معنی ذهنی
subjective (səbˈjektiv)
چیزی که برای همه معلوم نیست؛ چیزی که ماهیت آن بطور درونی و خصوصی درک می شود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
مخصوص یک شخص خاص و بنابراین ذاتاً برای تجربه یا مشاهده دیگران غیرقابل دسترسی است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
چیزی که در ذهن شخص وجود داشته باشد و نه در جهان خارج.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
متأثر از اعتقادات یا احساسات شخصی است و نه مبتنی بر واقعیت ها.
فرهنگ دهخدا
-ذهنی. [ ذِ ] (ع ص نسبی) منسوب بذهن. درونی. باطنی. عقلی. وجود ذهنی. مقابل وجود عینی و وجود خارجی.
-ذهنی شدن امری و مطلبی؛ نیک در ذهن جای گرفتن. نیک بیاد ماندن. مرکوز ذهن، مرکوز خاطر شدن. مرتکز ذهن و خاطر گردیدن.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
یک مفهوم فلسفی محوری است که به آگاهی، اختیار، شخصیت، واقعیت و حقیقت مربوط می شود و توسط منابع متفاوت تعریف شده است. سه تعریف رایج شامل این است که ذهنی بودن کیفیت یا حالت زیر است:
-چیزی که موضوعی است و از نزدیک به معنای فردی است که تجربیات آگاهانه مانند دیدگاه ها، احساسات، اعتقادات و خواسته ها را دارد.
-چیزی سوژه است، که به طور کلی به معنای موجودی است که دارای قدرت است، به این معنی که قدرت را بر موجود دیگری (یک شی) اعمال می کند یا از آن استفاده می کند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-مشخص کننده یا وابسته به یک موضوع.
-چیزی که برای همه معلوم نیست؛ چیزی که ماهیت آن بطور درونی و خصوصی درک می شود. -ذهنی نه به معنای چیزی در ردیف روانی
-شخصی، مربوط به یک فرد خاص.
واژه های مترادف در فارسی
درونی، باطنی
واژه های مترادف لاتین
conceptual, heuristic, ideal, mental, notional, subjective
واژه های متضاد در فارسی
عینی
واژه های متضاد لاتین
objective