فرآیند انجام تحقیقات اخلاقی در روانشناسی
در این مقاله در مورد فرایند انجام تحقیقات اخلاقی در روان شناسی صحبت خواهد شد. با توجه به این که انجام تحقیقات، بدون اخلاق می تواند پیامدهای منفی زیادی داشته باشد بنابراین ضرورت دارد که در ادامه براساس فهرست مطالب زیر به این موضوع بپردازیم:
ریشه شناسی اخلاق
آنچه که در رابطه با ریشه اخلاق باید گفته شود این است که این واژه جمع «خُلق» و خُلـق از مـاده «خ ل ق» اسـت. از ایـن مـاده «خَلق» نیز برگرفته شده است. «خَلق» بر شکل ظاهری انسان و «خُلق» بر شکل بـاطنی آن ناظر است. خَلق صورت است و خُلق سیرت. انسان ها همانگونه که در شکل ظاهری با یکدیگر متفاوتند بندرت می توان دو فرد کاملاً شبیه یکدیگر یافت، از حیث باطنی و نفـسانی نیـز بـسیار متنوع هستند.
واژه اخلاق دو کاربرد متمایز دارد:
گاهی اخلاق به معنای خلق و خوی، رفتار عادت شـده و مزاج به کار می رود.
معنای دیگر این واژه ها دانشی است که از خـوبی و بـدی رفتـار صحبت می کند.
برخی، اخلاق را به «مجموعه ای از فرآیندهای عینی معنوی که دخالـت تـام در رشـد خـود واقعی دارد» و «فرآیندی که طی آن، در کارکرد واحدهای صفاتی یا ارگانیزم معنوی تعادل ایجاد می شود»، تعریف کرده اند.
ملاحظات اخلاقی در تحقیقات روانشناسی
در اوایل تاریخ روانشناسی، بسیاری از آزمایشات و تحقیقات با نقص بسیار زیاد و سوال برانگیز همراه بوده است این تحقیقات گاهی عاری از هر گونه ملاحظات اخلاقی بوده است. به عنوان مثال آزمایش «فرمانبرداری از مراجع قدرت» میلگرام، شامل فریب افراد انسانی بود در این آزمایش به افراد شوك های الكتریكی بسیار دردناك وارد می شد این شوک ها تا حدی درد آورد بود که گاهاً زندگی افراد را تهدید می کرد. به همین خاطر این قبیل آزمایشات در روان شناسی به شدت بحث برانگیز شد و تا حدود زیادی نقش عمده ای در تدوین دستورالعمل ها و مقررات اخلاقی ای دارد که روانشناسان امروزه از آنها پیروی می کنند.
امروزه هنگام انجام مطالعات یا آزمایش هایی که شامل شرکت کنندگان انسانی می باشد، روانشناسان باید پرپوزال یا پشنهادیه خود را برای اخذ تأییدیه به یک هیئت بررسی نهادی (IRB) ارائه دهند. بنابراین می توان گفت که این کمیته ها سبب مطابقت آزمایشات و تحقیقات با دستورالعمل های اخلاقی و قانونی می شود. کدهای اخلاقی، مانند کدهای تأسیس شده توسط انجمن روانشناسی آمریکا، برای محافظت از ایمنی و منافع بیشتر کسانی که در تحقیقات روانشناسی شرکت می کنند، طراحی شده اند. چنین رهنمودهایی همچنین از اعتبار روانشناسان، حوزه روانشناسی خود و موسساتی که حامی تحقیقات روانشناسی هستند، محافظت می کند.
میلگرام آزمایشهایش رادر سال ۱۹۶۱، کوته زمانی پس از آن که محاکمه آدولف آیشمن جنایتکار جنگ جهانی دوم آغاز شده بود، شروع کرد. دفاعیات آیشمن در دادگاه مبنی بر این که او در کشتار میلیونها یهودی فقط دستور مافوق را اجرا کرده است، توجه میلگرام را برانگیخت. میلگرام در کتاب خود به نام «اطاعت از قدرت» که در سال ۱۹۷۴ چاپ شد این پرسش را مطرح نمود: آیا آیشمن و هزاران همدستش در جریان نسلکشی یهودیان (هولوکاست) تنها مجری دستورات مافوق بودهاند؟ آیا میتوانیم همه آنها را شریک جرم بدانیم؟