24 سوال هوش با جواب

ده نفر در یک جزیره متروک فرود می‌آیند. در آن‌جا آن‌ها مقدار زیادی نارگیل و یک میمون پیدا می‌کنند. در روز اول آن‌ها شروع به جمع‌آوری نارگیل می‌کنند و همه را به صورت یک توده کنار هم  قرار می‌دهند. آن‌ها پس از کار در تمام روز تصمیم می‌گیرند که بخوابند و صبح روز بعد نارگیل ها را به ده سهم مساوی تقسیم کنند.

‌در آن شب یکی از افراد گرسنه می‌شود و از خواب بیدار می‌شود و تصمیم می‌گیرد زودتر سهم خود را بردارد. پس از تقسیم نارگیل‌ها متوجه شد که اگر بخواهد نارگیل‌ها را به 10 سهم مساوی تقسیم کند یک نارگیل کم خواهد داشت. او هم‌چنین متوجه میمون شد که یک نارگیل در دست داشت. بنابراین او سعی کرد نارگیل میمون را بگیرد تا بتواند نارگیل‌ها را به 10 سهم مساوی تقسیم کند. اما وقتی سعی کرد که نارگیل را از میمون بگیرد، میمون با نارگیل به سر آن فرد زد و او را کشت.

کمی بعد یک فرد گرسنه دیگر از خواب بیدار شد و تصمیم گرفت سهم خود را زودتر بردارد. در مسیر رسیدن به نارگیل‌ها بدن اولین مرده را پیدا کرد و از این اتفاق خوشحال شد زیرا اکنون یک نهم نارگیل‌ها به او می‌رسید. برای تقسیم نارگیل‌ها به نه سهم مساوی، دوباره یک نارگیل کم آمد و این فرد هم سعی کرد نارگیل کمی خون آلود میمون را بگیرد. میمون هم مانند قبل با نارگیل به سر آن فرد زد و او را کشت.

هر یک از افراد باقی مانده یکی یکی همین روند را طی کردند، تا اینکه دهمین نفری که از خواب بیدار شد، همه را مرده یافت و کل نارگیل‌ها را برای خودش یافت. بدون احتساب نارگیل میمون، کم‌ترین تعداد نارگیل ممکن چقدر است؟