معنی تعارض
conflict (ˈkɑːnflɪkt)
وضعیتی که در آن مردم، گروه ها یا کشورها به شدت اختلاف نظر داشته یا درگیر یک بحث جدی هستند.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
این اصطلاح عمومی در حوزه های مختلف روانشناسی دارای معانی متفاوتی است. به عنوان مثال، در نظریه روانکاوی، به تقابل بین انگیزه های غریزی ناسازگار یعنی id ،ego و superego اشاره دارد که اگر اگر منجر به استفاده از مکانیسم های دفاعی غیر از پالایش شود، ممکن است منبعی از روان رنجوری باشد. در روابط بین فردی، تعارض بیانگر اختلاف و اصطکاکی است که هنگامی رخ می دهد که اعمال یا اعتقادات فرد در مقابل دیگران قابل قبول نباشد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
وضعیتی که در آن مردم، گروه ها یا کشورها به شدت اختلاف نظر داشته یا درگیر یک بحث جدی هستند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
اختلاف نظر فعال بین افراد با عقاید یا اصول مخالف
فرهنگ دهخدا
تضاد. [ ت َ دد ] (ع مص ) با یکدیگر دشمنی کردن. (زوزنی ). با یکدیگر مخالفت کردن. (از اقرب الموارد). با همدیگر ضد بودن و با همدیگر دشمنی کردن. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مخالف یکدیگر بودن و با هم خصومت کردن. (ناظم الاطباء). || ناهمتایی کردن. (زوزنی ). ناهمتا شدن و بی همتایی کردن. (دهار). || (اِمص ) در فارسی امروزی، تناقض و تخالف و عدم توافق و ضدیت و ناسازگاری
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
تعارض به معنی برخورد و درگیری است. اساس درگیری ممکن است متفاوت باشد. مبادی درگیری ممکن است شخصی، نژادی، طبقاتی، سیاسی و بین المللی باشد. درگیری در گروه ها معمولاً سیر خاصی را دنبال می کند. تعامل گروهی معمولاً به دلیل درگیری اولیه که اغلب به دلیل اختلاف نظر است، مختل می شود.
واژه های مترادف در فارسی
نزاع، پارادوکس، فرق، نقیض
واژه های مترادف لاتین
ambiguities, antithesis, clash, conflict, inconsistency, opposition, polarity, polarization, repugnance, variance
واژه های متضاد در فارسی
شباهت، اتحاد، هم وزنی
واژه های متضاد لاتین
Concurrence, cooperation, harmony, peace