
تحریک جریان مستقیم درون جمجمه ای (TDCS) برای بیماران با درد مزمن
در مقاله "تحریک جریان مستقیم درون جمجمه ای (TDCS) چیست؟" به طور مفصل این روش درمانی و کاربردهای آن را گفتیم. همچنین در مقاله دیگری به اثربخشی این درمان برای اختلال افسردگی عمده صحبت کردیم. در این مقاله سعی داریم تا شواهد و مطالعاتی را مطرح کنیم که تحریک جریان مستقیم درون جمجمه ای را برای درد مزمن مورد استفاده قرار داده اند.
TDCS برای بیماران با درد مزمن
دردهای مزمن ناشی از ضایعه اعصاب مرکزی یا پیرامونی با کژکاری معنیدار شبکههای عصبی گسترده همراه هستند. تکنیکهای تحریکی غیرتهاجمی همچون rTMS و TDCS میتوانند برای درمان درد مزمن مناسب باشند زیرا میتوانند فعالیتهای عصبی را نه تنها در مناطق تحریک شده بلکه در مناطقی که با تحریک پیوسته هستند نیز تعدیل و تنظیم کنند. در خصوص کارکردهای درمانی این دو در کاهش نشانگان درد می توان گفت جلسات مکرر rTMS به مدت چندین هفته می توانند تاثیرگذار باشد و مطالعات اخیر در مورد TDCS نیز نشان داده که این تکنیک می تواند بر انواع مختلفی از درد مزمن تاثیر گذار باشد. البته در این تحقیق بیان می شود که علیرغم اثرات مثبت این دو درمان باید خاطرنشان شود که این تاثیر بر درد مزمن، تقریبا کوتاه مدت است و در مواجهه با این اختلال این یک محدودیت عمده به شمار می رود [1].
چندین جلسه درمان تحریک جریان مستقیم درون جمجمهای بر روی قشر حرکتی اولیه (M1) میتواند به نحو مناسبی درد مزمن را درمان کند و فعالیتهای عصبی را در مناطق تحریک شده، تنظیم و تعدیل کند.
نتایج پژوهش ها برای اثربخشی TDCS برای درد مزمن
مطالعهی آنتال و همکارانش [2]، تاثیر درمان TDCS آندی و ساختگی را با استفاده از مقیاسهای ذهنی (مقیاس شباهت بصری) و عینی (مقیاس قابلیت تحریک پذیری قشری) در پنج روز متوالی، بررسی نمود. بیماران با نشانگان دردی که به درمان مقاوم بودند (مانند: درد عصب سه قلو، نشانگان درد پس از سکته، درد پشت، فیبرومیالژی که یک بیماری مزمن با دوره های تشدید و تخفیف درد منتشر در بدن است) در این پژوهش به عنوان شرکت کننده حاضر شدند. این آزمایش بالینی یک مطالعه اکتشافی بوده و در تحلیلهای آماری آن از روشهای اکتشافی استفاده شد. نتیجه آزمایش 12 بیمار که هم تحت TDCS ساختگی و هم تحت TDCS آندی قرار گرفته بودند، با استفاده از یک طرح متقاطع مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین 9 بیمار دیگر تنها تحت تحریک مثبت و یا ساختگی قرار گرفتند. در این آزمایش از یک طرح تصادفی دوسو کور استفاده شد، و منطقهی M1 (قشر حرکتی اولیه) به مدت 20 دقیقه با شدت 1 میلی آمپر در 5 جلسه مورد تحریک قرار گرفت. TDCS آندی منجر به بهبود بیشتری نسبت به TDCS ساختگی، حتی در پیگیری سه تا چهار هفتهای گردید. کاهش بازداری درون قشری پس از تحریک آندی نیز مشاهده گردید و منجر به تغییر در قابلیت تحریک قشری گردید. هیچ کدام از بیماران با اثرات جانبی شدید مواجه نشدند، اما هفت بیمار سردرد ملایمی را پس از تحریک گزارش کردند. نتایج تایید کردند که پنج جلسه درمان TDCS با تاثیر بر منطقهی M1 (قشر حرکتی اولیه) میتواند تسکین طولانی مدتی را در بیماران مبتلا به درد مزمن ایجاد کند.
یک مطالعه موردی نیز نشان داد که TDCS آندی بر منطقهی M1 میتواند بر درد ناشی از سرطان تاثیر بگذارد. بیمار مورد مطالعه به مدت چند ماه با درد شدیدی مواجه بود و به TDCS منطقهی M1 و نه تحریک ساختگی پاسخ درمانی خوبی داد [3]. در کل این مطالعات از کاربرد موثر درمان TDCS منطقهی M1 (قشر حرکتی اولیه) حمایت میکنند.
مایوکا و همکاران [4]در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که جنبههای هیجانی درد به طور موثری به وسیلهی TDCS منطقهی قشر پیش پیشانی چپ تسکین پیدا میکند.
در پژوهش دیگری درمان پیشگیرانه میگرن توسط TDCS آندی سودمندی زیادی را در فراوانی حملات میگرن، و دورههای حمله نشان داد و نیاز شدید به درمان به طور معنیداری نسبت به دورهی پیش از درمان، کاهش پیدا کرد. بنابراین TDCS آندی بر روی قشر دیداری قادر است تا خوگیری به محرک دیداری مکرر را در آزمودنیهای سالم و نیز مبتلا به میگرن افزایش دهد. علاوه براین، دو هفته جلسات TDCS آندی اثر ضد میگرن معنیداری دارد [5].
پژوهش واثقی و همکاران [6] شواهد موثری را برای کاربرد TDCS در افزایش آستانهی حسی/ آستانهی درد در گروه سالم و کاهش سطح درد در بیماران فراهم میکند. در این مطالعه مکان تحریک اثر متفاوتی در کاهش درد به همراه داشت. همچنین تفاوت معنیداری در کاهش درد بین TDCS ساختگی و واقعی وجود داشت.
کسلر و همکاران [7] نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که TDCS یک تکنیک درمانی ایمن، قابل تحمل و بدون اثرات جانبی مضر است. اثرات جانبی حسی نیز طبیعی بوده و معمولا شدت کمی دارند.
TDCS و درد مزمن نخاع شوکی
در پژوهشی تاثیر درمانهای الکتریکی و مغناطیسی بر درد مزمن نخاع شوکی مورد ارزیابی قرار گرفت. این درمانها شامل هشت درمان تحریک مغزی از جمله TDCS بود. در کل اگرچه یافتهها متغیر بود اما حاکی از اثرات مثبت درمانهای تحریک مغزی در درمان درد مزمن نخاع شوکی بود [8].
در مطالعه دیگری، بیمارانی تحت مطالعه قرار گرفتند که درد آنها در اثر ضایعهی نخاع شوکی بود. آنها به طور تصادفی در معرض TDCS واقعی و ساختگی منطقهی M1 (راست و چپ) به مدت 20 دقیقه با شدت 2 میلیآمپر برای پنج روز متوالی قرار گرفتند. TDCS آندی به طور معنیداری درد را کاهش داد اما تحریک ساختگی اثری نداشت [9].
TDCS و فیبرومیالژی
فیبرومیالژی سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمنی است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص میشود و علت آن ناشناخته است. مارلو و همکاران [10]با هدف بازبینی نظاممند کارایی تحریک مغناطیسی درون جمجمه ای (rTMS) و تحریک جریان مستقیم درون جمجمه ای (TDCS) بر درمان فیبرومیالژی 23 مطالعه را در این زمینه بررسی کردند. 80 درصد مطالعاتی که از rTMS استفاده کردند کاهش معنیداری را در مقدار درد گزارش کردند اما همهی مطالعاتی (100 درصد) که از TDCS استفاده کردند کاهش معنیدار در مقدار درد را گزارش کردند. در این پژوهش بیشترین کاهش معنیدار در مقدار درد، هم در rTMS و هم در TDCS هنگامی مشاهده شد که منطقهی M1 (قشر حرکتی اولیه) مورد تحریک قرار گرفت.
در پژوهش دیگری که وال و همکاران [11] انجام دادند چهل و یک زن مبتلا به فیبرومیالژی شدید به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند و در 10 جلسه تحت درمانهای TDCS منطقهی M1، منطقهی قشر پیش پیشانی جانبی و نیز تحریک ساختگی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با انجام تحریک واقعی هر دو منطقه، در نمرات آزمون درد و پرسشنامه شدت فیبرومیالژی در پایان زمان درمان بهبودی مشاهده شد. اما تنها تحریک منطقهی M1 بود که در مطالعات پیگیری 30 و 60 روزه پس از درمان تاثیر بالینی طولانی مدت نشان داد. این مطالعه بر نقش دورهی درمانی تاکید میکند و اثبات میکند که 10 جلسهی درمانی از 5 جلسه موثرتر است.
در مطالعهی دیگری کارایی TDCS در ترکیب با یک برنامه درمانی توانبخشی در درمان فیبرومیالژی مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه نتایج مطلوبی در یک بعد (نمرات آزمون درد) به دست آمد، اما فقدان معنیداری در دیگر ابعاد تحقیق از جمله پرسشنامه سنجش سلامت و پرسشنامه شدت فیبرومیالژی باعث میشود که نتوان به طور کامل از این استراتژی حمایت کرد [12]. پژوهش فرگنی و همکاران [13]نیز حاکی از تاثیر معنیدار TDCS آندی بر اختلال فیبرومیالژی در مقایسه با TDCS ساختگی است.
جمع بندی ای سنج
همانطور که در این مقاله مشاهده شد درمان نTDCS کاربردهای زیادی برای درد مزمن نشان می دهد. اکثر شواهد پژوهشی که در سال های اخیر نیز انجام شده اند از اثربخشی این روش درمانی حمایت می کنند. بنابراین به نظر می رسد که این درمان می تواند به عنوان یک روش موثر برای بیماران با درد مزمن مدنظر قرار گیرد.
نظر شما در رابطه با این روش درمانی چیست؟ با ارائه نظرات و تجربه های خود در رابطه با این درمان به هرچه غنی تر شدن این مقاله کمک کنید.
[1] Garcia-Larrea, L. (2016). tDCS as a procedure for chronic pain relief. Neurophysiologie Clinique/Clinical Neurophysiology, 46(3), 224.
[2] Antal, A., Nitsche, M. A., Kincses, T. Z., Kruse, W., Hoffmann, K. P., & Paulus, W. (2004). Facilitation of visuo‐motor learning by transcranial direct current stimulation of the motor and extrastriate visual areas in humans. European Journal of Neuroscience, 19(10), 2888-2892.
[3] Silva, G., Miksad, R., Freedman, S. D., Pascual-Leone, A., Jain, S., Gomes, D. L., ... & Fregni, F. (2007). Treatment of cancer pain with noninvasive brain stimulation. Journal of pain and symptom management, 34(4), 342-345.
[4] Maeoka, H., Matsuo, A., Hiyamizu, M., Morioka, S., & Ando, H. (2012). Influence of transcranial direct current stimulation of the dorsolateral prefrontal cortex on pain related emotions: a study using electroencephalographic power spectrum analysis. Neuroscience letters, 512(1), 12-16.
[5] Viganò, A., D’Elia, T. S., Sava, S. L., Auvé, M., De Pasqua, V., Colosimo, A., ... & Magis, D. (2013). Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS) of the visual cortex: a proof-of-concept study based on interictal electrophysiological abnormalities in migraine. The journal of headache and pain, 14(1), 1-9.
[6] Vaseghi, B., Zoghi, M., & Jaberzadeh, S. (2014). Does anodal transcranial direct current stimulation modulate sensory perception and pain? A meta-analysis study. Clinical Neurophysiology, 125(9), 1847-1858.
[7] Kessler, S. K., Turkeltaub, P. E., Benson, J. G., & Hamilton, R. H. (2012). Differences in the experience of active and sham transcranial direct current stimulation. Brain stimulation, 5(2), 155-162.
[8] Moreno-Duarte, I., Morse, L. R., Alam, M., Bikson, M., Zafonte, R., & Fregni, F. (2014). Targeted therapies using electrical and magnetic neural stimulation for the treatment of chronic pain in spinal cord injury. Neuroimage, 85, 1003-1013.
[9] Fregni, F., Boggio, P. S., Nitsche, M. A., Marcolin, M. A., Rigonatti, S. P., & Pascual-Leone, A. (2006). Treatment of major depression with transcranial direct current stimulation.
[10] Marlow, N. M., Bonilha, H. S., & Short, E. B. (2013). Efficacy of transcranial direct current stimulation and repetitive transcranial magnetic stimulation for treating fibromyalgia syndrome: a systematic review. Pain Practice, 13(2), 131-145.
[11] Valle, A., Roizenblatt, S., Botte, S., Zaghi, S., Riberto, M., Tufik, S., ... & Fregni, F. (2009). Efficacy of anodal transcranial direct current stimulation (tDCS) for the treatment of fibromyalgia: results of a randomized, sham-controlled longitudinal clinical trial. Journal of pain management, 2(3), 353.
[12] Riberto, M., Alfieri, F. M., de Benedetto Pacheco, K. M., Leite, V. D., Kaihami, H. N., Fregni, F., & Battistella, L. R. (2011). Efficacy of transcranial direct current stimulation coupled with a multidisciplinary rehabilitation program for the treatment of fibromyalgia. The open rheumatology journal, 5, 45.
[13] Fregni, F., Gimenes, R., Valle, A. C., Ferreira, M. J., Rocha, R. R., Natalle, L., ... & Pascual‐Leone, A. (2006). A randomized, sham‐controlled, proof of principle study of transcranial direct current stimulation for the treatment of pain in fibromyalgia. Arthritis & Rheumatism: Official Journal of the American College of Rheumatology, 54(12), 3988-3998.