تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

اختلال اسکيزوافکتيو در DSM-5

این مقاله راجع به اختلال اسکیزوافکتیو است. اختلال اسکیزوافکتیو نیز یکی از شاخه های بیماری های هذیانی و اسکیزوفرنیک می باشد.

در این مقاله می خواهیم تا بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5 شما را با به طور مفصل علائم و ویژگی های این اختلال آشنا کنیم. مطالب این بخش طبق فهرست زیر می باشند.

مقدمه

در این اختلال فرد دارای احساسات بی قاعده و تفکر خارج از واقعیت است. در صورتی می توان به فردی برچسب این اختلال را زد که همزمان دارای علائم اختلال اسکیزوفرنی و یکی از اختلالات خلقی باشد. فرد مبتلا به این اختلال دارای توهم، هذیان، گفتار و افکار آشفته و بی ثباتی احساس است. این علائم باید حداقل دو هفته ادامه داشته باشند.

ملاک های تشخیصی اختلال اسکیزوافکتیو

دوره بدون وقفه بیماری که در طول آن، دوره خلقی اساسی (افسردگی اساسی با مانیک) همراه با ملاک الف اسکیزوفرنی روی می دهد.

توجه

دوره افسردگی اساسی باید ملاک الف 1 را شامل باشد: خلق افسرده

هذيانها و توهمات به مدت 2 هفته یا بیشتر در غیاب دوره خلقی اساسی (افسرده یا مانیک) در کل مدت بیماری.

نشانه هایی که ملاک های دورۀ خلقی اساسی را برآورده میکنند در بخش عمده ای از کل مدت قسمت های فعال و باقیمانده بیماری وجود دارند.

این اختلال ناشی از تأثيرات مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی دیگر نیست.

مشخص کنید اگر:

نوع دوقطبی: این نوع فرعی در صورتی به کار می رود که دوره مانیک بخشی از جلوه بیماری باشد. دوره های افسردگی اساسی نیز ممکن است روی دهند.

نوع افسردگی: این نوع فرعی در صورتی به کار می رود که فقط دوره های افسردگی بخشی از جلوه بیماری باشند.

مشخص کنید اگر:

از شاخص های روند زیر فقط باید بعد از دوره ۱ ساله اختلال و در صورتی که با ملاک های تشخیصی روند مغایر نباشند، استفاده شود.

اولین دوره، اکنون در دوره حاد: اولین جلوه اختلال، ملاک های تشخیصی نشانه و زمان را برآورده می کند. دوره حاد مدت زمانی است که طی آن ملاک های نشانه برآورده شده اند.

اولین دوره، اکنون در حالت بهبود نسبی: بهبود نسبی مدت زمانی است که طی آن بهبودی بعد از دوره قبلی حفظ شده و ملاک های مشخص کننده اختلال فقط تا اندازه ای برآورده شده است. اولین دوره، اکنون در حالت بهبود کامل: بهبود کامل مدت زمان پس از دوره قبلی است که طی آن نشانه های خاص اختلال وجود ندارند.

دوره های متعدد، اکنون در دوره حاد: دوره های متعدد می توانند بعد از حداقل دو دوره تعیین شوند (یعنی بعد از اولین دوره، بهبود و حداقل یک برگشت).

دوره های متعدد، اکنون در حالت بهبود نسبی

دوره های متعدد، اکنون در حالت بهبود کامل

مداوم: نشانه هایی که ملاک های تشخیصی نشانه اختلال را برآورده می کنند در اکثر دوره بیماری باقی می مانند، به طوری که دوره های نشانه زیرآستانه ای نسبت به کل دوره، خیلی کوتاه هستند.

نامشخص

شدت کنونی را مشخص کنید:

شدت به وسیله ارزیابی کمی نشانه های اصلی روان پریشی، از جمله هذيان ها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار روانی- حرکتی نابهنجار و نشانه های منفی تعیین می شود. هریک از این نشانه ها را می توان از نظر شدت کنونی آن (خیلی شدید ظرف 7 روز گذشته) بر طبق مقياس 5 درجه ای از صفر وجود ندارد) تا 4 (وجود دارد و شدید است) ارزیابی کرد.

توجه

تشخیص اختلال اسکيزوافکتيو می تواند بدون استفاده از این شاخص شدت صورت گیرد.

ویژگی های تشخیصی اختلال اسکیزوافکتیو

تشخیص اختلال اسکيزوافکتيو بر ارزیابی دوره بدون وقفه بیماری استوار است که در طول آن فرد همچنان نشانه های فعال یا باقیمانده بیماری روان پریشی را آشکار می سازد. این تشخیص معمولا، اما نه لزوما، در طول دوره بیماری روان پریشی داده می شود. در یک زمانی در طول این دوره، ملاک الف برای اسکیزوفرنی باید برآورده شده باشد. ملاک های ب (کژکاری اجتماعی) و (منتفی بودن اختلال طیف اوتیسم یا اختلال ارتباط دیگر با شروع کودکی) برای اسکیزوفرنی، لزومی ندارد برآورده شده باشند

علاوه بر برآورده شدن ملاک الف برای اسکیزوفرنی، دورۀ خلقی اساسی وجود دارد (افسردگی اساسی یا مانیک) (ملاک الف برای اختلال اسکيزوافکتيو). چون فقدان علاقه یا لذت در اسکیزوفرنی شایع است، باری آورده کردن ملاک الف جهت اختلال اسکيزوافکتيو، دوره افسردگی اساسی باید خلق افسرده فراگیر را در بر داشته باشد (یعنی، وجود کاهش علاقه یا لذت محسوس، کافی نیست). دوره های افسردگی یا مانی در بخش عمده ای از کل مدت این بیماری وجود دارند (یعنی، بعد از اینکه ملاک الف برآورده شده باشد) (ملاک ج برای اختلال اسکيزوافکتيو).

برای مجزا کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اختلال افسردگی یا دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی، هذيانها یا توهمات باید حداقل به مدت 2 هفته در غیاب دوره خلقی اساسی (افسرده یا مانیک) در مقطعی از کل مدت بیماری، وجود داشته باشند (ملاک ب برای اختلال اسکيزوافکتيو). نشانه ها نباید ناشی از تأثیرات مواد یا بیماری جسمانی دیگر باشند (ملاک د برای اختلال اسکيزوافکتيو).

ملاک ج برای اختلال اسکيزوافکتيو مشخص می کند که نشانه های خلقی که ملاک های دوره خلقی اساسی را برآورده می کنند باید در بخش عمده ای از کل مدت بخش فعال و باقیمانده بیماری وجود داشته باشند. ملاک ج مستلزم ارزیابی نشانه های خلقی برای کل دوره بیماری روان پریشی است، که با ملاک موجود در DSM-IV، که فقط به ارزیابی دوره کنونی نیاز داشت، تفاوت دارد. اگر نشانه های خلقی فقط برای مدت نسبتا کوتاهی وجود داشته باشند، تشخیص، اسکیزوفرنی است، نه اختلال اسکيزوافکتيو.

متخصص بالینی هنگام تصمیم گیری در مورد اینکه آیا جلوه بالینی فرد ملاک های ج را برآورده می کند یا نه، باید کل مدت بیماری روان پریشی را بررسی کند (یعنی، هر دو نشانه های فعال و باقیمانده) و تعیین کند چه موقعی نشانه های خلقی مهم (درمان نشده یا نیازمند به درمان با داروی ضد افسردگی و یا تثبیت کننده خلق) با نشانه های روان پریشی همراه بوده اند. این تصمیم به اطلاعات پیشینه ای کافی و قضاوت بالینی نیاز دارد. برای مثال، فردی که سابقه 4 ساله نشانه های اسکیزوفرنی فعال و باقیمانده دارد، دچار دوره های افسردگی و مانیک می شود که روی هم رفته، در طول 4 سال سابقه بیماری روان پریشی، بیش از ۱ سال را اشغال نمی کنند. این جلوه بالینی، ملاک های ج را برآورده نخواهد کرد. علاوه بر پنج زمينه نشانه که در ملاک های تشخیصی مشخص شده اند، ارزیابی نشانه های شناختی، افسردگی و مانی برای ایجاد تمایزات مهم بین طیف اسکیزوفرنی مختلف و اختلالات روان پریشی دیگر حیاتی است.

ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال اسکیزوافکتیو

عملکرد شغلی غالبا معیوب است، اما این ملاک توصیف کننده نیست (برخلاف اسکیزوفرنی). ارتباط اجتماعی محدود و مشکلاتی در رابطه با مراقبت شخصی با اختلال اسکيزوافکتيو ارتباط دارند، اما نشانه های منفی از آنچه در اسکیزوفرنی دیده می شوند، کمتر شدید و کمتر بادوام هستند. عدم درک نقیصه (یعنی بینش ضعیف) نیز در اختلال اسکيزوافکتيو شایع است، اما این کمبودها در بینش است از کمبودهای مشابه در اسکیزوفرنی، کمتر شديد و فراگیر باشند.

اگر نشانه های خلقی بعد از بهبود نشانه هایی که ملاک الف برای اسکیزوفرنی را برآورده میکنند ادامه یابند، افراد مبتلا به اختلال اسکيزوافکتيو ممکن است بعدها بیشتر در معرض خطر مبتلا شدن به دوره های اختلال افسردگی اساسی یا اختلال دو قطبی باشند. امکان دارد اختلالات مرتبط با الکل یا مواد دیگر وجود داشته باشند. هیچ آزمون یا مقیاس های زیستی وجود ندارد که بتواند به تشخیص دادن اختلال اسکيزوافکتیو کمک کند. اینکه آیا اختلال اسکيزوافکتيو از نظر ویژگی های مرتبط، نظیر نابهنجاری های ساختاری یا کارکردی مغز، کمبودهای شناختی یا عوامل خطر ژنتیکی با اسکیزوفرنی تفاوت دارد یا نه، معلوم نیست.

شیوع اختلال اسکیزوافکتیو

به نظر می رسد که اختلال اسکيزوافکتيو تقریبا به اندازه یک سوم اسکیزوفرنی شایع باشد. میزان شیوع اختلال اسکيزوافکتيو در طول عمر 0/3 درصد برآورد شده است. شیوع اختلال اسکيزوافکتيو در زنان بالاتر از مردان است، که عمدتا ناشی از شیوع بیشتر نوع افسردگی در زنان است.

شکل گیری و روند اختلال اسکیزوافکتیو

سن معمول هنگام شروع اختلال اسکيزوافکتيو، اوایل بزرگسالی است، هرچند شروع می تواند در هر دوره ای از نوجوانی تا سنین بالاتر باشد. شمار قابل ملاحظه ای از افرادی که مبتلا به بیماری روان پریشی دیگر تشخیص داده شده اند، بعدها هنگامی که الگوی دوره های خلقی آشکارتر می شود، مبتلا به اختلال اسکيزوافکتيو تشخیص داده خواهند شد. با توجه به ملاک تشخیصی کنونی ج، انتظار می رود هنگامی که نشانه های خلقی کمتر برجسته می شوند، تشخیص برای برخی افراد از اختلال اسکيزوافکتيو به اختلال دیگری تبدیل شود.

پیش آگهی برای اختلال اسکيزوافکتيو قدری بهتر از پیش آگهی برای اسکیزوفرنی است، اما از پیش آگهی برای اختلالات خلقی بدتر است. اختلال اسکيزوافکتيو ممکن است به صورت الگوهای زمانی مختلف روی دهد. مورد زیر الگوی رایج است: ممکن است فرد به مدت 2 ماه قبل از شروع دوره افسردگی اساسی برجسته، توهمات شنیداری مشخص و هذیان های گزند و آسیب داشته باشد. بعدأ نشانه های روان پریشی و دوره کامل افسردگی اساسی به مدت 3 ماه وجود دارند. سپس، فرد کاملا از دوره افسردگی اساسی بهبود می یابد، اما نشانه های روان پریشی، به مدت یک ماه دیگر قبل از اینکه ناپدید شوند، ادامه می یابند.

در طول این دوره بیماری، نشانه های فرد به طور همزمان ملاک های دوره افسردگی اساسی و ملاک الف برای اسکیزوفرنی را برآورده می کنند و در طول همین دوره بیماری، توهمات شنیداری و هذيان ها، قبل و بعد از مرحله افسردگی، وجود دارند. کل مدت بیماری تقریبا 6 ماه ادامه دارد، به طوری که نشانه های روان پریشی به تنهایی در طول 2 ماه اول، نشانه های افسردگی و روان پریشی در طول 3 ماه بعدی و نشانه های روان پریشی به تنهایی در طول ماه آخر وجود دارند. در این مورد، مدت دوره افسردگی نسبت به کل مدت اختلال روان پریشی، کوتاه نبوده است و بنابراین، این جلوه بالینی برای تشخیص اختلال اسکيزوافکتيو واجد شرایط است.

تجلی نشانه های روان پریشی در طول عمر متغیر است. نشانه های افسردگی یا مانیک می توانند قبل از شروع روان پریشی، در طول دوره های حاد روان پریشی، در طول دوره های باقیمانده و بعد از توقف روان پریشی روی دهند. برای مثال، امکان دارد فردی نشانه های خلقی مشخص را در طول مرحله مقدماتی اسکیزوفرنی آشکار سازد. این الگو لزوما بیانگر اختلال اسکيزوافکتيو نیست، زیرا این وقوع همزمان نشانه های روان پریشی و خلقی است که تشخیصی محسوب می شود.

در مورد فرد مبتلا به نشانه هایی که ملاک های اختلال اسکيزوافکتيو را برآورده می کنند، ولی در مدت پیگیری فقط نشانه های روان پریشی باقیمانده را آشکار می سازد (مانند روان پریشی زیرآستانه ای و یا نشانه های منفی برجسته)، تشخیص می تواند به اسکیزوفرنی تغییر یابد، زیرا کل مدت بیماری روان پریشی در مقایسه با نشانه های خلقی، برجسته تر است. اختلال اسکيزوافکتيو، نوع دو قطبی، ممکن است در جوانان شایع تر باشد، در حالی که اختلال اسکيزوافکتيو، نوع افسردگی، ممکن است در افراد مسن شایع تر باشد.

عوامل خطر و پیش آگهی اختلال اسکیزوافکتیو

ژنتیکی و فیزیولوژیکی

در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، ممکن است در خویشاوندان درجه اول، خطر بیشتری برای اختلال اسکيزوافکتيو وجود داشته باشد. امکان دارد میزان خطر برای اختلال اسکيزوافکتيو در افرادی که خویشاوند درجه اول مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال دو قطبی یا اختلال اسکيزوافکتيو دارند، بیشتر باشد.

موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ

عوامل فرهنگی و اجتماعی - اقتصادی باید در نظر گرفته شوند، مخصوصا هنگامی که فرد و متخصص بالینی زمینه فرهنگی و اقتصادی مشترک نداشته باشند. عقایدی که در یک فرهنگ هذیانی به نظر می رسند (مثل جادوگری) ممکن است در فرهنگ دیگر عموما پذیرفته شده باشند. شواهدی نیز در نوشته ها برای تشخیص بیش از حد اسکیزوفرنی در مقایسه با اختلال اسکيزوافکتيو در جمعیت های آمریکایی آفریقایی تبار و آمریکای لاتینی وجود دارد، بنابراین، برای تضمین ارزیابی متناسب با فرهنگ که هر دو نشانه های روان پریشی و عاطفی را در بر گیرد، مراقبت لازم باید صورت پذیرد.

خطر خودکشی

خطر خودکشی در طول عمر برای اسکیزوفرنی و اختلال اسکيزوافکتيو 8 درصد است و وجود نشانه های افسردگی با خطر بالاتر خودکشی همبستگی دارد. شواهدی وجود دارد مبنی بر این خودکشی در جمعیت های افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال اسکيزوافکتيو آمریکای شمالی بالاتر از جمعیت های اروپایی، اروپای شرقی، آمریکای جنوبی و سرخپوستان است.

پیامدهای کارکردی اسکیزوفرنی

اختلال اسکيزوافکتيو با کژکاری اجتماعی و شغلی ارتباط دارد، اما کژکاری ملاک تشخیصی نیست (آنگونه که برای اسکیزوفرنی هست) و بین افرادی که مبتلا به اختلال اسکيزوافکتيو تشخیص داده شده اند تنوع زیادی وجود دارد.

تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوافکتیو

 اختلالات روانی و بیماری های جسمانی دیگر

انواع زیادی از بیماری های روانی و جسمانی می توانند نشانه های روان پریشی و خلقی را آشکار سازند که در تشخیص افتراقی اختلال اسکيزوافکتيو باید در نظر گرفته شوند. این بیماری ها عبارتند از: اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر؛ دلیریوم؛ اختلال عصبی - شناختی عمده؛ اختلال روان پریشی یا اختلال عصبی - شناختی ناشی از مواد دارو؛ اختلالات دوقطبی همراه با ویژگی های روان پریشی؛ اختلال افسردگی اساسی همراه با ویژگی های روان پریشی؛ اختلالات افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگی های کاتاتونیک؛ اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، اسکیزوئید یا پارانوئید؛ اختلال روان پریشی کوتاه مدت؛ اختلال اسکیزوفرنیفرم؛ اسکیزوفرنی؛ اختلال هذیانی و طیف اسکیزوفرنی و اختلالات روان پریشی مشخص و نامشخص دیگر. بیماری های جسمانی و مصرف مواد می توانند با ترکیب نشانه های روان پریشی و خلقی وجود داشته باشند و بنابراین، اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر باید کنار گذاشته شود.

متمایز کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اسکیزوفرنی و از اختلالات افسردگی و دوقطبی همراه با ویژگی های روان پریشی اغلب دشوار است. ملاک ج برای مجزا کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اسکیزوفرنی، و ملاک ب برای متمایز کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اختلال افسردگی یا دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی، تعیین شده اند. به بیان دقیق تر، اختلال اسکيزوافکتيو را می توان به خاطر وجود هذیان ها و یا توهمات برجسته برای مدت حداقل 2 هفته در غیاب دورۀ خلقی اساسی، از اختلال افسردگی یا دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی، متمایز کرد.

در مقابل، در اختلالات افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگی های روان پریشی، ویژگی های روان پریشی عمدتا در طول دوره (دوره های) خلقی روی می دهند. چون نسبت نشانه های خلقی به روان پریشی ممکن است با گذشت زمان تغییر کند، تشخیص مناسب می تواند از آن به اختلال اسکيزوافکتيو تغییر یابد (مثلا تشخیص اختلال اسکيزوافکتيو برای دوره افسردگی اساسی شدید و برجسته که به مدت 3 ماه در طول 6 ماه اول بیماری روان پریشی مداوم ادامه داشته است، به اسکیزوفرنی تغییر خواهد یافت و این در صورتی است که نشانه های روان پریشی فعال یا باقیمانده برجسته، ظرف چند سال بدون برگشت دوره خلقی دیگر ادامه یافته باشند).

اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر

بیماری های جسمانی دیگر و مصرف مواد می توانند همراه با ترکیب نشانه های روان پریشی و خلقی آشکار شوند و بنابراین، اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر باید کنار گذاشته شود.

اختلالات اسکیزوفرنی، دو قطبی و افسردگی

متمایز کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اسکیزوفرنی و از اختلالات افسردگی و دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی اغلب دشوار است. ملاک جبرای مجزا کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اسکیزوفرنی، و ملاک ب برای متمایز کردن اختلال اسکيزوافکتيو از اختلال افسردگی و دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی تعیین شده اند. به بیان دقیق تر، اختلال اسکيزوافکتيو را می توان براساس وجود هذيان ها و یا توهمات برجسته به مدت حداقل 2 هفته در غياب دوره خلقی اساسی، از اختلال افسردگی یا دو قطبی همراه با ویژگی های روان پریشی متمایز کرد.

در مقابل، در اختلال افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگی های روان پریشی، ویژگی های روان پریشی عمدتا در طول دوره (دوره های) خلقی روی می دهند. چون ممکن است نسبت نشانه های خلقی به روان پریشی با گذشت زمان تغییر کند، تشخیص مناسب می تواند از آن به اختلال اسکيزوافکتيو تغییر یابد. (برای مثال، تشخیص اختلال اسکيزوافکتيو برای دوره افسردگی اساسی برجسته که به مدت 3 ماه در طول 6 ماه اول بیماری روان پریشی مزمن ادامه داشته، به اسکیزوفرنی تغییر خواهد یافت و این در صورتی است که نشانه های فعال روان پریشی یا باقیمانده برجسته به مدت چند سال بدون برگشت دوره خلقی دیگر ادامه یافته باشند).

همزمانی اختلالات

شماری از افرادی که مبتلا به اختلال اسکيزوافکتيو تشخیص داده می شوند، مبتلا به اختلالات روانی دیگر، مخصوصا اختلالات مصرف مواد و اختلالات اضطرابی نیز تشخیص داده می شوند. همچنین، وقوع بیماری های جسمانی بالاتر از میزان پایه برای کل جمعیت افزایش می یابد و به کاهش امید زندگی منجر می شود.

اصطلاحات مهم این مقاله

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید