تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

اختلال خلق مخرب در DSM-5

مطابق DSM-5 اختلال خلق مخرب یا (DMDD) برای کودکانی که نشانه هایی مانند تحریک پذیر بودن، خیلی زود عصبی شدن و عدم کنترل رفتاری دارند، استفاده می شود.

در این مقاله قصد داریم تا بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5 به طور کامل شما را با علائم و ویژگی های این اختلال آشنا کنیم. مطالب این بخش طبق فهرست زیر می باشند.

مقدمه

اختلال خلق مخرب یا (DMDD) برای کودکانی که نشانه هایی مانند تحریک پذیر بودن، خیلی زود عصبی شدن و عدم کنترل رفتاری دارند، استفاده می شود. این تحریک پذیری ها یا می توانند حملات خشم مکرر باشند یا تحریک پذیری بالا در خلق داشته باشند.

ملاک های تشخیصی اختلال خلق مخرب

طغیان های خشم مکرر و شدید که به صورت کلامی آن را نشان می دهند (به عنوان مثال خشم کلامی) و/ یا رفتاری آشکار می شوند (مثل پرخاشگری جسمی نسبت به افراد یا دارایی ها) که از نظر شدت یا مدت که از نظر شدت یا مدت زمان که به وضوح متناسب با شرایط یا تحریک نیستند.

انفجارهای خشم با سطح رشد ناسازگار هستند.

 بروز خشم به طور متوسط ​​در هفته سه بار یا بیشتر اتفاق می افتد.

 خلق و خوی بین طغیان های خشم در بخش عمده ای از روز، تقریبا هر روز، به طور مداوم تحریک پذیر یا عصبانی است، و توسط دیگران (مثل والدین، معلمان، همسالان) قابل رویت است.

ملاک های الف-د به مدت ۱۲ ماه یا بیشتر وجود داشته است. در طی این مدت، فرد دوره ای نداشته است که ۳ ماه پیاپی یا بیشتر بدون تمام علائم در ملاک های الف-د، ادامه یافته باشد.

ملاک های الف و د حداقل در دو یا سه حالت وجود دارند (یعنی در مدرسه، در خانه، با همسالان) و حداقل در یکی از این حالت ها خیلی شدید هستند.

 اولین بار این تشخیص نباید قبل از ۶ سالگی یا بعد از ۱۸ سالگی داده شود.

باتوجه به مشاهده یا سابقه، سن به هنگام شروع ملاک های الف تا ه، قبل از 10 سالگی است.

هیچگاه دوره مشخصی بیش از 1 روز وجود نداشته است که در طول آن ملاک های کامل علائم، به جز مدت زمان، برای یک دوره مانیک یا هیپومانیک برآورده شود.

توجه

خلق بالا متناسب با رشد، مانند خلقی که در شرایط رویدادی بسیار مثبت یا انتظار کشیدن آن روی دهد، نباید به عنوان علائم مانی یا هیپومانی در نظر گرفته شود.

این رفتارها منحصرا در طی یک دوره اختلال افسردگی اساسی رخ نمی دهند و با بیماری جسمانی دیگر (مثل اختلال استرس پس از آسیب، اختلال طیف اوتیسم، اختلال افسردگی مداوم [افسرده خویی]، اختلال اضطراب جدایی نمی توانند بهتر توضیح داده شوند.

توجه

این تشخیص نمی تواند همراه با اختلال لجبازی و نافرمانی، اختلال انفجاری متناوب، یا اختلال دو قطبی وجود داشته باشد، گرچه می تواند همراه با اختلالات دیگر، از جمله اختلال اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی، افسردگی اساسی، اختلال سلوک، و اختلالات مصرف مواد، وجود داشته باشد. در مورد افرادی که نشانه های آنها ملاک های اختلال بی نظمی خلق و اختلال لجبازی و نافرمانی را برآورده می کنند، فقط باید تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر داده شود. اگر فردی تا به حال دوره مانیک یا هیپومانیک را تجربه کرده باشد، تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نباید برای او داده شود.

  1. K. علائم مربوط به اثرات فیزیولوژیکی مواد یا بیماری جسمانی یا عصبی دیگر نیستند.

ویژگی های تشخیصی اختلال خلق مخرب

مشخصه اصلی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، تحریک پذیری مزمن، مدام و شدید است. این تحریک پذیری شدید، دارای دو جلوۂ بالینی برجسته است، که اولین مورد آن طغیان های مکرر خشم است. این طغیان ها معمولا در پاسخ به ناکامی رخ می دهند و می توانند رفتاری یا کلامی باشند (مورد دوم به شکل پرخاشگری علیه خود، یا دیگران یا اموال است.) آنها باید به طور مکرر (یعنی، به طور متوسط هفته ای سه بار یا بیشتر) (ملاک ج) حداقل برای مدت ۱ سال و دست کم در دو موقعیت روی دهند ( ملاک های ه، و)، مثلا در خانه و در مدرسه، و باید متناسب با رشد باشند (ملاک ب). دومین جلوه تحریک پذیری شدید، حالتی مزمن، تحریک پذیر مداوم یا عصبانی است که بین طغیان های خشم شدید، تشکیل می شود. این خلق تحریک پذیر یا عصبانی باید مشخصه کودک باشد، تقریبا هر روز در بخش عمده ای از روز وجود داشته باشد و توسط دیگران در محیط کودک قابل توجه باشد (ملاک د).

جلوه بالینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید به دقت از جلوۂ بیماری های مرتبط دیگر، مخصوصا اختلال دوقطبی کودک متمایز شود. در حقیقت، اختلال بی نظمی خلق اخلالگر برای پرداختن به نگرانی قابل ملاحظه در مورد طبقه بندی مناسب و درمان کودکانی با تحریک پذیری مزمن و مداوم نشان می دهند در مقایسه با کودکانی که اختلال دوقطبی کلاسیک (یعنی دوره ای) را آشکار می سازند، به 5-DSM افزوده شده است. برخی از محققان، تحریک پذیری شدید، غیردوره ای را مشخصه اختلال دوقطبی در کودکان می دانند، اگرچه DSM -IV و 5- DSM ایجاب می کنند که کودکان و بزرگسالان باید دوره های مجزای مانی و هیپومانی داشته باشند تا برای تشخیص اختلال دوقطبی نوع I واجد شرایط باشند.

در طول دهه های آخر قرن بیستم، این نظر پژوهشگران که تحریک پذیری شدید و غیر دوره ای، جلوه ای از مانی کودکی است، همزمان بود با افزایش ناگهانی میزان تشخیص اختلال دو قطبی که متخصصان بالینی برای بیماران کودک خود تعیین کردند. به نظر می رسد که این افزایش ناگهانی در شیوع مربوط به آن باشد که پزشکان بالینی، حداقل دو جلوه بالینی را در یک گروه واحد ترکیب کردند. به این معنی که هم جلوه های کلاسیک، دوره ای مانی و هم جلوه های غیردوره ای تحریک پذیری شدید، اختلال دوقطبی در کودکان عنوان شده اند. در 5-DSM، اصطلاح اختلال دوقطبی به صراحت به جلوه های دوره ای نشانه های دوقطبی اختصاص داده شده است. DSM -IV تشخیصی را در بر نداشت که برای کودکانی تعیین شده باشد و نشانه های شاخص آنها از تحریک پذیری بسیار شدید و غیردوره ای تشکیل شده باشند، در حالی که 5-DSM، با در نظر گرفتن اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، یک طبقه جدا گانه ای را برای این گونه جلوه ها ارائه می دهد.

شیوع اختلال خلق مخرب

اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در کودکان مراجعه کننده به کلینیک های بهداشت روان کودکان شایع است برآورد شیوع این اختلال در جامعه مشخص نیست. بر اساس میزان تحریک پذیری مداوم، مزمن و شدید، که ویژگی اصلی این اختلال است، شیوع کلی دوره ۶ ماهه تا ۱ ساله اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در کودکان و نوجوانان، احتمالا در محدوده ۲ تا ۵ درصد قرار دارد. با این حال، انتظار می رود که این نرخ در مردان و در کودکان دبستانی بیشتر از زنان و نوجوانان باشد.

شکل گیری و روند اختلال خلق مخرب

شروع اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید قبل از ۱۰ سالگی باشد، و این تشخیص نباید در مورد کودکانی که سن رشدی کمتر از ۶ سال دارند، اعمال شود. مشخص نیست که آیا این بیماری فقط به این روش محدود شده به سن وجود دارد یا نه. زیرا علائم اختلال بی نظمی خلق اخلالگر احتمالا با بزرگ تر شدن کودکان تغییر می کنند، استفاده از این تشخیص باید به گروه های سنی مشابه با افرادی محدود شود که اعتبار آن تعیین شده است (۷ تا ۱۸ ساله). تقریبا نیمی از کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن شدید، جلوه بالینی خواهند داشت که همچنان ملاک های این اختلال را 1 سال بعد برآورده می کند.

نرخ تغییر از تحریک پذیری شدید، غیر دوره ای، به اختلال دوقطبی، بسیار کم است. در عوض، کودکان با تحریک پذیری مزمن، در بزرگسالی در معرض خطر ابتلا به اختلال های افسردگی یک قطبی و یا اختلالات اضطرابی قرار دارند.متغیرهای مربوط به سن نیز اختلال دوقطبی کلاسیک و اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را از هم متمایز کند. میزان اختلال دوقطبی عموما قبل از نوجوانی بسیار کم (۱٪ >) است و همراه با افزایش یکنواخت در اوایل بزرگسالی است (میزان شیوع ۱ تا ۲ درصد). اختلال بی نظمی خلق اخلالگر قبل از نوجوانی شایع تر از اختلال دوقطبی است و علائم این بیماری با انتقال کودکان به بزرگسالی معمولاً کمتر می شود.

عوامل خطر و پیش آگهی اختلال خلق مخرب

خلق و خویی

کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن معمولا سوابق روان پزشکی پیچیده ای دارند. در چنین کودکانی، سابقه تحریک پذیری مزمن نسبتاً گسترده ای وجود دارد که به طور معمول قبل از برآورده شدن معیارهای کامل سندرم بروز می کند. این گونه جلوه های پیش تشخیصی، ممکن است برای تشخیص اختلال لجبازی و نافرمانی واجد شرایط باشند. بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، علائمی دارند که ملاک های اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی ADHD و اختلال اضطرابی را نیز برآورده می کنند، به طوری که چنین تشخیص هایی اغلب از همان سنین نسبتأ اولیه وجود دارند. در برخی کودکان، ملاک های اختلال افسردگی اساسی نیز ممکن است برآورده شوند.

ژنتیکی و فیزیولوژیکی

در رابطه با انباشت و وراثت خانوادگی، توصیه شده است،کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن و غیر دوره ای را می توان از کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی در خطر مبتنی بر خانواده آنها متفاوت دانست. با این حال، این دو گروه از نظر میزان خانوادگی اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی یک قطبی، یا سوء مصرف مواد، باهم تفاوتی ندارند. کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در مقایسه با کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی کودکی یا سایر بیماری های روانی، شباهت ها و تفاوت هایی را در نقص های پردازش اطلاعات نشان می دهند. به عنوان مثال، نقص در نامیدن هیجان چهره، و همچنین تصمیم گیری آشفته و کنترل شناختی، در کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی و کودکانی که به طور مزمن تحریک پذیرند، و همین طور در کودکان مبتلا به برخی از بیماری های روان پزشکی دیگر، وجود دارند. شواهدی نیز برای کژکاری ویژه اختلال وجود دارد، مانند هنگام انجام ارزیابی کارایی توجه در پاسخ به محرک های عاطفی، که نشانه های منحصر به فردی از اختلال عملکرد را در کودکان با تحریک پذیری مزمن نشان داده است.

موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت

کودکان مبتلا به ویژگی های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر که به کلینیک ها مراجعه، عمدتا پسر هستند. به نظر می رسد در بین نمونه های جامعه، برتری پسرها تأیید شده است. این تفاوت در میزان شیوع بین پسرها و دخترها، اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را از اختلال دوقطبی که شیوع بین دو جنس یکسان است، متمایز می کند.

خطر خودکشی

به طور کلی، شواهدی که رفتار خودکشی گرا و پرخاشگری را ثابت می کنند، و همینطور پیامدهای کارکردی شدید دیگر، در اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید هنگام ارزیابی کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن، مورد توجه قرار گیرند.

پیامدهای کارکردی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر

تحریک پذیری مزمن و شدید، به صورتی که در اختلال بی نظمی خلق اخلالگر دیده می شود، محسوس در روابط کودک با اعضای خانواده و همسالان و در عملکرد تحصیلی، ارتباط دارد به خاطر اینکه نمی توانند ناکامی را تحمل کنند، معمولا مشکل پیشرفت در مدرسه دارند، آنان قادر نیستند در فعالیت هایی شرکت کنند که کودکان سالم معمولا از آنها لذت می برند؛ زندگی خانوادگی آنها به دلیل طغيان ها و تحریک پذیری آنها، به شدت مختل است؛ و آنها  در شروع کردن و ادامه دادن روابط دوستی مشکل دارند. به طور کلی، سطح اختلال عملکرد در کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی و اختلال بی نظمی خلق اخلالگر یکسان است. هر دو بیماری، اختلال شدیدی را در زندگی افراد مبتلا و خانواده آنها ایجاد می کنند. هم در اختلال بی نظمی اختلال خلقی و هم در اختلال دوقطبی کودکان،  رفتارهای خطرناک، ایده های خودکشی یا اقدام به خودکشی، پرخاشگری شدید و بستری شدن روانپزشکی شایع است.

تشخیص افتراقی اختلال خلق مخرب

از آنجایی که کودکان و نوجوانانی که به طور مزمن، تحریک پذیر هستند معمولا سابقه ای پیچیده دارند، تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید با در نظر گرفتن وجود یا عدم وجود بیماری های متعدد دیگر انجام شود. با وجود نیاز به در نظر گرفتن چند مجموعه نشان دیگر، متمایز کردن اختلال بی نظمی خلق اخلالگر از اختلال دوقطبی و اختلال لجبازی و نافرمانی نیاز به ارزیابی خیلی دقیق دارد.

اختلالات دوقطبی

ویژگی اصلی که اختلال بی نظمی خلق اخلالگر و اختلالات دو قطبی در کودکان را متمایز می کند، روند طولی نشانه های اصلی است. در کودکان و بزرگسالان، اختلال دوقطبی نوع I و نوع II به صورت بیماری دوره ای همراه با دوره های مجزای آشفتگی خلق که می توانند از جلوه معمول کودک متمایز باشند، آشکار می شوند. آشفتگی خلق که در طول دوره مانیک روی می دهد آشکارا با خلق معمول کودک تفاوت دارد. علاوه بر این، در طول دوره مانیک، تغییر در خلق باید با شروع یا بدتر شدن علائم مرتبط شناختی، جسمانی و رفتاری همراه باشد (مثل حواس پرتی، افزایش فعالیت هدف گرا)، که به درجاتی وجود دارند که به طور واضح با خط پایه معمول کودک متفاوت هستند؛ بنابراین، در مورد دوره مانیک، والدین (و بسته به سطح رشد کودکان) باید بتوانند یک دوره زمانی خاصی را مشخص کنند که در طی آن مدت، خلق و خو و رفتار کودک به طور محسوسی با حالت عادی متفاوت باشد.

از طرف دیگر، تحریک پذیری اختلال بی نظمی خلق اخلالگر مداوم است و در طول ماه های زیادی وجود دارد؛ در حالی که تحریک پذیری شدید ممکن است تا درجه معینی افزایش و کاهش داشته باشد، مشخصه کودک مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر است. بنابراین، در حالی که اختلالات دوقطبی بیماری های دوره ای هستند، اختلال بی نظمی خلق اخلالگر این طور نیست. در واقع، تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را نمی توان برای کودکی اختصاص داد که یک دوره زمانی تمام مدت هیپومانیک یا مانیک (تحریک پذیر یا سرخوش) را تجربه کرده یا دوره مانیک یا هیپومانیکی که بیش از ۱ روز ادامه یافته، داشته است. یکی دیگر از ویژگی های اصلی تمایز بین اختلالات دو قطبی و اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، وجود خلق بالا یا گشاده و بزرگ منشی است. این علائم ویژگی متداول مانی هستند و مشخصه اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نیستند.

اختلال لجبازی و نافرمانی

در حالی که علائم اختلال لجبازی و نافرمانی به طور معمول در کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر روی می دهند، علائم خلقی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در کودکان مبتلا به اختلال لجبازی و نافرمانی نسبتا نادر هستند. ویژگی های اصلی که تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را در کودکانی موجه می سازند که علائم آنها ملاک های اختلال لجبازی و نافرمانی را نیز برآورده می کنند، عبارتند از: وجود طغیان های شدید و مکرر و اختلال مداوم در خلق مابین طغيان ها. علاوه بر این، تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر مستلزم اختلال شدید در حداقل یک موقعیت (یعنی، خانه، مدرسه، یا در بین همسالان) و اختلال خفیف تا متوسط در موقعیت دوم است. به همین دلیل، در حالی که اغلب کودکانی که نشانه های آنها ملاک های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را برآورده می کنند جلوه ای نیز دارند که ملاک های اختلال لجبازی و نافرمانی را برآورده می سازند، برعکس آن صدق نمی کند. یعنی، ملاک های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، فقط در نزدیک به 15 درصد افراد مبتلا به اختلال لجبازی و نافرمانی، برآورده می شوند. از این گذشته، حتی در کودکانی که ملاک های هر دو اختلال برآورده شده اند، فقط تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید داده شود. سرانجام اینکه، نشانه های خلق برجسته در اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در بین اختلالات افسردگی و اضطرابی در تحقیقات پیگیری، قرار دادن اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در بین اختلالات افسردگی در 5-DSM را توجیه می کند. این بیانگر مؤلفه خلق برجسته تر در بین افراد مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال لجبازی و نافرمانی است با این حال همچنین، باید اشاره شود که به نظر می رسد اختلال بی نظمی خلق اخلالگر خطر زیادی را مشکلات رفتاری و همین طور مشکلات خلقی به همراه داشته باشد.

اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی، اختلال افسردگی اساسی، اختلالات اضطرابی و اختلالات طیف اوتیسم

برخلاف کودکانی که مبتلا به اختلال دوقطبی یا اختلال لجبازی و نافرمانی تشخیص داده شده اند، ممکن است کودکی که علائم او ملاک های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را برآورده می کنند، مورد تشخیص همزمان ADHD، اختلال افسردگی اساسی و یا اختلال اضطرابی نیز قرار می گیرد. با این حال، کودکانی که تحریک پذیری آنها فقط در زمینه دوره افسردگی اساسی یا اختلال افسردگی مداوم افسرده خویی) وجود دارد، به جای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید مورد یکی از این تشخيص ها قرار گیرد. کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر ممکن است علائمی داشته باشند که ملاک های اختلال اضطرابی را نیز برآورده می کنند و می توانند تحت هر دو تشخیص قرار بگیرند، اما کودکانی که تحریک پذیری آنها فقط در زمینه تشدید اختلال اضطرابی آشکار می شود، باید به جای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، مورد تشخیص اختلال اضطرابی مرتبط قرار گیرند. علاوه بر این، کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم اغلب وقتی برای مثال، روال عادی آنها مختل می شود، طغیان های خشم نشان می دهند. در این مورد، طغیان های خشم نسبت به اختلال طیف اوتیسم، جانبی محسوب خواهند شد و کودک نباید مورد تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر قرار گیرد.

کودکانی که علائمی دارند که نشان دهنده اختلال انفجاری متناوب است، خیلی شبیه به کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، مواردی از طغيان ای خشم شدید را نشان می دهند. با این حال اختلال انفجاری متناوب برخلاف اختلال بی نظمی خلق اخلالگر به اختلال مداوم در خلق مابین طغيان ها، نیاز ندارد. علاوه بر این، اختلال انفجاری متناوب فقط به 3 ماه علائم فعال نیاز دارد، در حالی که اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نیازمند ۱۲ ماه نشانه های فعال است. بنابر این این دو تشخیص نباید در یک کودک داده شوند. در مورد کودکانی که طغیان و تحریک پذیری مداوم دارند، فقط باید تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر داده شود.

همزمانی اختلالات

میزان همزمانی اختلالات در اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، بسیار بالا است. به ندرت می توان افرادی را یافت که نشانه های آنها فقط ملاک های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را داشته باشند. به نظر می رسد که همزمانی بین اختلال بی نظمی خلق اخلالگر و مجموعه نشانگان تعیین شده دیگر DSM ، بیشتر از سایر بیماری های روانی کودکی باشد، قوی ترین همپوشی، با اختلال لجبازی و نافرمانی است. نه تنها میزان کلی همزمانی اختلالات در اختلال بی نظمی خلق اخلالگر زیاد است، بلکه به نظر می رسد که طیف بیماری های همزمان نیز بسیار متنوع باشد. این کودکان به طور معمول با دامنه وسیعی از رفتار اخلالگر و نشانه ها و تشخیص های خلقی، اضطرابی، و حتی طیف اوتیسم به کلینیک معرفی می شوند. با این حال، کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نباید علائمی داشته باشند که ملاک های اختلال دو قطبی را برآورده کنند، زیرا در این حالت فقط باید تشخیص اختلال خلقی داده شود. اگر کودکان علائمی داشته باشند که ملاک های اختلال لجبازی و نافرمانی یا اختلال انفجاری ادواری و اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را برآورده کنند، در این صورت فقط تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر باید داده شود. همچنین، همانطور که قبلا اشاره شد، در صورتی که نشانه ها فقط در زمینه تحریک کننده اضطراب، در مواقعی که روال عادی کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم یا اختلال وسواس فکری۔ عملی مختل شده باشد، یا در زمینه دوره افسردگی اساسی روی دهند، در این صورت تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نباید داده شود.

اصطلاحات مهم این مقاله

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید