معنی پاسخ
Response (rəˈspäns)
هرگونه واکنش غده ای، عضلانی، عصبی یا واکنش دیگری در برابر محرک. پاسخ یک واحد رفتاری، کاملاً مشخص و قابل اندازه گیری است.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
هرگونه واکنش غده ای، عضلانی، عصبی یا واکنش دیگری در برابر محرک. پاسخ یک واحد رفتاری، کاملاً مشخص و قابل اندازه گیری است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-پاسخ گفتاری یا کتبی
-واکنش به چیزی که اتفاق افتاده است.
-پاسخ (به کسی/ چیزی)
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-پاسخ یا عکس العمل
-واکنش به چیزی که گفته یا انجام شده است
-پاسخ یا عکس العمل
فرهنگ دهخدا
پاسخ. [س ُ] (اِ مرکب) (از: پات، ضد. مقابل. و سخون، گفتار.) جواب. مقابل پرسش. مقابل سوال
-پاسخ کردن؛ جواب گفتن. جواب دادن، بیشتر به پیغام یا کتابت
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
پاسخ، واکنش به یک عمل یا واقعه می باشد.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-هر واکنش عضلانی یا پاسخ یا فرآیند غددی نسبت به، یا در حضور یک محرک.
-هر پاسخ به هر پرسش. این کاربرد بیشتر در زمینه کار پژوهش با پرسشنامه و روش های زمینه یابی کاربرد دارد.
-طبقه ای از رفتارها که تمام آن ها اثر مشابه دارند.
واژه های مترادف در فارسی
جواب دادن
واژه های مترادف لاتین
answer, replication, reply
واژه های متضاد در فارسی
پرس و جو، سوال
واژه های متضاد لاتین
inquiry, query, question, ask