
اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان
تشخیص سرطان علاوه بر اینکه میتواند باعث اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان شود، بر سلامت عاطفی آنها، خانوادههایشان و کسانی که از این افراد مراقبت میکنند نیز نقش دارد. احساسات رایجی که به دنبال تجربه سرطان در طول زندگی بیماران رخ میدهد، اجتنابناپذیر است، از جمله اضطراب، پریشانی و افسردگی که حتی ممکن است نقش بیماران در خانه، مدرسه و محل کار را تحت تأثیر قرار دهد.
سلب مسئولیت: تحریریهی ای سنج در تهیه این محتوای تبلیغاتی نقش نداشته و مسئولیتی در قبال صحت آن ندارد.
اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان چگونه اتفاق میافتد؟
سلامت روان، به معنای رفاه روانی، عاطفی و اجتماعی، همچنین حمایت عزیزان، بخش مهمی از مبارزه با سرطان است. بیماریهای سرطانی از دو طریق بر روان تأثیر میگذارند: نخست، این بیماریها سیستم عصبی مرکزی را تحلیل برده و باعث آستنیا (خستگی پاتولوژیک) و تحریکپذیری میشوند. شکل دوم، درک ذهنی فرد مبتلا نسبت به بیماری سرطان است؛ در این مورد، شخص بیماری خود را میپذیرد و با آگاهی به ضرورت درمان، توجه بیشتری به خود دارد.
اغلب بیماران مبتلا به سرطان، اختلالات عاطفی از جمله اضطراب، افسردگی و اختلالات روانی را تجربه میکنند که واکنشی حاد در مواجهه با استرس بیماری است و میتواند تا 6 ماه ادامه داشته باشد. افسردگی به طور متوسط در 17 درصد بیماران رخ میدهد؛ البته باید اشاره کرد که انواع مختلف سرطان سطح متفاوتی از افسردگی را در بیماران به دنبال دارد؛ برای مثال شیوع افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان ریه 3 درصد است ولی در بیماریهای سرطان دستگاه گوارش این به رقم به 31 درصد افزایش مییابد.
این احساس تقریباً در تمام مراحل درمان، همراه بیمار است؛ از تحقیق و تشخیص گرفته تا ترخیص از بیمارستان و به دست آوردن نتایج درمانی. علاوه بر این، احساس غیرطبیعیِ اضطراب میتواند تابآوری فرد را نسبت به درد سرطان کاهش داده و فرد را از خواب طبیعی محروم کند یا باعث تهوع و استفراغ شود. توجه به این نکته ضروری است که احساس مداوم اضطراب میتواند احتمال بهبودی را کاهش دهد؛ بنابراین سعی کنید در فرایند درمان، افکار و احساسات منفی را از خود دور نمایید.
وضعیت روانی بیماران سرطانی
بهتر است با نگاهی دقیقتر اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان را بررسی کنیم. نحوه نگرش شخص مبتلا به بیماری، تصویر درونی بیماری نام دارد. به بیانی دیگر، این تصویر نشان میدهد نگرش ذهنی بیمار نسبت به بیماری چگونه است و آن را چطور ارزیابی میکند؟ سه نوع نگرش نسبت به بیماری وجود دارد:
- نورمونوسگنوزیک: زمانی که بیمار با هوشیاری بدون اغراق یا با حداقل علائم، موقعیت را ارزیابی میکند و نشاندهنده پذیرش بیماری است.
- هیپرنوسوگنوزیک: این نگرش زمانی مشاهده میشود که فرد به شکل مزمن، با بیماری درگیر شده است؛ یعنی علائم اختلالات روانی، مثل اضطراب و استرس شدید در او قابل مشاهده بوده و نسبت به نتیجه بیماری بدبین است. هیپرنوسوگنوزیک، مواجهات واکنشی از قبیل هیپوکندریا، نوراستنیک، مالیخولیایی، حساسیت بیش از حد، پارانوئید و اضطراب را نیز به دنبال دارد.
- هیپونوسگنوزیک: در این موقعیت، بیمار با کم اهمیت جلوه دادن علائم بیماری خود، سعی در انکار وجود بیماری دارد و میتواند باعث ایجاد اختلال آنوسوگنوزیک در فرد گردد.
چه زمانی بیماران سرطانی به کمک نیاز دارند؟
بسیاری از بیماران سرطانی، با درمان طولانیمدت و توانبخشی دشوار روبرو هستند. کیفیت زندگی آنها به طور قابلتوجهی آسیب میبیند و در کل سبک زندگی آنها دستخوش تغییر میشود. مراجعه به یک روانشناس یا شرکت در جلسات گروهی درمانی، به بیمار کمک میکند تا از وضعیت بحرانی خارج گردد و افقهای جدیدی را برای ادامه زندگی داشته باشد.
اگرچه در صورت بروز اختلالات روانی، باید از رواندرمانگر کمک بگیرید؛ اما در موارد پیچیدهتر، تجویز داروهای اعصاب و روان برای بیماران، با تشخیص و صلاحدید روانپزشک و متخصص اعصاب و روان، به کاهش رنج روحی فرد کمک میکند.
اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان شامل چه مواردی میشود؟
انکولوژی و بیماریهای روانتنی
اختلالات روانتنی، به آن دسته از اختلالات گفته میشود که در آن دو عامل روانی و فیزیولوژیکی بدن اثر متقابل دارند. در این مورد، نئوپلاسم بدخیم میتواند اغلب باعث اختلالات روانتنی گردد.
اختلالات عصبی
اختلالات عصبی یا روانرنجوری، شرایط دردناکی هستند که در پسزمینه یک عامل روانی آسیبزا ایجاد میشوند. اختلالات عصبی اغلب با اضطراب، بیقراری، افزایش ضربان قلب، تعریق و تنگی نفس همراه است. از دیگر اختلالات عصبی رایج که در بیماران سرطانی دیده میشود، میتوان به اختلال وسواس فکری اشاره کرد.
پس از تشخیص سرطان، برخی افراد دچار ترس از مرگ (تاناتو فوبیا) میشوند که در نتیجه آن از پیگیری روند بیماری، فرایند درمانی و سایر موارد اجتناب میکنند. حتی ممکن است بیماران در صورت مشاهده علائم هشدار دهنده، مراجعه به پزشک را به تأخیر بیندازند و زمان طلایی تشخیص زودهنگام برای شروع درمان را از دست بدهند.
افسردگی
افسردگی وضعیت خطرناکی است که در آن بیمار دائماً دچار مالیخولیا، بیتفاوتی و اندوه میباشد؛ حتی هنگامی که فرد از وجود بیماری مطلع میشود، وضعیت روانی - عاطفی او بدتر خواهد شد. از جمله علائم شایع افسردگی عبارتند از:
- احساس حقارت، گناه و ترس از عقب ماندن
- خلقوخوی تحریکپذیر و نوسانات خلقی
- کاهش یا افزایش شدید وزن
- عدم رغبت و اشتیاق نسبت به آن دسته از فعالیتها که زمانی به آنها علاقه نشان میداده است.
- تغییر در عادات خوابی
- خستگی زیاد و کاهش انرژی، حتی برای انجام کارهای روزمره
- کاهش سرعت تفکر، پاسخدادن به سؤالات پس از مکث، گفتار آهسته، پاسخهای کوتاه
اختلال شخصیت
اختلال شخصیت ارگانیک، تغییری در شخصیت بیمار است که در پسزمینه اختلال عملکرد مغز رخ میدهد و میتواند روند تعامل با بیمار را پیچیدهتر کند. این اختلال نه تنها در بیماران تومور مغزی، بلکه در بیماریهای مختلف سرطان نیز مشاهده میشود. هر نئوپلاسم بدخیم در مراحل بعدی باعث مسمومیت میشود و به سلولهای مغز آسیب میرساند. در نهایت این آسیب منجر به اختلال در عملکرد مغز خواهد شد.
علاوه بر این، برخی درمانها مانند شیمیدرمانی و پرتودرمانی نیز اثرات نامطلوبی بر بافت عصبی دارند. در نتیجه هسته شخصیتی بیمار تغییر میکند. با مراقبتهای بعد از پرتو درمانی و شیمی درمانی میتوان این اثرات را کنترل و به حداقل رساند. سه علامت رایج این نوع اختلال عبارتند از:
- بیثباتی عاطفی (نوسانات خلقی مکرر، زیاد گریه کردن)
- کاهش توانایی بهخاطر سپردن اطلاعات
- کاهش تواناییهای شناختی
کمک یک متخصص میتواند از عواقب جبرانناپذیری که ممکن است برای عزیزانمان رخ دهد، جلوگیری کند. همچنین مهم است طی این فرایند آسیبزا، عزیزان و کادر پزشکی، بتوانند تعامل خوبی با فرد بیمار برقرار کرده و به لحاظ روانی، او را مورد حمایت قرار دهند.
نتیجهگیری
بیماران به دلیل اطلاعات نادرست در مورد بیماری خود و گاهی عدم همراهی و همدلی افراد نزدیک، دچار افسردگی و اضطراب میشوند. وظیفه روانپزشک و روانشناس پزشکی ایجاد تعادل در زمینه عاطفی و اصلاح وضعیت روانی با کمک داروها، رواندرمانی و آموزشهای روانشناختی است.