80 معمای موزون

معمای 80- از قول من و تو قصه ها می گوید/ آن چیست كه بی زبان سخن می گوید/ بی پرده ز كار این و آن می گوید/ با آن كه در او نیست نه دندان و نه لب/ بی هدف ره می برد با قلب خون؟

معمای 79- آن چیست که پر اشک بود دامن او/ از دور چه استخوان نماید تن او/ می سوزد و می گوید و این شد فن او/ خواهی که شود زده بزن گردن او؟

معمای 78- دو تا چشم دارد و وقتی انگشت تان را به چشمانش فرو می کنید گوشهایش تیز می شود؟

معمای 77- سخت است ولی سنگ نیست/ تخم می گذارد و مرغ نیست/ چهار پا دارد و سگ نیست؟

معمای 76- آن چیست که روز می‌نماید شبگون/ همچون دل عاشقان فرو ریزد خون/ چون دست به او نهی زند اندازه فزون/ اندر وسطش کشتی قیر اندود؟

معمای 75- آن چیست قبای زرد در بر دارد/ تلخ است ولی طعمی چو شكر دارد/ زرد است و معطر آید به مشام/ با هزاران سوار می گردد؟

معمای 74- آن چيست كه بي زبان سخن مي گويد/ بي پرده ز كار اين و آن مي گويد/ با آن كه در او نيست نه دندان و نه لب/ بي هدف ره مي برد با قلب خون

معمای 71- آن چيست قباي زرد در بر دارد/ تلخ است ولي طعمي چو شكر دارد/ زرد است و معطر آيد به مشام/ با هزاران سوار مي گرديد

معمای 68- آن چیست به قدر یک گلابی ست/ هم سرخ وسفید و سبز و آبی ست/ مه نیست ولی چوماه روشن/ بی جان بود و ستاندار جان/ محفوظ همیشه درحبابی ست؟

معمای 64- آن چیست درختی راکه ایزدآفریده/ دوده شاخه بهرش برگزیده/ که به هرشاخه ای سی برگ دارد/ به هربرگش دودانه میوه دارد

معمای موزون 63- آن چیست که در برگ پناهی دارد/ رختِ سیه و سبز کلاهی دارد/ پوستش بکنند و سینه اش چاک کنند/ من در عجبم کاین چه گناهی دارد؟