معمای سخت با جواب
اگر فکر می کنید در حل معماهای سخت و پیچیده حرفه ای هستید، همین حالا می توانید خودتان را محک بزنید! معماهای سخت، معماهایی هستند که ذهن شما را به چالش می کشند و به شما فرصتی برای تقویت توانایی تمرکز و توجه می دهند!
در این مقاله مجموعه ای از بهترین معماهای سخت را گردآوری کردیم، البته نگران نباشید، پاسخ معماها در زیر آن ها نوشته شده است.
"برای دسترسی سریع و آسان بر روی هر بخش کلیک کنید"
|
معمای سخت کوتاه |
بیایید شروع کنیم!
در این قسمت قرار است ذهن خود را به چالش بکشید؛ لطفا پیش از مشاهده پاسخ معما کمی فکر کنید و پس از یافتن جواب روی گزینه نمایش جذاب کلیک کنید.
شماره 1: شخصی که آن را ساخته است آن را فروخته است. شخصی که آن را خریده است هرگز از آن استفاده نکرده است. شخصی که از آن استفاده کرده است هرگز آن را ندیده است. به نظرتان آن چیست؟
تابوت
شماره 2: مرد راننده همراه پسرش در یک تصادف وحشتناک آسیب دیدند؛ دو آمبولانس از دو بیمارستان متفاوت سر رسیده و پدر و پسر را به دو بیمارستان مختلف منتقل کردند؛ پس از آنکه دکتر وارد اتاق عمل شد به پسرک نگاه می کند و می گوید: " من نمی توانم این پسر بچه را عمل کنم، او پسر من است!" چه طور ممکن است؟
دکتر مادر پسرک است!
شماره 3: من یک بدنم به همراه پا، بازو و سر اما گوشت و چشم ندارم؛ چطور ممکن است؟
من اسکلتم
شماره 4: من نه پایی برای رقصیدن دارم، نه چشمی برای دیدن دارم، نه زندگی دارم که بخواهم زندگی کنم یا بمیرم، اما هر سه را انجام می دهم. من چه چیزی هستم؟
آتش
شماره 5: من بسته بندی شده ام، اما هدیه نیستم. من به طور مرتب در یک اتاق نگهداری می شوم و باستان شناسان من را به عنوان یک گنج بزرگ می دانند. من چیستم؟
یک مومیایی
شماره 6: موجودی است که شب ها در اطراف شما پرواز می کند، ممکن است به خون آشام تبدیل شود و شما را گاز بگیرد؛ این موجود که باید از خودتان در مقابل او مراقبت کنید، چیست؟
خفاش
شماره 7: مرا از سر تا پا پیدا می کنی؛ حال بعضی ها را بد می کنم اما به همه زندگی می بخشم؛ من چیستم؟
خون
شماره 8: چه چیزی باعث می شود اسکلت ها قوی باشند و گربه های سیاه با لذت خرخر کنند؟
شیر
شماره 9: من آنقدر قوی هستم که بتوانم کشتی ها را بشکنم، اما از خورشید می ترسم. من چی هستم؟
یخ
شماره 10: می دود و می دود اما هرگز نمی تواند فرار کند؛ اغلب دیده می شود، اما هرگز دیده نمی شود. وقتی طولانی می شود باعث بی حوصلگی می شود، وقتی کوتاه می شود، ترس می آورد. آن چیست؟
زمان که اغلب با خیره شدن به ساعت تماشا می شود
شماره 11: دختری با گریه به خانه آمد زیرا از نامزدش جدا شد. وقتی به خانه رسید، گوشی و تمام عکس هایی که نامزدش در آن ها بود را شکست. چه چیزی اول شکسته شده است؟
قلب دختر به خاطر جدایی از نامزدش!
شماره 12: این تنها سبزی یا میوه ای است که هرگز به صورت منجمد، کنسرو شده، فرآوری شده، پخته شده یا به هر شکل دیگری به جز تازه فروخته نمی شود. چیست؟
کاهو
شماره 13: من در ترس به دنیا آمدهام، در حقیقت بزرگ شدهام و در حقیقت به خود میرسم. زمانی که فراخوانده می شوم، می آیم تا در خدمت فرد باشم. من چی هستم؟
شجاعت
شماره 14: من راه را به سوی ناشناخته ها هدایت می کنم و در جایی که ترس وجود دارد، قدرت می آورم. من خالق اختراع و سازنده همه ماجراها هستم. من چی هستم؟
من کنجکاو هستم!
شماره 15: در بدترین زمان باعث ضعف تو می شوم اما گاهی می توانم از خطرات حفظت کنم، در ضعیفان بیشتر از جسوران دیده می شوم؛ من چی هستم؟
ترس
شماره 16: مردی در یک طرف رودخانه و سگش در طرف دیگر است؛ مرد سگ خود را صدا می کند که بلافاصله بدون خیس شدن و بدون استفاده از پل یا قایق از رودخانه عبور می کند. سگ چگونه این کار را انجام داده است؟
رودخانه یخ زده است.
شماره 17: یخ در چه دمایی یخ می زند؟
یخ یخ نمی زند، از قبل یخ زده است؛ آب است که یخ می زند!
شماره 18: می توانی مرا حس کنی اما نمی توانی مرا ببینی. من همیشه با تو هستم، اما هرگز سنگین نمی شوم. وقتی من می آیم می لرزی و وقتی می گذرم راحت می شوی. من چی هستم؟
ترس های شما
شماره 19: علی و همسرش در اتاقی نشسته بودند و فرزند آن ها در حال تلوزیون دیدن و همسرش در حال مطالعه کتاب بود؛ ساعت 9 شب برق ها می رود، در حالی که علی برای خواب به سمت اتاق خواب می رود، همسرش به مطالعه کتاب ادامه می دهد! چگونه می توان بدون نور مطالعه کرد؟
همسر علی نابینا است و برای مطالعه به نور نیاز ندارد.
شماره 20: شکارچی به سمت پرنده تیراندازی کرد و او را کشت؛ از کجا باید بدانیم بچه ای که در شکم پرنده است، حلال است یا حرام؟
پرنده تخم گذار است؛ بنابراین در شکم خود بچه ای حمل نمی کند.
شماره 21: تصور کنید در یک قایق پارویی در حال غرق شدن هستید و این قایق توسط کوسه ها احاطه شده است. چگونه زنده می مانی؟
دست از تصور کردن بردارید!
شماره 22: ما نه گوشت داریم، نه پر، نه فلس، نه استخوان اما 5 انگشت داریم؛ ما چه چیزی هستیم؟
دستکش
شماره 23: من نه پا دارم، نه دست، نه بال، اما به آسمان می روم و دیده می شوم!
دود
شماره 24: چه چیزی از آب ساخته شده است، اما وقتی در آب قرار گیرد می میرد؟
یک تکه یخ
شماره 25: هر چه بیشتر سعی کنی مرا بگیری، تعداد من بیشتر می شود؛ من چیستم؟
ردپا
شماره 26: به صورت من نگاه کن، من کسی هستم. به پشتم نگاه کن من هیچکس نیستم؛ من چیستم؟
آینه
شماره 27: من بدون دهان صحبت می کنم و بدون گوش می شنوم. تن ندارم اما با باد زنده می شوم. من چی هستم؟
انعکاس صدا
شماره 28: می توانی عمر من را با ساعت اندازه بگیری؛ تا زمانی که زنده باشم در خدمتت هستم؛ وقتی لاغرم سریعم و وقتی چاقم کند می باشم. باد دشمن است؛ من چی هستم؟
شمع
شماره 29: من شهر دارم اما خانه ندارم. من کوه دارم اما درخت ندارم. من آب دارم اما ماهی ندارم. من چی هستم؟
نقشه
شماره 30: من از یک معدن می آیم و همیشه با چوب احاطه می شوم؛ همه از من استفاده می کنند. من چی هستم؟
مداد
شماره 31: یک دختر به تعداد خواهران برادر دارد، اما هر برادر فقط نصف تعداد خواهران برادر دارد. در خانواده چند برادر و خواهر وجود دارد؟
چهار خواهر و سه برادر
شماره 32: چه چیزی به محض گفتن نامش ناپدید می شود؟
سکوت
شماره 33: چگونه عدد چهار می تواند نصف پنج باشد؟
IV، عدد رومی برای چهار، که "نصف" (دو حرف) از کلمه پنج است.
شماره 34: من کلید دارم اما نه قفل و جا و نه اتاق. می توانید وارد شوید، اما نمی توانید بیرون بروید. من چی هستم؟
یک کیبورد
شماره 35: سه حرف بعدی در این ترکیب کدامند؟ OTTFFSS
E N T (هر حرف نشان دهنده اولین حرف در اعداد به زبان انگلیسی است نوشته شده است: یک، دو، سه، چهار، پنج و غیره).
شماره 36: الفبا چندتا حرف دارد؟
الفبا 5 حرف دارد!
شماره 37: ابتدا به رنگ ابرها فکر کنید. بعد به رنگ برف فکر کنید. حالا به رنگ یک ماه کامل روشن فکر کنید. حالا سریع جواب بده گاوها چه می نوشند؟
آب
شماره 38: چگونه می توانید از نظر فیزیکی پشت پدرتان بایستید در حالی که او پشت شما ایستاده است؟
باید پشت به پشت یکدیگر بایستید.
شماره 39: اول منو میخوری و بعد خورده میشی، من چیم؟
قلاب ماهی گیری
شماره 40: چه چیزی را می توانید در دست راست خود بگیرید اما در دست چپ هرگز؟
دست چپ
شماره 41: کدام کلمه در فرهنگ لغات همیشه غلط تلفظ می شود؟
خود کلمه غلط
شماره 42: من پر از سوراخ هستم اما مانند فولاد قوی هستم. من چی هستم؟
زنجیر
شماره 43: الیوت روی یک نردبان 30 متری ایستاده بود که ناگهان پایش از نردبان لغزید و روی زمین افتاد اما کوچک ترین آسیبی ندید؛ چه طور ممکن است؟
الیوت روی پله اول نردبان ایستاده بود.
شماره 44: سه پزشک مختلف گفتند که جانی برادر آن هاست اما جانی ادعا می کند که برادری ندارد. چه کسی دروغ می گوید؟
هیچکس دروغ نمی گوید؛ هر سه پزشک خواهران جانی هستند.
شماره 45: من چهرهها، عبارات و احساسات زیادی دارم و معمولاً با نوک انگشتان شما لمس می شوم. من چی هستم؟
ایموجی ها
شماره 46: انگشتر مریم به هنگام خوردن صبحانه، داخل فنجان پر از قهوه افتاد اما مریم انگشتر را بدون اینکه خیس شده باشد بیرون آورد؛ چه طور ممکن است؟
در فنجان پودر قهوه خشک وجود داشت.
سرکه
شماره 47: کشوری است که سه حرف اول آن نام یک صیفی جات است؛ کدام کشور است؟
کلمبیا
شماره 48: حیوانی است که سر گرگ، کمر مار و دم آهو را دارد؛ کدام حیوان است؟
گاو
شماره 49: در میان حروف کلمه کلانتری یک فلز پنهان شده است؛ آیا می توانید نام آن فلز را بگویید؟
نیکل
سن
شماره 50: مورد ستایش تعداد کمی، مورد ترس و نفرت بسیاری! معشوقه کل عقلای جهانی، استاد در هنر اعداد؛ حل کننده بسیاری از اسرار، گاهی ناتوان در حل مسائل! آن چیست؟
ریاضی
در این قسمت باید به معماهای سخت طولانی تر پاسخ دهید؛ هر کدام از معماها را خوب بخوانید و بر نکات گفته شده در هر معما فکر کنید!
شماره 51: مردی در یکی از اتاق های هتل خوابیده بود که صدای کوبیدن در را شنید؛ پتو را جا به جا کرد و از تخت پایین آمد. به سمت در رفت و در را باز کرد و دید که غریبه ای بیرون ایستاده است؛ وقتی در را باز کرد، آن غریبه گفت: "ببخشید، حتماً اشتباه کردم. فکر کردم این اتاق من است."
مرد غریبه سپس به سمت راهرو رفته و از پله ها پایین رفت. مرد در را بست و بلافاصله با نیروهای امنیتی تماس گرفت. او از آن ها خواست فورا آن غریبه را دستگیر کنند. به نظر شما چرا از آن ها خواست که آن غریبه را دستگیر کنند؟ چه چیزی او را مشکوک کرد؟
غریبه گفت فکر می کند اتاق مال اوست. اگر چنین بود، کلید اتاق را در اختیار داشت و بنابراین در نمی زد.
شماره 52: تو نمیتونی منو ببینی، نمیتونی به من دست بزنی، صدایم را نمی شنوی، تو نمیتونی طعم منو بچشی، می توانید از من استفاده کنید یا من را به وجود بیاوری، می تونی منو پیدا کنی و به راحتی بشکنی!
برخی از من لذت می برند و برخی دیگر از من می ترسند. من چی هستم؟
سکوت
شماره 53: در اتاقی قرار دارید که سه کلید برق و یک درب بسته دارد. کلیدهای روشن و خاموش کردن سه لامپ در طرف دیگر درب قرار دارند، اما اگر درب را باز کنید دیگر هرگز دستتان به کلیدها نمی رسد. چگونه میتوانید با اطمینان بفهمید که هر لامپ به کدام کلید متصل است؟
دو کلید اول را روشن کنید و هر دو را به مدت ۵ دقیقه روشن رها کنید. بعد از ۵ دقیقه کلید دوم را خاموش کنید و به آن طرف درب بروید. لامپ روشن مربوط به کلید اول است، به دو لامپ خاموش دست بزنید، لامپی که حرارت دارد مربوط به کلید دوم و لامپ خاموش و سرد نیز به کلید سوم وصل است.
شماره 54: کشاورز برای فروش بهتر و تبلیغ محصولات زمین خود یک کار جالب انجام داده است؛ او یک خیار بزرگ را بدون اینکه خرد یا زخمی شود، درون بطری در معرض نمایش گذاشته است؛ چطور ممکن است که خیار بدون آسیب دیدن درون بطری جای شود؟
کشاورز خیار را زمانی که هنوز نرسیده و ریز است با ریشه داخل بطری قرار می دهد تا رشد کند.
شماره 55: فردی بدون کمک گرفتن از صندلی، نردبان یا هیچ شی دیگری خودش را از سقف دار می زند؛ وقتی پلیس از ماجرا مطلع می شود، صحنه را بررسی می کند؛ این مرد بدون کمک گرفتن از وسایل چگونه خود را دار زده است و به بالای طناب رسانده است؟
او از چند تکه قالب یخ استفاده کرده است و پس از آنکه بالا رفته، یخ ها آب شده اند و اثری از آن باقی نمانده است.
شماره 56: در زمان های گذشته، مردی پس از یک سفر طولانی و وارد شدن به شهر تصمیم گرفت به آرایشگاه برود تا سر و وضع خود را مرتب کند؛ در آن شهر دو آرایشگاه بیشتر وجود نداشت. او به مغازه اول رفت و آرایشگر را ژولیده و نامرتب دید، سپس وارد مغازه دوم شد و آرایشگر دوم را تمیز و با ظاهری آراسته دید. پس از تصمیم گیری وارد آرایشگاه اول شد؛ به نظر شما چرا آرایشگر نامرتب را انتخاب کرد؟
چون در آن شهر دو آرایشگاه بیشتر وجود نداشت پس آرایشگر اول به نزد دیگری رفته تا سر او را اصلاح کند بنابراین چون آرایشگر دوم موهایی آراسته داشته، پس آرایشگر اول موهای او را اصلاح کرده و کار او بهتر است!
شماره 57: زنی از یافتن مگسی در چای خود عصبانی شد؛ گارسون فنجان او را گرفت و به آشپزخانه رفت و با یک فنجان چای تازه برگشت. اما زن دوباره فریاد زد: برای من هم همین چای قبلی را آوردی! او از کجا می دانست؟
زن قبلاً در آن چای شکر ریخته بود و وقتی چای جدید را چشید متوجه شیرینی آن شد!
شماره 58: دختری وارد یک رستوران شد و کمی آبمیوه سفارش داد. گارسون پس از آوردن سفارش ها، یک عنکبوت مودار بزرگ به سمت او پرتاب کرد. چند دقیقه بعد دختر از مرد با خنده تشکر کرد. علت تشکر او بابت این کار زشت گارسون چه بود؟
دختر سکسکه داشت و گارسون با پرتاب کردن عنکبوت مودار بزرگ به سمت او باعث ترس و سپس قطع سکسکه او شد.
شماره 59: زن و همسرش در ماشین خود در حال رانندگی بودند که ماشینشان خراب شد؛ در این هنگام باطری گوشی های آن ها تمام شد و مرد تصمیم گرفت برای کمک گرفتن به پمپ بنزین برود و از آنجایی که پمپ بنزین کمی دور بود، پس از اینکه اطمینان حاصل کرد که در ماشین کسی نیست، شیشه ها را بالا کشید و خودرو را قفل کرد و به تنهایی به پمپ بنزین رفت.
وقتی برگشت، همسرش مرده بود و یک غریبه داخل ماشین بود؛ هیچ آسیب فیزیکی به خودرو وارد نشده است اما غریبه چگونه وارد خودرو شد؟
آن غریبه یک نوزاد تازه متولد شده بود و همسرش به هنگام زایمان فرزند مرده بود.
شماره 60: یک زندانی برای فرار از زندان باید از یکی از سه اتاق زندان عبور کند؛ در اتاق اول یک قاتل با تفنگ پر ایستاده است؛ در اتاق دوم آتش در حال شعله ور شدن است و در اتاق سوم یک شیر وجود دارد که چندین سال است هیچ چیزی نخورده است؟ او باید از کدام اتاق عبور کند تا به سلامت از زندان فرار کند؟
از اتاقی که شیر در آن قرار دارد باید عبور کند؛ چون شیری که چندین سال است چیزی نخورده قطعا مرده است.
شماره 61: در یک اتاق ده نفر وجود دارند که هر کسی می تواند کل اتاق و همه افراد را مشاهده کند. شما چگونه در اتاق سیبی را قرار می دهید که همه افراد به جز یک نفر بتوانند آن را ببینند؟
می توان سیب را روی سر فردی که می خواهد سیب را نبیند، قرار داد.
شماره 62: پادشاهی سه دختر داشت که دو تای آنها خواهان ازدواج و دختر آخر دوست نداشت ازدواج کند. پادشاه به سه دختر خود گفت که هرکدام سه قوری یکسان را با یک مقدار آب پر کنند و همزمان روی اجاق بگذارند. آب کتری هرکس سریع تر به جوش بیاید، شوهرش وارث پادشاه خواهد بود. قوری سومین دختر زودتر جوش آمد، چرا؟
دختر اول و دوم که خواهان ازدواج هستند دائما به جوش آمدن قوری را بررسی می کنند اما دختر آخر که خواهان ازدواج نیست در قوری را بر نمی دارد، بنابراین قوری او زودتر می جوشد.
سایه
معمای سخت خنده دار |
اگرچه این معماها در ظاهر سخت به نظر می رسند اما با کمی فکر کردن می توانید جواب های بامزه و خنده دار آن ها را پیدا کنید!
شماره 63: چه زمانی دیدن گربه سیاه بدشانسی است؟
وقتی شما یک موش باشید!
شماره 64: به اسکلتی که هنگام غمگینی باعث خنده و سرگرمی شما می شود چه می گویند؟
اسکلت بامزه!
شماره 65: نوعی ابر است که از آسمان می ترسد؛ آن چیست؟
مه؛ نوعی ابر است اما در آسمان دیده نمی شود.
چون دست ندارند که با دیگران بای بای کنند!
شماره 66: وقتی متوجه می شوید خواهرتان قفس عنکبوت حیوان خانگی شما را باز گذاشته است، چه می کنید؟
با احتیاط راه می روید!
اصطلاحات مهم این مقاله
سوالات متداول
-
حل معماهای سخت چه مزایایی دارد؟
- اینگونه معماها ذهن را به چالش می کشد و باعث تقویت حافظه می شود.
-
آیا معماهای سخت برای سرگرمی مناسب است؟
- البته که بله، این معماها با به چالش کشیدن ذهن باعث سرگرم شدن و فراهم آوردن اوقات مفرح می شود.
-
آیا حل معماهای سخت برای هر سنی مناسب است؟
- حل این معماها برای بزرگسالان راحت تر است و بهتر است کودکان معماهای سخت متناسب با سن خودشان را حل کنند.
-
پیش از حل معماهای سخت چه باید کرد؟
- بهترین کار آن است که خوب فکر کنید و قبل از مشاهده پاسخ جواب را پیدا کنید.