معنی پرهیز

abstinence (ˈabstənəns)

عمل خودداری از مصرف چیزی، به ویژه الکل یا مواد مخدر یا شرکت در فعالیت های جنسی یا فعالیت های دیگر.

انجمن روانشناسی آمریکا(APA)

عمل خودداری از مصرف چیزی، به ویژه الکل یا مواد مخدر یا شرکت در فعالیت های جنسی یا فعالیت های دیگر. در بیشتر موارد، پرهیز از مصرف مواد مخدر یا الکل هدف اصلی درمان سو مصرف مواد است.

فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)

این عمل که به دلایل اخلاقی، مذهبی یا بهداشتی، به ویژه غذا، نوشیدنی های الکلی یا رابطه جنسی، به خود اجازه نمی دهید کاری انجام دهید.

فرهنگ لغت کمبریج(CALD)

-کاری مثل نوشیدن الکل یا رابطه جنسی انجام ندهید.
-عمل انجام ندادن کاری، به ویژه کاری که باعث لذت شما می شود.

فرهنگ دهخدا

پرهیز. [پ َ ] (اِمص) حَذر. حِذر. احتراز. تحرّز. اجتناب. تجنب. خودداری. خویشتن داری. دوری. نگاه داری خود از... تَحفظ. امساک. اِتقاء. تَوَقّی. کف ّ نفس. تحمّی. احتماء. حِمیة. شحشحه

فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)

مقاومت در مقابل اشتها و میل شدید. در مورد الکلیسم و اعتیاد به عدم استفاده مستمر این مواد اطلاق می شود. در ارتباط با روانکاوی این اصطلاح با اندگی تفاوت به کار رفته است. فروید طرفداران این عقیده بود که در بعضی حالات (هیستری اضطرابی و نوروز وسواسی) درمان با روانکاوی باید در یک حالتabstinence صورت بگیرد.

ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)

پرهیز، محدودیتی است که از طریق خود اعمال می شود و در انجام فعالیت های بدنی که به طور گسترده ای لذت بردن را تجربه می کنند، نیست. بیشتر اوقات، این اصطلاح به پرهیز جنسی اشاره دارد، اما همچنین می تواند به معنی پرهیز از الکل، مواد مخدر، غذا و غیره باشد. از آنجا که رژیم غذایی اقدامی آگاهانه است که برای بهبود زندگی آزادانه انتخاب شده است ، پرهیز از اوقات از مکانیسم روانشناختی سرکوب متمایز می شود. مورد آخر یک حالت ناخودآگاه با عواقب ناسالم است.