معنی پرخاشگری
aggression (əˈɡreSHən)
رفتاری با هدف آسیب رساندن به دیگران از نظر جسمی یا روانی.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
رفتاری با هدف آسیب رساندن به دیگران از نظر جسمی یا روانی. هنگامی که چنین رفتاری عمداً با هدف اصلی آسیب یا تخریب عمدی انجام شود، به آن تجاوز خصمانه گفته می شود.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-احساس عصبانیت یا تعرض که منجر به رفتار خصمانه یا خشونت آمیز می شود.
-آمادگی حمله یا مقابله
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-گفتار یا رفتار جسمی که تهدید کننده باشد یا به کسی یا چیزی آسیب برساند.
-اقدام یا رفتاری که از تهدید یا زور علیه دیگران استفاده می کنند.
فرهنگ دهخدا
رفتار ناشی از رقابت جویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی و شکست دیگری در بعضی موارد خود شخص می انجامد.
wikipedia
پرخاشگری یک تعامل اجتماعی آشکار یا پنهان غالباً مضر است که با هدف وارد آوردن آسیب است. ممکن است به صورت واکنشی یا بدون تحریک رخ دهد. پرخاشگری انسان را می توان به پرخاشگری مستقیم و غیر مستقیم طبقه بندی کرد. در حالی که ویژگی اولی رفتار جسمی یا کلامی است که قصد آسیب رساندن به کسی را دارد، ویژگی دومی رفتاری است که به روابط اجتماعی یک فرد یا گروه آسیب می زند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
اصطلاحی بسیار کلی برای انواع گوناگونی از اعمال همراه با حمله و خصومت و خشونت. چنین اعمالی را می توان فرض کرد که به یکی از دلایل زیر برانگیخته می شوند: الف) ترس، ب) میل به ایجاد ترس یا فراری دادن دیگران، پ) میل به پیش بردن عقاید و علایق شخصی
واژه های مترادف در فارسی
خشم، وقاحت، داد و فریاد، عصبانیت، بی کنترلی اعصاب
واژه های مترادف لاتین
aggressiveness/ violence /badiness/ bastardism/ apanaging
واژه های متضاد در فارسی
آرام، ملایم، کنترل اعصاب، خونسرد
واژه های متضاد لاتین
Easy going/ laid-back/ relaxed/ compliant/ docile/ resigned/ tractable/ quiet/ timid/ humble