معنی عادت

habit (ˈhabət)

کاری که اغلب به صورت غیر ارادی انجام می دهید و متوقف کردن آن دشوار است.

انجمن روانشناسی آمریکا(APA)

یک رفتار آموخته شده یا دنباله ای خودکار از رفتارها که ویژه شرایط است و با گذشت زمان به یک رفلکس حرکتی تبدیل شده و مستقل از تأثیرات انگیزشی یا شناختی است و بدون قصد آگاهانه حاصل می شود. به عنوان مثال، فر دادن مو می تواند بدون آگاهی فرد رخ دهد.

فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)

کاری که اغلب به صورت غیر ارادی انجام می دهید و متوقف کردن آن دشوار است. -نیاز شدید به استفاده منظم از مواد مخدر، الکل یا سیگار تعریف از دیدگاه فرهنگ لغت کمبریج(CALD) -کاری که شما مرتباً انجام می دهید، تقریبا بدون اینکه به آن فکر کنید -کاری که اغلب انجام می دهید و مضر یا آزار دهنده است

فرهنگ دهخدا

عادت. [ دَ ] (ع اِ) عادة. فارسیان به معنی رسم و آئین نیز استعمال کنند و با لفظ گردانیدن، نهادن، برداشتن، کردن، دادن و گرفتن مستعمل نمایند. (آنندراج) | (اصطلاح روانشناسی ) استعداد اکتسابی صدور حرکات یا تحمل تأثیراتی معین . (علم النفس سیاسی ص 428).

ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)

یک عادت، روال رفتاری است که به طور منظم تکرار می شود و به صورت ناخودآگاه اتفاق می افتد. از دیدگاه روانشناسی، عادت به یک روش ثابت تفکر، تمایل، یا احساس حاصل از تکرار یک تجربه ذهنی" تعریف می شود. عادت ها بعضی اوقات اجباری هستند. ترک عادت های قدیمی و ایجاد عادت های جدید به سختی انجام می شود زیرا الگوهای رفتاری که انسان تکرار می کند در مسیرهای عصبی نقش می بندد، اما شکل گیری عادت های جدید از طریق تکرار امکان پذیر است.

فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)

-بطور کلی، عملی آموخته شده. در صل عادت به الگوهای حرکتی و پاسخ های فیزیکی اطلاق می شد، امروزه این محدودیت از بین رفته و عادات درکی، شناختی و عاطفی نیز اصطلاحات رایجی گردیده اند. -نوعی الگوی فعالیت که از طریق تکرار، بطور خودکار تثبیت شده، و به آسانی و بدون تلاش قابل اجرا گردیده است. این معنی، بخصوص در مطالعات شخصیت با معنی صفت قرابت دارد.