
مفهوم کار و شغل
به جرات می توان گفت که کار با سرشت بشرگره خورده است. انسان های اولیه در دور دست همیشه برای وفق دادن طبیعت با خودشان و رفع نیازهای خود، اقدام به تغییر آن کرده اند. مثلاً در جوامعی که هیچ گونه محصولات غذایی کشت نمی شد(مانند فرهنگ های شکار و گردآوری خوراک) افراد برای گرم کردن خود در زمستان، پناهگاه یا آتش درست می کردند . به هر حال کار آنقدر با ذات انسان همسو شده است و لازمه ی رشد روح بشری شده است که نبود آن فرد را به سمت افسردگی سوق میدهد. به عبارتی دیگر باید اذعان نمود که همه انسان ها به نظام تولید وابسته اند. یقیناً اگر خوراک،آب و سرپناه فراهم نمی شد انسان نمی توانست زنده بماند و سالیان سال زندگی کند و ادامه نسل بدهد.به هر حال در همه جوامع امروزه، فعالیت تولیدی یا کار، بیش از هر نوع فعالیت دیگری بخش عمده زندگی اکثر مردم شده است.
مفهوم کار می تواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوشش های فکری و جسمی بوده و هدفشان تولید کالاها و خدماتی است که نیازهای انسانی را برآورده می سازد. کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی یا اقتصاد است،که شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالاها و خدمات سروکار دارند.
از دیدگاه اقتصاددانان لیبرال، کار به طور عمده از طریق هدف ها و فواید خود و ارزش محصولی که خلق میکند، مشخص می شود. اما از نظر مارکس کار مجموعه اعمالی است که انسان به کمک مغز، دست، ابزار و ماشین ها برای استفاده علمی از ماده روی آن انجام میدهد و این اعمال نیز متقابلا بر انسان اثر میگذارد و او را تغییر میدهد. فرآیند کار در محصول و در ارزش مصرف، پایان میپذیرد، همچنین وی معتقد است که کار، عملی ست که ما بین انسان و طبیعت انجام می گیرد و فعلی ست که فاعل آن انسان و مفعول آن طبیعت است.
شغل
اگر بخواهیم بحثِ “کار” را به سمت مفهوم “شغل” سوق بدهیم باید گفت زمانی که “کار” با صفات شخصیتی فرد همسو و همخوان باشد به آن “شغل” می گویند. در غیر اینصورت کار به مفهوم “کار” باقی می ماند. تناسب بین شغل و ویژگی های شخصیتی اخیراً در سالهای جدید خیلی مطمح نظر واقع گرفته شده است. تناسب بین دو مفهوم شغل و ویژگی های شخصیتی علاوه بر اینکه برای کارفرمایان مورد توجه و اهمیت واقع شده است، برای کارجویان نیز مورد اهمیت قرار گرفته است.
به هر حال از نظر روانشناسان و مشاوران شغلی هر چقدر بین ویژگی های شغلی و ویژگی های شخصیتی فرد تناسب بیشتری وجود داشته باشد رضایت فرد نیز بالاتر می رود و طبیعتاً به دنباله ی آن می توان گفت هر چقد رضایت شغلی بالاتر رود فرد مورد نظر در شغل و پست خود تلاش و کوشش بیشتری را برای رسیدن به اهداف سازمان می کند و به عبارتی احساس تعلق خاطری بیشتری نسبت به سازمان پیدا می کند. به همین دلیل کارفرمایان این روزها در تلاش هستند افرادی را در سازمان جذب کنند که دارای ویژگی های مورد نظر شغلی باشند.
به هر حال کافرمایان برای جذب افراد مورد نظر خود از علم و دانش مشاوران سازمان خود بهره می گیرند و مشاوران سازمان ها نیز سعی می کنند از طریق ارئه مشاوره های گوناگون و انواع ها تست ها از قبیل تست انتخاب شغل، تست استعداد شغلی و تست شغل مناسب من، تست رضایت شغلی و سایر تست ها، به جذب افراد و کارجویان مورد نظر سازمان بپردازند . از طرفی کارجویان نیز این روزها شدیداً به دنبال مشاوره شغلی هستند تا بتوانند شغل ها و پُست ها مورد علاقه خود را که با ویژگی ها و استعدادهای مورد نظر آنان همخوان می باشد را پیدا کنند.
[kkstarratings]