معنی تخیل
imagination (iˌmajəˈnāSH(ə)n)
بخشی از ذهن شما که ایده ها یا تصاویر چیزهایی را که واقعی نیستند و یا چیزی که ندیده اید، ایجاد می کند.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
قدرتی که در غیاب داده های حسی مستقیم، تصاویری را در ذهن فرد تولید می کند و اغلب با ترکیب بخش هایی از تجربیات حسی قبلی ترکیبات جدید می سازد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
توانایی ایجاد تصویر در ذهن شما؛ بخشی از ذهن شما این کار را می کند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
بخشی از ذهن شما که ایده ها یا تصاویر چیزهایی را که واقعی نیستند و یا چیزی که ندیده اید، ایجاد می کند.
فرهنگ دهخدا
تخیل. [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیال بستن. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). صورت بستن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).در خیال آوردن. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کسی را خیال نمودن
wikipedia
تخیل توانایی تولید و شبیه سازی اشیا، احساسات و ایده های بدیع بدون ورود اطلاعات و داده های حسی است. همچنین با تخیل می توانید، تجربیات و خاطرات گذشته را در ذهنتان به صورت زنده، تجسم کنید. تخیل کمک می کند تا بعضی مسائل را حل کرد و برای تلفیق تجربه و فرایند یادگیری لازم است.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
فرآیند بازسازی خاطرات گذشته و تصاویر ذهنی که قبلا استفاده شده بصورت ترکیب جدید. این اصطلاح در مقالات تکنیکی با همان مفهوم زبان عامه به کار برده می شود. تخیل ممکن است سازنده و خلاق باشد، ممکن است عمدتا آرزومندانه یا متکی بر واقعیت باشد، یا ممکن است به طرح و نقشه های آتی یا مرور ذهنی گذشته مربوط گردد.
واژه های مترادف در فارسی
تصور، خیال، گمان کردن، پنداشتن، خیال پردازی، وهم
واژه های مترادف لاتین
imaginative faculty/creative power/ fancy/ interest/ fascination/passion/curiosity/preoccupation/invention/ inventiveness
واژه های متضاد در فارسی
حقیقت، واقعیت، وجود داشتن، واقع بین
واژه های متضاد لاتین
real/ fact / inability/ reality/ truth/ entity/ existence