تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

ادوارد تیتچنر

ادوارد تیتچنر یک روانشناس مشهور است که علت این شهرت را می توان به موارد زیر دانست:

ساختار گرایی

خودآزمایی

ابداع کلمه همدلی "، که ترجمه کلمه آلمانی "Einfühlung" است.

 

ادوارد تیتچنر

Edward B Titchener

بیوگرافی


قطعا مفهوم همدلی و مکتب ساختارگرایی به گوشتان خورده است. این دو کلمه توسط ادوارد تیتچنر ارائه شده اند. در این مقاله می خواهیم به شرح زندگینامه و نظریات این روانشناس انگلیسی مشهور بپردازیم. با ما همراه شوید. در فهرست زیر نیز، می توانید عنوان مطالب را مشاهده نمایید.

ادوارد بردفورد تیتچنر، روانشناس انگلیسی بود که چندین سال نزد ویلهلم وونت تحصیل کرد. تیتچنر بیشتر به دلیل توسعه نسخه روانشناسی خود که ساختار ذهن را توصیف می کند یعنی ساختارگرایی مشهور شد. وی پس از تبدیل شدن به استاد در دانشگاه کرنل، بزرگترین برنامه دکترا در ایالات متحده را ایجاد کرد. اولین دانشجوی فارغ التحصیل او، مارگارت فلوی واشبورن، اولین زنی بود که در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شد (1894).

زندگینامه کودکی و تحصیلی تیتچنر

والدین تیتچنر، آلیس فیلد هابین و جان تیتچنر، در سال 1866 برای ازدواج فرار کردند و مادرش از خانواده معروفش ساسکس، اخراج شد. پدرش قبل از مرگ بر اثر بیماری سل در سال 1879 تعدادی کار به عنوان منشی و حسابداری داشت. این خانواده با پنج فرزند خود (4 دختر، 1 پسر) حداقل 10 بار در این مدت نقل مکان کردند. در 9 سالگی، تیتچنر برای زندگی با پدربزرگ و مادربزرگ پدری و دو عمه خود فرستاده شد. پدربزرگ معروف او وکیل و سرمایه گذار موفق و همچنین شهردار سابق چیچستر بود. او مطمئن شد که تیتچنر ابتدا شهریه خصوصی، سپس تحصیلات دبیرستانی را دریافت می کند. با این حال، سرمایه گذاری های او در سال 1881 از بین رفت و او چند ماه بعد درگذشت. در شرایط دشوار مالی، تحصیلات بیشتر تیتچنر از طریق بورسیه تحصیلی، اشتغال با حقوق و فعالیت کارآفرینانه تأمین می شد.

تیتچنر در مدرسه Prebendal و کالج مالورن تحصیل کرد، سپس از 1885 تا 1890 به آکسفورد (کالج برازنوز) رفت. در آکسفورد تیتچنر شروع به خواندن آثار ویلهلم وونت کرد. تیتچنر در آکسفورد، جلد اول چاپ سوم کتاب اصول روانشناسی فیزیولوژیکی وونت را از آلمانی به انگلیسی ترجمه کرد. در سال 1890، او یک سال دیگر را در آکسفورد گذراند، جایی که با جان اسکات بوردون سندرسون، فیزیولوژیست، برای یادگیری روش های علمی کار کرد. تیتچنر در پاییز 1890 برای مطالعه با ووندت به لایپزیگ رفت. او دکترای خود را در سال 1892 با پایان نامه ای در زمینه بینایی دو چشمی به پایان رساند.

زندگینامه شغلی تیتچنر

در تابستان 1892 به آکسفورد و بوردون سندرسون بازگشت، جایی که در مدرسه تابستانی آکسفورد تدریس می کرد.

در پاییز 1892، تیتچنر به عنوان مدرس دائمی فلسفه و روانشناسی به دانشکده فلسفه Sage در دانشگاه کرنل پیوست. او یک آزمایشگاه روانشناسی ساخت، پست های تحریریه دریافت کرد و در سال 1895 درجه استاد تمام و مستقل از مدرسه Sage دریافت کرد. وی نظرات خود را درباره ایده های وونت در قالب ساختارگرایی برای دانش آموزان خود آورد.

در سال 1894 تیتچنر با سوفی بدلو کلوگ، معلم مدرسه دولتی مین ازدواج کرد. آنها چهار فرزند داشتند (3 دختر، 1 پسر). بعد از اینکه تیتچنر در کرنل کار کرد، تا پایان عمر مادرش را از نظر مالی حمایت کرد. او و خواهرانش پس از مرگ پدر در شرایط سختی زندگی کرده بودند، خواهرانشان مدتی را در یتیم خانه گذراندند و سپس در خانه مشغول به کار شدند.

مهمترین نظریه های تیتچنر

ایده های تیتچنر در مورد عملکرد ذهن به شدت تحت تأثیر نظریه وونتتاریسم ووندت و ایده های او در مورد تداعی و درک (یا ترکیب منفعل و فعال عناصر آگاهی) بود. تیتچنر سعی کرد ساختارهای ذهن را به گونه ای طبقه بندی کند که یک شیمی دان، مواد شیمیایی را به اجزای تشکیل دهنده آنها تقسیم می کند. به عنوان مثال، آب به هیدروژن و اکسیژن. همانطور که هیدروژن و اکسیژن برای تیتچنر ساختار بودند، احساسات و افکار نیز چنین بودند. او هیدروژن و اکسیژن را به عنوان ساختارهای یک ترکیب شیمیایی و احساسات و افکار را به عنوان ساختارهای ذهن تصور کرد. از نظر تیتچنر، یک احساس دارای چهار ویژگی متفاوت بود: شدت، کیفیت، مدت و وسعت. هر یک از آنها با کیفیت محرک مربوطه مرتبط بودند، اگرچه برخی از محرکها برای برانگیختن جنبه حسی مربوطه کافی نبودند. وی در ادامه انواع خاصی از احساسات را متمایز کرد: به عنوان مثال حس شنوایی، که آن را به "تن" و "صداها" تقسیم کرد.

تیتچنر معتقد بود که اگر بتوان اجزای اساسی ذهن را تعریف و دسته بندی کرد، ساختار فرایندهای ذهنی و تفکر بالاتر را می توان تعیین کرد. اینکه هر یک از عناصر ذهن چیست، چگونه این عناصر با یکدیگر تعامل دارند و چرا چنین تعامل دارند اساس استدلال تیتچنر برای ساختن ذهن بود.

درون نگری از دیدگاه تیتچنر

ابزار اصلی که تیتچنر سعی داشت اجزای مختلف آگاهی را تعیین کند، درون نگری بود. بر خلاف روش درون نگری ووند، تیتچنر دستورالعمل های بسیار دقیقی برای گزارش تجزیه و تحلیل درون نگر داشت. سوژه با یک شی مانند مداد ارائه می شود.سپس فرد ویژگی های آن مداد (رنگ، طول و غیره) را گزارش می کند. به آزمودنی دستور داده می شود که نام شیء (مداد) را گزارش نکند زیرا این داده های خام آنچه را که فرد تجربه می کند را توصیف نمی کند. تیتچنر این را یک خطای محرک نامید.

در مقاله "روانشناسی تجربی: راهنمای تمرینات آزمایشگاهی"، تیتچنر روش روش های درون نگر خود را با جزئیات شرح داد. همانطور که از عنوان آن پیداست، کتابچه راهنما با وجود تمرکز بر درون نگری تمام روانشناسی تجربی را در بر می گرفت. برای تیتچنر هیچ تجربه روانشناختی معتبری به جز درون نگری وجود ندارد و بخش "راهنمایی برای دانش آموزان" را با این تعریف باز کرد: "یک تجربه روانشناختی شامل یک درون نگری یا مجموعه ای از درون نگری ها است که تحت شرایط استاندارد انجام می شود. "

این کتابچه راهنمای تیتچنر، توضیحات مفصلی در مورد نحوه انجام آزمایشات در مورد توهمات نوری، قانون وبر، کنتراست بصری، تصاویر پس از آن، احساس شنوایی و بویایی، درک فضایی، ایده ها و ارتباطات بین ایده ها و همچنین توضیحات خود را ارائه کرد.  تیتچنر کتاب راهنمای دیگری برای دانش آموزان مدرسه و دو کتاب دیگر برای معلمان محلی نوشت. سطح جزئیاتی که تیتچنر در این کتابهای درسی قرار داده بود نشان دهنده تعهد وی به رویکرد علمی روانشناسی بود. او استدلال کرد که پدیده های روانی را نیز می توان به طور سیستماتیک اندازه گیری و بررسی کرد. تیتچنر اهمیت زیادی به کار سیستماتیک گوستاو فشنر می داد، که روانکاوی او نشان دهنده این ایده بود که در واقع امکان اندازه گیری پدیده های روانشناختی وجود دارد.

اکثر آزمایشات باید به طور مشترک توسط دو محقق واجد شرایط انجام شود، یکی به عنوان "ناظر" (O) و دیگری به عنوان "آزمایش کننده" (E) عمل می کند. آزمایش کننده آزمایش را تنظیم می کرد و درون نگری شریک خود را ثبت می کرد. پس از اولین آزمایش، محققان مجبور شدند نقش خود را تغییر داده و آزمایش را تکرار کنند. تیتچنر در این مشارکت ها بر هماهنگی و ارتباط بین دو عضو تأکید زیادی داشت.

ساختارگرایی تیتچنر

تیچنر معتقد است که درون نگری تنها زمانی ارزش خواهد داشت که توسط مشاهده گران تربیت شده صورت پذیرد. از نگاه تیچنر رسالت اصلی روان‌شناسی کشف ماهیت هشیاری و تحلیل و تجزیه عناصر تشکیل دهنده آن است. روش ساختارگرایی با ظهور رویکردهای جدیدی مانند رویکرد درون نگر به تدریج کم رنگ شد.

ادوارد بی. تیتچنر هفت قانون اساسی ذهن آگاهی خود را تدوین کرد. قانون شماره 4، قانون پیش ورود، فرض می کرد که "موضوع توجه، سریعتر از اشیایی که به آنها توجه نمی کنیم به هوش می آید". قانون پیش ورود در قرن گذشته توجه زیادی را به همراه داشته است و بحث های زیادی در مورد صحت این قانون انجام شده است. اخیراً تحقیقات شواهد محکمی ارائه داده اند که توجه در سطح ادراکی کار می کند. مطالعات رفتاری که میزان درک محرک های کمکی را بررسی می کند، نشان می دهد که قانون پیش ورود درست است. مطالعات اخیر بر روی تصویربرداری از مغز با نشان دادن این که توجه می تواند فعال شدن ادراکی مغز را تسریع کند، این نتایج را تأیید کرده است.

تیتچنر یک سخنران کاریزماتیک و پر انرژی بود. با این حال، اگرچه ایده او در مورد ساختارگرایی در طول زندگی او شکوفا شد و از آن دفاع کرد، اما ساختارگرایی پس از مرگ او زنده نماند. برخی از تأملات مدرن در مورد تیتچنر محدوده محدود روانشناسی وی و روش شناسی دقیق و محدودی را که وی معتقد بود به عنوان توضیحی مهم برای سقوط ساختارگرایی است، پس از مرگ وی قابل قبول می داند. ساختارگرایی، همراه با اراده گرایی وونت، به طور موثری به چالش کشیده شد و بهبود یافت، اگرچه امروزه بر بسیاری از مکاتب روانشناسی تأثیر گذاشته است.

شناخته شده بود که تیتچنر بخشی از ساختارگرایی وونت را به آمریکا آورد، اما با برخی تغییرات. به عنوان مثال، در حالی که ویلهلم وونت بر رابطه بین عناصر آگاهی تأکید داشت، تیتچنر بر شناسایی خود عناصر اساسی تمرکز کرد. تیتچنر در کتاب درسی خود طرح کلی روانشناسی (1896) لیستی از بیش از 44000 ویژگی اصلی تجربه آگاهانه را ارائه کرد.

ابداع کلمه همدلی

تیتچنر همچنین به دلیل ابداع کلمه انگلیسی "همدلی" در سال 1909 به عنوان ترجمه کلمه آلمانی "Einfühlungsrechte" شناخته شده است، پدیده جدیدی که عمدتا توسط تئودور لیپس در پایان قرن 19 مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است که تیتچنر شخصاً از واژه "همدلی" در ارتباط نزدیک با استفاده روشمند از درون نگری استفاده می کند و حداقل به سه پدیده قابل تمایز اشاره می کند.

تأثیر تیتچنر بر تاریخ روانشناسی که در کلاس های درس تدریس می شود تا حدی کار شاگرد وی ادوین بورینگ است. کار آزمایشی بورینگ تا حد زیادی قابل توجه نبود، اما کتاب او در تاریخ روانشناسی تجربی و روایات وی در مورد روانشناسان مختلف، از جمله مربی خود، ادوارد تیتچنر، بسیار تأثیرگذار بود. مدت زمانی که مشارکت های بورینگ تیتچنر به طور مفصل توضیح داده شد- هوگو مونستربرگ معاصر، حدود یک دهم توجه بورینگ را به خود جلب کرد. امروزه این سوال را مطرح می کند که آیا تأثیر منتسب به تیتچنر بر تاریخ روانشناسی بیش از حد است؟

دانشجوی دیگری که توجه آزمایشگاه تیتچنر را جلب کرد Cheves West Perky (1874-1940)، روانشناس آمریکایی بود که در سال 1910 "آزمایش موز" را انجام داد، که منجر به کشف اثر Perky، ارتباط بین تخیل ذهنی و بینایی شد. ادراک آثار پرکی از آن زمان تا کنون "در ادبیات تصویری به جایگاهی کلاسیک و حتی افسانه ای، دست یافته است.

پروفسور تیتچنر دارای دکترای افتخاری از دانشگاه های هاروارد، کلارک و ویسکانسین است. او یکی از اعضای بنیانگذار انجمن روانشناسی آمریکا شد، کلیپ های روانشناسی کولپس و دیگر آثار را ترجمه کرد، در سال 1894 سردبیر آمریکایی ذهن و در سال 1895 سردبیر مجله روانشناسی آمریکا شد و چندین کتاب نوشت. در سال 1904 او گروه "تجربی" را تأسیس کرد، که امروزه به عنوان "انجمن روانشناسان تجربی" ادامه می یابد. علم تیتچنر به مجموعه علم وایلدر در کرنل کمک کرد.

اصطلاحات مهم این مقاله

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید