سه بینش برای تغییر نگرش ما از بحران میانسالی به تحقق زندگی میانسالی

وقتی کلمه ی میانسالی را می شنوید چه کلمات دیگری به ذهنتان خطور خواهد کرد؟ اگر این کلمه را در گوگل جستجو کنید، احتمالاً خواهید دید که لیستی از تجربیات گوناگون را برای شما می آورد که ویژگی مشترک همه ی آنها کاهش رشد کیفت زندگی است. اگر آگهی های مربوط به میانسالی را مشاهده کنید، خواهید دید که همه ی آنها به موضوعاتی مانند از دست دادن اهداف، کاهش میل جنسی، ناتوانی در کنترل عملکرد مثانه و … اشاره می کنند.

پس با این وضع آیا باید تصور کنیم که میانسالی دوران افول زندگی هر فرد بوده و هیچ فایده ای ندارد؟ بدون شک این تصور غلط می باشد.

در اینجا به سه مزیت دوران میان سالی اشاره خواهیم کرد؛

۱. ما می‌دانیم که چه کسی هستیم. زمانی که هویت خود را یافتیم، میزان زیادی از آزادی را تجربه خواهیم کردیم. میانسالی دورانی است که ما فرصت دنبال کردن روابط و فعالیت هایی که عمیقاً به آن ها علاقمند هستیم را به دست می آوریم. در این دوران نا امنی ها از بین می روند و اعتماد به نفس ما در  جنبه های گوناگون از زندگی، افزایش یافته و می دانیم که چه چیزی را دوست داشته  و یا از چه چیزی خوشمان نمی آید و این سبب می شود که ما با خود احساس راحتی فراوانی کنیم؛ مثلاً صادقانه به خود می گوییم از این تفریح لذت می برم یا همنشینی با آن فرد، کسالت بار است.

۲٫ما دارای روابط معنا داری خواهیم شد؛ با افزایش سن ما دوستی های سطحی خود را رها کرده و وقت ارزشمند خود را با افرادی که به ما اهمیت می دهند  و برایمان مهم هستند، می گذرانیم. این موضوع بسیار لذت بخش است؛ زیرا ما در این روابط معنا ی عمیق ارزشمندی را احساس می کنیم. این لذت متفاوت از لذتی است که در دوران جوانی، با دوستان و روابط فراوان خود آن را تجربه کرده ایم. افزایش سن  منجر به ریزش روابط کم ارزش شده و یاعث می شود تا روابط متعهدانه کمتر اما عمیق تری را با سایر افراد داشته باشیم؛ مثلاً زمانی دلمان می خواهد خبر خوبی را به کسی بدهیم  یا احساس می کنیم نیاز داریم تا با فردی صحبت کنیم، با اعتماد بیشتری به فرد مورد نظر مراجعه می کنیم. در این دوران وظایف ما به عنوان عضوی از خانواده کم تر شده و این مسئله سبب می شود زمان بیشتری را برای گذراندن با افرادی که خودمان ترجیح می دهیم که می توان به آن ها تکیه کرده و قابل اعتماد هستند، بگذرانیم.

۳٫مامولد می شویم! ما از افراد دیگر مراقبت می کنیم بدون آن که انتظار دریافت چیزی از طرف آنها را داشته باشیم. همچنین کارهایی برای آنها انجام می دهیم صرفا به این دلیل که می خواهیم و نه به انتظار دریافت چیزی… و این هدفی است که ما در میانسالی برای آن ساخته شده ایم. ما دانش و مهارت های خود را به فرزندان و نوه ها و افراد دیگر منتقل می کنیم و از این کار لذت می بریم. به فعالیت های داوطلبانه پرداخته و خدمات مفیدی را ارائه می دهیم. در این دوران ما احساس می کنیم که در حال ترک این دنیا هستیم و زندگی با اهمیت  است؛ این احساس بسیار مفید می باشد؛ به این دلیل که ما به بازبینی زندگی خود پرداخته و عملکرد خود را می سنجیم  و آن تحلیل ها را به نسل بعد منتقلمی کنیم  و از این کار احساس خوبی داریم زیرا زندگی  خود را مفید می بینیم.

میانسالی دوران شکست نیست؛ این زمان، فرصت مناسبی برای خلق کردن و تاثیر گذاری در این دنیا بوده و با گذاشتن رد پای ما بر روی این سیاره، سبب پیروزی  ما می شود.

[kkstarratings]

درباره نویسنده:
دبورا هیسر (Deborah Heiser) دارای دکترای روانشناسی بوده و هم اکنون به عنوان مربی توسعه ی فردی در دوران میان سالی و همچنین به عنوان سخنران و نویسنده در حال فعالیت می باشد. از تالیفات او می توانیم به کتاب ارزیابی معنوی اشاره کنیم.

منبع: three benefits midlife