؟
- هوش معنوی در برگیرنده هرچیزی است که به آن عقیده و باور داریم و مرتبط با تفکراتی در خصوص اینکه از کجا آمده ایم؟، به کجا می رویم؟، هدف زندگی چیست؟ و... می باشد. هوش معنوی بر افزایش خودآگاهی تاثیر داشته و با هوش هیجانی در ارتباط است و در نهایت رشد و توسعه فردی را به ارمغان می آورد.
-
افرادی که هوش معنوی بالا دارند، چه ویژگی هایی دارند؟
- خودآگاهی کل نگری داشتن استقلال تلاش برای یافتن پاسخ چرایی؟ قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها خودکنترلی انعطاف پذیری و..
-
مولفه های هوش معنوی از نظر رابرت ایمونز چیست؟
- قابلیت تعالی فیزیکی و مادی، ورود به سطح معنوی بالاتر، توانایی یافتن تقدس در فعالیت ها، به کار گیری منابع معنوی برای حل مسائل زندگی، توانایی انجام رفتارهای منطقی و ظرفیت بالا در پرهیزگاری