دیوید مک کللند

مک کللند کارهای تاثیر گذار زیادی در حیطه روانشناسی به ویژه موفقیت و انگیزش کرده است که در ادامه به ظور کامل به آن ها خواهیم پرداخت. در باکس زیر فهرست مطالب این بخش قابل رویت است.

در جستجوی آزمایشات و اقدامات عملیاتی

دیوید مک کللند استدلال کرد که روش های عملیاتی (به عنوان مثال، آزمایشاتی که در آن فرد باید افکار یا کارهایی را ایجاد کند) پیش بینی کننده های معتبرتری برای نتایج رفتاری، عملکرد شغلی، رضایت از زندگی و سایر نتایج مشابه هستند. به طور خاص، او ادعا کرد که روش های عملیاتی اعتبار و حساسیت بیشتری نسبت به اقدامات پاسخ دهنده دارند (به عنوان مثال، آزمایش هایی که به دنبال پاسخ درست یا غلط، رتبه بندی می شوند). وی با اصرار بر استفاده از ارزیابی خود، اقدامات پاسخگو و پرهیز از اقدامات عملی، علیه روانشناسان سنتی تر جنگید، زیرا از نظر سنتی، اقدامات عملی از معیارهای اطمینان سنتی کمتر برخوردار بودند.

مک کللند معتقد بود که اقدامات بهتر با استفاده از کدهای قابل اعتماد برای پردازش اطلاعات موجود در آنها امکان پذیر است. وی ادعا کرد تلاش مادام العمر او این بوده است که ارزش استخراج فکر واقعی افراد (یعنی آگاهانه و ناخودآگاه) به همراه رفتار آنها را در تحقیقات روانشناسی ایجاد کند. او بارها و بارها در حال انتشار تحقیقات بود و دانشجویان و همكاران دكترای خود را تشویق می كرد كه نشان دهد روش های عملی، در مقایسه با روش های پاسخگو، به طور مداوم این موراد را نشان می دهند:

اعتبار معیار بیشتر

بصیرت افزایی با وجود قابلیت اطمینان مجدد آزمون مجدد افزایش یابد.

حساسیت بیشتر در ایجاد تمایز در خلق و خو و چنین تفاوت هایی.

منحصر به فرد بودن بیشتر و احتمال کمتر ابتلا به چند خطی بودن.

اعتبار بین فرهنگی بیشتر، زیرا آنها نیازی به پاسخگویی شخصی به موارد تهیه شده ندارند.

افزایش سودمندی در کاربردها برای توسعه انسانی یا سازمانی.

مک کللند

"درک انگیزه انسان باید چیز خوبی باشد. این باید به ما کمک کند تا بفهمیم واقعاً چه چیزی می خواهیم تا بتوانیم از تعقیب رنگین کمان هایی که برای ما مناسب نیست جلوگیری کنیم. اگر اصول انگیزشی را برای پیگیری اهداف خود در زندگی به کار ببریم، باید فرصت هایی برای رشد خود ایجاد کند. "

صلاحیت های شغلی

مک کللند و همکارانش مجموعه وسیعی از توانایی ها را مفهوم سازی کردند. با احیای نظریه شخصیت خود در سال 1951، مک کللند و همکارانش در مک بر و کمپانی تحقیقات شایستگی در زمینه مدیریت، رهبری و مشاغل حرفه ای را در اوایل دهه 1970 شدت بخشیدند (به عنوان مثال، مهارت ها، تصویر از خود، ویژگی ها و انگیزه ها. تعریف صلاحیت شغلی مستلزم آن بود که قصد و نیت شخص درک شود، نه اینکه فقط رفتار فرد رعایت شود. آنها از روش های عملیاتی مانند مصاحبه های حادثه ای بحرانی نوار صوتی استفاده کردند، که آنها مصاحبه های رویداد رفتاری و شبیه سازی های فیلمبرداری شده با طرح های تحقیق استقرایی را مقایسه می کنند که در مقایسه با مجری های بی اثر یا حتی کمتر موثر است. این رویکرد به جای وظایف یا شغل،  بیشتر متوجه "شخص" بود. نتایج تحقیق تصویری از چگونگی تفکر، احساس و عملکرد یک مجری برتر در یک شغل را فراهم آورده است. این مدلی برای چگونگی کمک به هر کسی در یک شغل یا مشتاق یک شغل برای توسعه توانایی خود شد. طی دهه های آینده، این امر به هنجاری برای طراحی آموزش، روش های انتخاب و ارتقا، پیشرفت شغلی و حتی آموزش عالی در افراد در حال توسعه برای چنین مشاغلی تبدیل شد.

کمک به مردم برای تغییر

دیوید مک کللند معتقد بود که اگر بدانید یک مجری برجسته چگونه فکر می کند و چگونه عمل می کند، می توانید به مردم یاد دهید که چگونه چنین فکر کنند و چگونه رفتار کنند. پروژه های اولیه به توسعه کارآفرینی و آموزش در زمینه تفکر و رفتار در مورد پیشرفت برای صاحبان مشاغل کوچک در هند، تونس، ایران، لهستان، مالاوی و ایالات متحده پرداخته است.