
معنی همبستگی
correlation (ˌkôrəˈlāSH(ə)n)
ارتباط بین دو یا چند چیز، به ویژه هنگامی که یکی از آنها باعث ایجاد یا تأثیر در دیگری شود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
رابطه ای بین دو متغیر x و y که در آن تغییر در مقدار یک متغیر دقیقاً متناسب با تغییر در ارزش متغیر دیگر است. یعنی دانستن مقدار یک متغیر دقیقاً مقدار متغیر دیگر را پیش بینی می کند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
ارتباطی بین دو چیز که در آن یک چیز مانند چیز دیگر تغییر می کند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-ارتباط بین دو یا چند چیز
-ارتباط یا رابطه بین دو یا چند واقعیت، اعداد و غیره
-ارتباط بین دو یا چند چیز، به ویژه هنگامی که یکی از آنها باعث ایجاد یا تأثیر دیگری شود.
فرهنگ دهخدا
همبستگی . [ هََ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) هم بستگی . بستگی . پیوند. اتصال و ارتباط بین دو چیز یا دو تن.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
در آمار، همبستگی یا وابستگی به هر رابطه آماری اعم از علّی یا غیر علی، بین دو متغیر تصادفی یا داده های متغیر اشاره دارد. به معنای وسیع تر، هر ارتباط آماری است، اگرچه معمولاً به درجه ارتباط خطی یک جفت متغیر اشاره دارد. از نمونه های معروف پدیده های وابسته می توان به همبستگی بین قد والدین و فرزندان آنها و همبستگی بین قیمت کالاها و مقداری که مصرف کنندگان مایل به خرید هستند اشاره کرد، همانطور که در منحنی به اصطلاح تقاضا نشان داده شده است. همبستگی ها مفید هستند زیرا می توانند یک رابطه پیش بینی کننده را نشان دهند که می تواند در عمل مورد سو استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، یک شرکت برق ممکن است در یک روز معتدل و بر اساس ارتباط بین تقاضای برق و آب و هوا، برق کمتری تولید کند. در این مثال، یک رابطه علّی وجود دارد، زیرا هوای شدید باعث می شود مردم از برق بیشتری برای گرم کردن یا سرمایش استفاده کنند. با این حال، به طور کلی، وجود همبستگی برای استنباط وجود رابطه علی کافی نیست (یعنی همبستگی به معنای علیت نیست).
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
هم بستگی. رابطه متقابل. تمایل به تغییر توام در دو متغیر. اصل هم بستگی به عنوان قرینه ای از توارث است. همبستگی تلویحا به معنی علیت مستقیم نیست و تحت هیچ شرایطی در غیاب دلائل تجربی بیشتر نباید بدین سان تعبیر شود.
واژه های مترادف در فارسی
برابری، شبیه بودن، عدم اختلاف، همانندی
واژه های مترادف لاتین
alliance, liaison, linkup, nexus, solidarity, togetherness, union, unity
واژه های متضاد در فارسی
نا برابری، اختلاف، عدم شباهت
واژه های متضاد لاتین
inequality, imbalance, difference, disagreement, discrepancy, disparateness, disparity, dissimilarity, distinctiveness, distinctness