تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

کارل پوپر

کارل پوپر یک فیلسوف، ریاضی دان و منطق دان و روانشناس مشهور است که علت اصلی مشهوریت او به دلیل زیر می باشد:

نظریه ابطال پذیری

کارل پوپر

Karl Popper

نظریه ابطال پذیری

  • نظریه ابطال پذیری توسط کارل پوپر مطرح شد.
  • این نظریه با تشخیص علم اصیل از شبه علم سروکار دارد.
  • نظریه ابطال پذیری کارل پوپر یکی از راه های تمایز علم از غیر علم است.

کارل پوپر یک نظریه معروف به نام نظریه ابطال پذیری را کشف کرد. با ما همراه باشید تا به شرح کامل این نظریه بپردازیم.

چگونگی شکل گیری نظریه ابطال پذیری پوپر

طرد پوپر از مارکسیسم در دوران جوانی اثر عمیقی در تفکر وی به جا گذاشت. او در برهه ای به انجمن سوسیالیست پیوست و برای چند ماه در سال 1919 خود را کمونیست دانست. او سپس این احساس را داشت که وقتی صحبت از فداکاری جان انسان می شود، باید با احتیاط شدید فکر کرد و عمل کرد. عدم موفقیت احزاب دموکراتیک در جلوگیری از تسلط فاشیسم در سیاست اتریش در دهه های 1920 و 1930، باعث آسیب پوپر شد. او از عواقب مستقیم این شکست رنج برد، زیرا وقایع پس از آنشلوس (الحاق اتریش توسط رایش آلمان در سال 1938) وی را مجبور به تبعید دائمی کرد.

مهمترین آثار علوم اجتماعی او: فقر تاریخ گرایی (1944) و جامعه باز و دشمنان آن (1945)؛ از تأمل او در مورد وقایع زمان خود الهام گرفته و به نوعی نشان دهنده واکنش به ایدئولوژی های توتالیتر رایج بود که سیاست اروپای مرکزی در آن زمان حاکم بود. کتاب های پوپر از لیبرالیسم دموکراتیک به عنوان یک فلسفه اجتماعی و سیاسی دفاع می کرد. پوپر معتقد بود که بین نظریه های زیگموند فروید و آلفرد آدلر که به نظر او غیرعلمی است و نظریه نسبیت آلبرت انیشتین که انقلاب فیزیک را در اوایل قرن 20 آغاز کرد، تضادی وجود دارد. پوپر معتقد بود كه نظریه انیشتین، به عنوان یك نظریه صحیح مبتنی بر اندیشه و روش علمی، بسیار "خطرناك" است، زیرا استنتاج عواقبی كه تفاوت قابل توجهی با نظریه های تئوری داشته باشد، امكان پذیر است.

بیشتر بدانیم

از نظر کارل پوپر علم باید سعی کند یک نظریه را رد کند تا اینکه بطور مداوم از فرضیات نظری حمایت کند.

در آن زمان فیزیک نیوتنی سلطه داشت. یکی از این پیش بینی ها این بود که گرانش می تواند نور را منحرف کند، با آزمایشات ادینگتون در سال 1919 تأیید شد. از طرف دیگر، وی معتقد بود که هیچ چیز، حتی به طور اصولی، نمی تواند نظریه های روانکاوی را جعل کند. بنابراین او نتیجه گرفت که اشتراکات آنها با افسانه های بدوی بیشتر از علم واقعی است. این باعث شد پوپر به این نتیجه برسد که نقاط قوت نظریه های روانکاوی در واقع نقاط ضعف آنها است.

نظریه های روانکاوی برای رد هرگونه انتقاد و تبیین همه اشکال احتمالی رفتار انسان ساخته شده است. ماهیت این نظریه ها اجازه نمی دهد هیچ انتقادی یا تجربه ای، حتی در اصل، دروغ بودن آنها را نشان دهد. بعداً، وقتی پوپر در فلسفه علم به مسئله مرزبندی نزدیک شد، این نتیجه گیری وی را بر این باور داشت که قدرت یک نظریه علمی در این واقعیت نهفته است که هم مستعد جعل است و هم در واقع با انتقاد از آن جعل نمی شود. وی بر این عقیده بود که گرچه یک نظریه در اصل با انتقاد قابل جعل نیست، اما این یک نظریه علمی نیست.

نظریه ابطال پذیری چیست؟

کارل پوپر آنچه را که علم باید انجام دهد توصیف می کند. پوپر یک خردگراست و استدلال كرد كه مسئله اصلی در فلسفه علم، تمایز علم از غیر علم است. کارل پوپر به عنوان منتقد اصلی استقرا گرایی ظهور کرد؛ پوپر ابطال پذیری را به عنوان ملاک تشخیص بین نظریه علمی و غیر علمی را جایگزین روش کلاسیک مشاهده ای - استقرایی کرد.

تمام شواهد استقرایی محدود است: ما جهان را همیشه و در همه مکان ها مشاهده نمی کنیم. بنابراین ما حق نداریم از این مشاهده جزئیات یک قانون کلی داشته باشیم. طبق نظر پوپر، نظریه علمی باید پیش بینی هایی را آزمایش کند که در صورت نادرست بودن این پیش بینی ها، این نظریه باید رد شود. وی اظهار داشت که اگر استدلال قیاسی به عنوان کانون اصلی شناخته شده به عنوان خردگرایی انتقادی مورد استفاده قرار گیرد، علم بهترین پیشرفت را خواهد داشت.

پوپر مثال این مثال را می زند: هزاران سال اروپایی ها میلیون ها قو سفید را تماشا کرده بودند. با استفاده از شواهد استقرایی می توانیم نظریه پردازی کنیم که همه قوها سفید هستند. ولی با این حال، کاوشگران در استرالیا، اروپاییان را به سمت قوهای سیاه سوق دادند. نکته پوپر این است که: مهم نیست که چقدر مشاهدات از یک نظریه حمایت می کنند، اما همیشه این احتمال وجود دارد که مشاهدات آینده آن را رد کند.

کارل پوپر همچنین از دیدگاه تجربه گرای ساده لوحانه مبنی بر اینکه ما جهان را به صورت عینی مشاهده می کنیم، انتقاد کرد. پوپر استدلال کرد که هر مشاهده از یک دیدگاه انجام می شود و در واقع هر مشاهده با درک ما هم آمیزی می شود. جهان در چارچوب نظریه هایی که قبلاً ارائه داده ایم برای ما به نظر می رسد: این جهان «مملو از تئوری» است.
پوپر یک روش علمی جایگزین مبتنی بر جعل (ابطال پذیری) پیشنهاد کرد. مهم نیست که چند نمونه یک نظریه را تأیید می کنند، برای جعل آن تنها یک مشاهده متقابل لازم است. وقتی که یک نظریه غلط شناخته شود و نظریه جدیدی ارائه شود که پدیده ها را بهتر توضیح دهد، علم پیشرفت می کند. از نظر پوپر، دانشمند باید سعی کند نظریه خود را به جای اثبات مداوم، رد کند. پوپر معتقد است که علم می تواند به ما کمک کند تا به تدریج به حقیقت نزدیک شویم، اما هرگز نمی توان اطمینان داشت که این همان توضیح نهایی و پایانی است، بلکه علم همیشه ادامه دارد و موارد جدیدی می آید که کشف های قبلی را رد می کند.

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید

21 بهمن 1402 01:18

بسیار خوب و موجز بود