آزمون های جدید با هوش مصنوعی (AI) اختصاصی ای سنج

آزمون های جدید با هوش مصنوعی (AI) اختصاصی ای سنج

اختلال هویت تجزیه ای در DSM-5

اختلال هویت تجزیه ای یک اختلال شخصیت است که در این اختلال فرد، به طور همزمان دارای چند هویت یا شخصیت اشت. این اختلال با روان درمانی درمان خواهد شد.

اختلال هویت تجزیه ای، یک بیماری روانشناسی است که انواع مختلفی دارد و در این قسمت سعی در شرح کامل این بیماری بر اساس DSM-5 داریم. شما می توانید در باکس زیر فهرست مطالب را مشاهده نمایید.

مقدمه

در این اختلال که یک اختلال شخصیتی است، فرد وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز را دارد که به صورت متناسب رفتارهایش را کنترل می کنند. این هویت ها نام و سن و خاطرات متفاوتی نیز دارند. این اختلال را می توان با روان درمانی درمان نمود.

ملاک های تشخیصی اختلال هویت تجزیه ای

اختلال هویت که با دو یا تعداد بیشتری از حالت های شخصیت مجزا مشخص می شود، که ممکن است در برخی فرهنگ ها به صورت تجربه تسخیر توصیف شده باشند. این اختلال هویت، ناپیوستگی محسوس در خودپنداره و درک عاملیت، همراه با تغییرات مربوط در عاطفه، رفتار، هشیاری، حافظه، ادراک، شناخت، و یا عملکرد حسی - حرکتی را شامل می شود. این علایم و نشانه ها ممکن است توسط دیگران مشاهده یا توسط فرد گزارش شوند.

شکاف های عودکننده در یادآوری وقایع روزمره، اطلاعات شخصی مهم و یا رویدادهای آسیب زا که با فراموشی عادی ناهماهنگ هستند.

نشانه ها ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد ایجاد می کنند.

این اختلال بخش طبیعی روال معمول فرهنگی یا مذهبی که وسیعا پذیرفته شده، نیست.

توجه

در کودکان، نشانه ها با همبازی های خیالی یا بازی خیالی دیگر بهتر توجیه نمی شوند.

نشانه ها ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل بیهوشی های موقت یا رفتار آشفته هنگام مسمومیت با الكل) یا بیماری جسمانی دیگر (مثل حملات صرعی ناحیه ای مرکب) نیستند.

ویژگی های تشخیصی اختلال هویت تجزیه ای

ویژگی برجسته اختلال هویت تجزیه ای وجود دو یا تعداد بیشتر حالت های شخصیت یا تجربه تسخیر است (ملاک الف). اما آشکار یا پنهان بودن این حالت های شخصیت در نتیجه انگیزش روانشناختی، سطح کنونی استرس، فرهنگ، تعارض ها و پویش های درونی و انعطاف پذیری هیجانی تفاوت دارد. دوره های مستمر اختلال هویت ممکن است زمانی روی دهند که فشارهای روانی - اجتماعی شدید و یا طولانی باشند.

در شماری از موارد نوع تسخیری اختلال هویت تجزیه ا و در نسبت کمی از موارد نوع غیر تسخیری، تجلی های هویت های متناوب، بسیار آشکار هستند. اکثر افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای از نوع غیر تسخیری، ناپیوستگی هویت خود را برای مدت زمان طولانی به صورت آشکار نشان نمی دهند؛ فقط اقلیت کوچکی با تناوب قابل مشاهده هویت ها، مورد توجه بالینی قرار می گیرند. در صورتی که حالت های شخصیت متناوب به طور مستقیم مشاهده نشوند، این اختلال را می توان با دو مجموعه از نشانه ها مشخص کرد:

(۱) تناوب های ناگهانی یا ناپیوستگی ها در خودپنداره یا درک عاملیت (ملاک الف)

(۲) یادزدودگی های تجزیه ای عودکننده (ملاک ب).

نشانه های ملاک الف با ناپیوستگی های تجربه ارتباط دارند که می توانند بر هر جنبه از عملکرد فرد تأثیر بگذارند. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است بگویند که احساس می کنند مشاهده گران بی هویت گفتار و اعمال «خودشان» شده اند، که ممکن است در متوقف کردن آن احساسا عجز کنند (خودپنداره). چنین افرادی ممکن است از ادراک صداها خبر بدهند (مثل صدای بچه، گریه، صدای موجود معنوی). در برخی موارد، صداها به صورت جریان افکار متعدد، گیج کننده، و مستقل تجربه می شوند که فرد احساس می کند هیچ کنترلی بر آنها ندارد. هیجانات، تکانه ها و حتی گفتار با اعمال نیرومندی ممکن است ناگهان، بدون مالکیت شخصی یا کنترل ظاهر شوند (درک عاملیت). این هیجانات و تکانه ها اغلب به صورت ناهمخوان با خود و گیج کننده گزارش می شوند.

نگرش ها، نظرگاه ها و ترجیحات شخصی (مثلا در مورد غذا، فعالیت ها، پوشاک) ممکن است ناگهان تغییر جهت داده و دوباره برگردند. ممکن است افراد بگویند که بدنشان متفاوت احساس می شود (مثلا مانند بچه کوچک، مانند جنس مخالف، تنومند و عضلانی). تناوب ها در خودپنداره و فقدان عاملیت شخصی ممکن است با این احساس همراه باشند که این نگرش ها، هیجانات و رفتارها - حتی بدن فرد - «مال من نیستند» و یا «تحت کنترل من نیستند».

گرچه اغلب نشانه های ملاک الف ذهنی هستند، اما خیلی از این ناپیوستگی های ناگهانی در گفتار، عاطفه و رفتار می توانند توسط خانواده، دوستان یا متخصص بالینی دیده شوند. حملات غیرصرعی و نشانه های تبدیلی دیگر در برخی جلوه های بالینی اختلال هویت تجزیه ای، مخصوصا در کشورهای غیر غربی، برجسته هستند.

یاد زدودگی تجزیه ای افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای به سه شیوه اصلی آشکار می شود:

به صورت (۱) شکاف هایی در حافظه دور وقایع زندگی شخصی (مثل دوره های کودکی یا نوجوانی؛ برخی از وقایع مهم زندگی مانند مرگ پدر - مادر بزرگ، ازدواج کردن، بچه به دنیا آوردن)؛

(۲) شکاف هایی در حافظه موثق (مثل امروز چه اتفاقی افتاد، یا مهارت های کاملا یادگرفته شده مانند چگونه کارشان را انجام دهند، استفاده از کامپیوتر، خواندن، رانندگی)؛

(۳) پی بردن به شواهدی از اعمال و تکالیف زندگی روزمره که به خاطر نمی آورند انجام داده باشند (مثل یافتن اجناس توجیه نشده در کیسه خریدشان یا مابین اموالشان؛ یافتن دست نویس ها یا نقاشی های گیج کننده ای که خود آنها باید ایجاد کرده باشند؛ پی بردن به زخم و جراحتها؛ «سر زدن به چیزی» در وسط انجام دادن کاری).

گریزهای تجزیه ای که در آن فرد به سفر تجزیه ای پی می برد، شایع هستند. بنابراین، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای میگویند که ناگهان خود را کنار ساحل، در محل کار، در کاباره، یا یک جایی در خانه یافته اند (مثلا کمد، روی تخت یا نیمکت، در گوشه اتاق) بدون اینکه به یاد آورند چگونه به آنجا رفته اند. یادزد ودگی در افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای به رویدادهای استرس زا یا آسیب زا محدود نمی شود؛ این افراد اغلب نمی توانند رویدادهای روزمره را نیز به یاد آورند.

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای از نظر آگاهی و نگرش خود نسبت به یادزدودگی شان تفاوت دارند. معمولا این افراد نشانه های یادزدودگی خود را دست کم میگیرند. برخی از رفتارهای یادزدودگی آنها ممکن است برای دیگران آشکار باشند - مثل زمانی که این افراد چیزی را که شاهد بوده اند که انجام داده یا گفته اند به یاد نمی آورند، یا نمی توانند اسم خودشان را به یاد آورند، یا همسر، فرزندان، یا دوستان نزدیک خود را تشخیص نمی دهند.

هویت های نوع تسخیری در اختلال هویت تجزیه ای معمولا به صورت رفتارهایی آشکار می شوند که انگار یک «روح»، موجود فوق طبیعی یا فرد بیرونی کنترل را به دست گرفته است، به طوری که فرد به شیوه کاملا متفاوت، شروع به صحبت یا عمل کردن می کند. برای مثال، رفتار فرد ممکن است این ظاهر را به خود بگیرد که «شبح» دختری که چند سال قبل در همان جامعه دست به خودکشی زده، جایگزین هویت او شده، و طوری صحبت و رفتار کند که گویی آن دختر هنوز زنده است.

یا ممکن است فرد «تحت سلطه» شیطان یا خدا قرار گرفته باشد، که به اختلال عمیق منجر می شود و ایجاب می کند که آن فرد یا خویشاوند او به خاطر اعمال گذشته تنبیه شوند، که به دنبال آن دوره های خفیف تر تناوب هویت وجود دارد. با این حال، اکثر حالت های تسخیری در سرتاسر دنیا طبیعی هستند، معمولا بخشی از آداب معنوی اند و ملاک های اختلال هویت تجزیه ای را برآورده نمی کنند. هویت هایی که در مدت اختلال هویت تجزیه ای از نوع تسخیری پدیدار می شوند به صورت عودکننده وجود دارند، ناخواسته و غیرارادی هستند، موجب ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی می شوند (ملاک ج) و بخش عادی آداب فرهنگی یا مذهبی که وسیعا پذیرفته شده اند نیستند (ملاک د).

ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال هویت تجزیه ای

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای معمولا نشانه های همزمان افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد، جرح خویشتن، حملات غیرصرعی یا نشانه رایج دیگر دارند. آنها اغلب اختلالات در هشیاری، یادزدودگی یا نشانه های تجزیه ای دیگر را مخفی می کنند یا کاملا از آنها آگاه نیستند. خیلی از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای از بازگشت ها به گذشته تجزیه ای خبر می دهند که در طول آنها دستخوش دوباره تجربه کردن حسی رویداد گذشته می شوند انگار که این رویداد در زمان حال رخ می دهد، اغلب همراه با تغییر هویت، فقدان نسبی یا کامل تماس با واقعیت کنونی یا عدم تشخیص موقعیت در مدت بازگشت ها به گذشته و یادزدودگی بعدی محتوای بازگشت به گذشته.

افراد مبتلا به این اختلال معمولا از انواع بدرفتاری های میان فردی در طول دوران کودکی و بزرگسالی خبر می دهند. انواع رویدادهای طاقت فرسای اوایل زندگی که از نوع بدرفتاری نیستند، مانند اقدامات پزشکی طولانی و دردناک اوایل زندگی نیز ممکن است گزارش داده شوند. ضرب و جرح خود و رفتار خودکشی گرا رایج هستند. بر طبق مقیاس های استاندارد شده، این افراد در مقایسه با گروه های بالینی دیگر و آزمودنی های سالم گواه، از سطوح بالاتر هیپنوتیزم پذیری و تجزیه پذیری خبر می دهند. برخی افراد دستخوش پدیده ها یا دوره های روان پریشی موقتی می شوند. چند منطقه مغز در پاتوفیزیولوژی اختلال هویت تجزیه ای به میان کشیده شده اند که قشر پیشین حدقه ای، هیپوکامپ، شکنج پاراهیپوکامپ و بادامه از آن جمله هستند.

شیوع اختلال هویت تجزیه ای

شیوع ۱۲ ماهه اختلال هویت تجزیه ای در بزرگسالان جامعه کوچک بررسی شده در ایالات متحده 1/5 درصد بود. میزان شیوع در بین جنسیت ها در این تحقیق، 1/6 درصد در مردان و 1/4 درصد در زنان بود.

شکل گیری و روند اختلال هویت تجزیه ای

اختلال هویت تجزیه ای با تجربیات طاقت فرسا، رویدادهای آسیب زا، و یا بهره کشی در دوران کودکی ارتباط دارد. اختلال کامل ممکن است اولین بار در تقریبا هر سنی آشکار شود (از اوایل کودکی تا اواخر زندگی). تجزیه در کودکان ممکن است مشکلاتی را در رابطه با حافظه، تمرکز، دلبستگی و بازی آسیب زا ایجاد کند. با این حال، معمولا کودکان تغییرات هویت نشان نمی دهند؛ در عوض، آنها عمدتا همپوشی و تداخل بين حالت های روانی (پدیده ملاک الف)، همراه با نشانه های مرتبط با ناپیوستگی های تجربه را نشان می دهند.

تغییرات ناگهانی در هویت به هنگام نوجوانی ممکن است صرفا آشوب نوجوانی یا مراحل اولیه اختلال روانی دیگر به نظر برسند. امکان دارد افراد مسن با آنچه به نظر می رسد اختلالات خلقی، اختلال وسواس فکری - عملی، پارانویا، اختلالات خلقی روان پریشی یا حتی اختلالات شناختی ناشی از یاد زدودگی تجزیه ای اواخر زندگی باشد، برای درمان مراجعه کنند. در برخی موارد، عواطف و خاطرات مختل کننده ممکن است به طور فزاینده ای با افزایش سن بر آگاهی تحمیل شوند.

فروپاشی مکانیزم های دفاعی روان شناختی و تغییرات آشکار در هویت ممکن است به وسيله (۱) دور شدن از موقعیت آسیب زا (مثلا از طریق ترک کردن خانه)؛ (۲) فرزندان فرد به همان سنی برسند که آن فرد در آغاز مورد بهره کشی یا آسیب دیدگی قرار گرفته بود؛ (۳) تجربیات آسیب زای بعدی، حتى تجربیاتی که ظاهرا بی اهمیت به نظر برسند، مانند تصادف اتومبیل جزئی؛ یا (۴) مرگ یا شروع بیماری مهلک در سوء استفاده کننده (ها) از او، راه اندازی شوند.

عوامل خطر و پیش آگهی اختلال هویت تجزیه ای

محیطی

بهره کشی جسمی و جنسی میان فردی با افزایش خطر اختلال هویت تجزیه ای ارتباط دارد. شیوع بهره کشی و غفلت کودکی در ایالات متحده، کانادا و اروپا در افراد مبتلا به این اختلال ۹۰ درصد است. انواع دیگر تجربیات آسیب زا، از جمله عمل های پزشکی و جراحی کودکی، جنگ، روسپیگری کودکی، و تروریسم، گزارش شده اند.

تعدیل کننده های روند

بهره کشی جاری، آسیب دیدن دوباره در اواخر عمر، همزمانی با اختلالات روانی، بیماری های جسمانی شدید و تأخیر در درمان مناسب با پیش آگهی نامناسب تر ارتباط دارند.

 موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ

چند ویژگی اختلال هویت تجزیه ای می توانند تحت تاثیر زمینه فرهنگی فرد قرار بگیرند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است نشانه های عصبی داشته باشند که از لحاظ پزشکی توجیه نشده باشند، مثل حملات غیرصرعی، فلج ها یا بی حسی، که اینگونه نشانه ها در برخی از موقعیت های فرهنگی شایع هستند. همچنین در موقعیت هایی که تسخیر هنجاری رایج است (مثل مناطق روستایی در کشورهای در حال توسعه، بین برخی گروه های مذهبی در ایالات متحده و اروپا)، هویت های تجزیه شده ممکن است شکل تسخیر شدن توسط ارواح، خدایان، شیاطین، یا شخصیت های اسطوره ای به خود بگیرند.

فرهنگ پذیری یا ارتباط میان فرهنگی طولانی ممکن است ویژگی های هویت های دیگر را شکل دهند (مثلا هویت هایی در هندوستان ممکن است منحصرا به زبان انگلیسی صحبت کنند و لباس های غربی بپوشند). اختلال هویت تجزیه ای از نوع تسخیری را می توان از حالت های تسخیر که مورد قبول فرهنگ است از این نظر متمایز کرد که اولی غیر ارادی، ناراحت کننده، کنترل ناپذیر و اغلب عودکننده یا مداوم است؛ تعارض بین فرد و خانواده، محیط اجتماعی و کار پیرامون او را شامل می شود؛ و گاهی در مکان هایی آشکار می شود که هنجارهای فرهنگ یا مذهب را نقض می کند.

موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت

زنان مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای در محیط های بالینی بزرگسال، اما نه در محیط های بالینی کودک غالب هستند. مردان بزرگسال مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است نشانه ها و سوابق آسیب خود را انکار کنند و این می تواند به میزان بالای تشخیص منفی کاذب منجر شود. زنان مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، حالت های تجزیه ای حاد را بیشتر نشان می دهند (مثل بازگشت ها به گذشته، یادزدودگی ،گریز، نشانه های کارکردی عصبی (تبدیلی)، توهمات، صدمه زدن به خود). مردان معمولأ رفتار تبهکارانه یا خشونت آمیز بیشتری از زنان نشان می دهند؛ راه اندازهای رایج در مردان، حالت های تجزیه ای حاد، زد و خورد، شرایط زندان و حمله های جسمانی یا جنسی را شامل می شوند.

خطر خودکشی

بیش از ۷۰ درصد افراد سرپایی مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اقدام به خودکشی کرده اند؛ اقدامات متعدد خودکشی و رفتار جرح خویشتن دیگر شایع هستند. در صورتی که در مورد رفتار خودکشی گرای گذشته یادزدودگی وجود داشته باشد یا وقتی هویت موجود، احساس خودکشی گرایی نمی کند و خبر ندارد که هویت های تجزیه شده دیگر چنین احساسی دارند یا نه، ارزیابی خطر خودکشی ممکن است پیچیده شود.

پیامدهای کارکردی اختلالات تیک

اختلال بسیار متفاوت است و از ظاهرا جزئی (مثل افراد حرفه ای که کارکرد بالایی دارند تا عمیق گسترش دارد. صرف نظر از سطح ناتوانی، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای معمولا تأثير نشانه های تجزیه و پس از آسیب خود را دست کم می گیرند. نشانه های افرادی که کارکرد بالایی دارند ممکن عملکرد آنها را در زمینه های ارتباطی، زناشویی، خانوادگی و فرزند پروری بیشتر از عملکرد شغلی و حرفه ای آنها مختل کنند (هرچند که دومی هم ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد).

با درمان مناسب شماری از افراد معیوب، بهبود قابل ملاحظه ای را در زمینه عملکرد شغلی و شخصی نشان می دهند. با این حال، برخی در اغلب فعالیت های زندگی بسیار معیوب می مانند. این افراد ممکن است خیلی آهسته به درمان جواب بدهند، به طوری که نشانه های تجزیه ای و پس از آسیب آنها به تدریج کاهش می یابند و آنها را بهتر تحمل می کنند. درمان حمایتی طولانی مدت ممکن است توانایی این افراد را در مدیریت کردن نشانه های آنها و استفاده از سطوح مراقبت محدودکننده تر، به کندی افزایش دهد.

تشخیص افتراقی اختلال هویت تجزیه ای

  اختلال تجزیه مشخص دیگر

ویژگی اصلی اختلال هویت تجزیه ای، تقسیم بندی هویت، همراه با اختلال عودکننده در عملکرد هشیار و خودپنداره است. این ویژگی اصلی با یک نوع از اختلال تجزیه ای مشخص دیگر مشترک است، که می تواند به وسیله وجود نشانه های تجزیهای مزمن یا عودکننده مختلط که ملاک های الف برای اختلال هویت تجزیه ای را برآورده نمی کنند یا با یادزدودگی عودکننده همراه نیستند، از اختلال هویت تجزیه ای متمایز شود.

 اختلال افسردگی اساسی

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اغلب افسرده هستند، و ممکن است به نظر برسد که نشانه های آنها ملاک های دوره افسردگی اساسی را برآورد می کنند. ارزیابی دقیق نشان می دهد که این افسردگی در برخی موارد، ملاک های کامل را برای اختلال افسردگی اساسی برآورده نمی کنند. اختلال افسردگی مشخص دیگر در افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، اغلب ویژگی مهمی دارد: خلق افسرده و شناخت ها نوسان می کنند، زیرا در برخی حالت های هویت، اما نه در حالت های دیگر، تجربه می شوند.

  اختلال دوقطبی

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اغلب اشتباها مبتلا به اختلال دوقطبی، عمدتا اختلال دوقطبی نوع II تشخیص داده می شوند. تغییرات نسبتا سریع در خلق در افراد مبتلا به این اختلال - معمولا ظرف چند دقیقه یا چند ساعت، با تغییرات خلقی آهسته تری که معمولا در افراد مبتلا به اختلالات دوقطبی دیده می شوند مغایر است - ناشی از تغییرات سریع ذهنی در خلق است که معمولا در طول حالت های تجزیه ای گزارش می شوند و گاهی با نوساناتی در سطح برانگیختگی همراه هستند.

علاوه بر این، در اختلال هویت تجزیه ای، خلق بالا یا افسرده ممکن است همراه با هویت های آشکار نشان داده شود، بنابراین یک خلق یا دیگری ممکن است برای مدت نسبتا طولانی غالب باشد (اغلب به مدت چند روز) یا ظرف چند دقیقه تغییر کند.

اختلال استرس پس از آسیب

برخی افراد آسیب دیده، هم اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) دارند و هم اختلال هویت تجزیه ای. بنابراین، متمایز کردن افرادی که فقط به PTSD مبتلا هستند از آنهایی که هم PTSD دارند و هم اختلال هویت تجزیه ای، اهمیت دارد. این تشخیص افتراقی ایجاب می کند که متخصص بالینی وجود یا عدم وجود نشانه های تجزیه ای را که مخصوص اختلال استرس حاد با PTSD نیستند تعیین کند.

برخی افراد مبتلا به PTSD نشانه های تجزیه ای آشکار می سازند که در اختلال هویت تجزیه ای نیز روی می دهند: (۱) یادزدودگی برخی از جنبه های آسیب، (۲) بازگشت ها به گذشته تجزیه ای (یعنی، از خاطر گذراندن آسیب، با آگاهی کم از تشخیص موقعیت کنونی)، و (3) نشانه های مزاحمت و اجتناب، تغییرات منفی در شناخت و خلق، و بیش انگیختگی که بر رویداد آسیب زا تمرکز دارند.

از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای نشانه های تجزیه ای را آشکار می سازند که جلوه بالینی PTSD نیستند: (1) یادزدودگی های بسیاری از وقایع روزمره (یعنی، غیرآسیب زا)، (۲) بازگشت ها به گذشته تجزیه ای که ممکن است یادزدودگی محتوای بازگشت به گذشته را در پی داشته باشند، (3) مزاحمت های اخلالگر (نامربوط به مواد آسیب زا) به وسیله حالت های هویت تجزیه شده در خودپنداره و عاملیت فرد، و (۴) تغییرات مکرر و تمام عیار بین حالت های هویت متفاوت.

اختلالات روان پریشی

اختلال هویت تجزیه ای ممکن است با اسکیزوفرنی یا اختلالات روان پریشی دیگر اشتباه گرفته شود. صداهای درونی که باهم ارتباط برقرار میکنند و دارای شخصیت هستند در اختلال هویت تجزیه ای، مخصوصا شخصیت کودک (مثل «من صدای دختر بچه ای را می شنوم که در کمد گریه می کند و مردی عصبانی که بر سر او فریاد میکشد») ممکن است با توهمات روان پریشی اشتباه گرفته شوند. تجربیات تجزیه ای تجزیه یا تسخیر هویت و احساس نداشتن کنترل بر افکار، احساسات، تکانه ها و اعمال، ممکن است با علائم اختلال تفکر صوری، مانند تحميل فکر یا کناره گیری، اشتباه گرفته شوند.

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است از توهمات دیداری، لامسه ای، بویایی، چشایی، و جسمانی نیز خبر بدهند، که معمولا با عوامل پس از آسیب و تجزیه ای، نظیر بازگشت های ناقص به گذشته ارتباط دارند. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای این نشانه ها را به علت هویت های متناوب تجربه می کنند، توجيهات هذیانی برای این پدیده ها ندارند، و اغلب این نشانه ها را به صورت شخصیت یافته توصیف می کنند (مثل «احساس میکنم فرد دیگری می خواهد با چشمان من گریه کند»).

صداهای درونی گزند و آسیب و تحقیر آمیز در اختلال هویت تجزیه ای که با رسانه های افسردگی ارتباط دارند، ممکن است اشتباها به عنوان افسردگی اساسی همراه با ویژگی های روان پریشی تشخیص داده شوند. تغییر هویت آشفته و مزاحمت های حاد که فرایندهای فکر را مختل دست می توان به وسيله غالب بودن نشانه های تجزیه ای و یادزدودگی رویداد، از اختلال روان پریشی کوتاه مدت متمایز کرد و ارزیابی تشخیصی بعد از توقف این بحران می تواند به تأیید کمک کند.

اختلالات ناشی از مواد / دارو

 نشانه های مرتبط با تأثیرات فیزیولوژیکی مواد را در صورتی می توان از اختلال هویت تجزیه ای متمایز کرد که قضاوت شده باشد ماده مورد نظر ارتباط سبب شناختی با این اختلال دارد.

اختلالات شخصیت

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اغلب هویت هایی را نشان می دهند که به نظر می رسد انواع ویژگی های اختلال شخصیت شدید را در بر دارند، که این از تشخیص افتراقی اختلال شخصیت، مخصوصا نوع مرزی حکایت دارد. با این حال، آنچه اهمیت دارد این است که تغییر پذیری طولی فرد در سبک شخصیت (ناشی از ناهماهنگی بین هویت ها) با کژکاری فراگیر و مداوم در مدیریت عاطفه و روابط میان فردی که مخصوص افراد مبتلا به اختلالات شخصیت است، تفاوت دارد.

اختلال تبدیلی (اختلال نشانه کارکردی عصبی). این اختلال را می توان با نبود اختلال هویت که با دو یا تعداد بیشتری حالت شخصیت مجزا یا تجربه تسخیر مشخص می شود، از اختلال هویت تجزیه ای متمایز کرد. یادزدودگی تجزیه ای در اختلال تبدیلی، محدودتر است (مثل یادزدودگی برای حمله غیر صرعی).

اختلالات صرعی

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است نشانه ها و رفتارهای شبه صرع را آشکار سازند که به حملات صرعی ناحیه ای مرکب با کانون های قطعه گیجگاهی شباهت دارند. اینها آشناپنداری، غریبه پنداری، مسخ شخصیت، مسخ واقعیت، تجربیات خارج از بدن بودن، یادزدودگی، اختلالات هشیاری، توهمات و پدیده های مزاحم دیگر احساسی، عاطفی و فکری را شامل می شوند. یافته های برق نگاری مغزی (EEG) عادی، از جمله دورسنجی، حملات غیر صرعی را از نشانه های شبه صرع اختلال هویت تجزیه ای متمایز می کنند. همچنین، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای نمرات تجزیه بسیار بالا می گیرند، در حالی که افراد مبتلا به حملات صرعی ناحیه ای مرکب نمی گیرند.

اختلال ساختگی و تمارض

افرادی که اختلال هویت تجزیه را جعل می کنند، نشانه های ظریف مزاحمت را که مخصوص این اختلال است گزارش نمی دهند؛ در عوض، آنها در مورد نشانه های این اختلال که به اطلاع عموم رسانده شده اند، مانند یادزدودگی تجزیه ای، گزافه گویی می کنند، در حالی که نشانه های همزمان را که کمتر به اطلاع عموم رسانده شده اند، مثل افسردگی، گزارش نمی دهند. افرادی که اختلال هویت تجزیه ای را جعل می کنند از «داشتن» این اختلال آشفته نیستند و حتی ممکن است به نظر برسد که از آن لذت می برند.

در مقابل، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای واقعی احساس شرمندگی می کنند و نشانه های آنها برایشان طاقت فرساست و آنها را گزارش نمی دهند یا بیماری خود را انکار می کنند. مشاهده متوالی، سابقه تأییدکننده و ارزیابی فشرده روان سنجی و روان شناختی می توانند به ارزیابی کمک کنند. افرادی که اختلال هویت تجزیه ای را تمارض می کنند، معمولا هویت های متناوب محدود و قالبی را همراه با یادزدودگی جعلی، در ارتباط با وقایعی که می خواهند از آنها منفعت ببرند، ایجاد می کنند. برای مثال، ممکن است آنها هویت «کاملا خوب» یا هویت «کاملا بد» را نشان دهند به امید اینکه از جرمی تبرئه شوند.

همزمانی اختلالات

شماری از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، اختلال همزمان نیز دارند. اگر این افراد به طور اختصاصی برای اختلال تجزیه ای، ارزیابی و درمان نشوند، اغلب فقط برای تشخیص اختلال همزمان تحت درمان طولانی قرار می گیرند، که در این صورت پاسخ کلی به درمان محدود است و نتیجه آن تضعیف روحیه و ناتوانی است. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای معمولا تعداد زیادی اختلال همزمان را آشکار می سازند. مخصوصا، اکثر آنها دچار PTSD می شوند.

اختلالات دیگری که همزمانی بالایی با اختلال هویت تجزیه ای دارند عبارتند از: اختلالات افسردگی، اختلالات مرتبط با آسیب و عامل استرس زا، اختلالات شخصیت (مخصوصا اختلالات شخصیت دوری جو و مرزی)، اختلال تبدیلی (اختلال نشانه کارکردی عصبی)، اختلال نشانه جسمانی، اختلالات خوردن، اختلالات مرتبط با مواد، اختلال وسواس فکری ۔ عملی، و اختلالات خواب. تناوب های تجزیه ای در هویت، حافظه و هشیاری ممکن است بر جلوه بالینی نشانه اختلالات همزمان تأثیر بگذارند.

اصطلاحات مهم این مقاله

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید