معنی تئوری
theory (ˈTHirē)
مجموعه ای از ایده ها که هدف آن توضیح دادن دلیل وقوع یا وجود چیزی است.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
-یک اصل یا مجموعه ای از اصول بهم پیوسته که قصد دارد تعدادی از پدیده های بهم پیوسته را توضیح یا پیش بینی کند.
- در فلسفه علم، مجموعه ای از فرضیه های توضیحی منطقی و سازگار با مجموعه ای از حقایق تجربی.
-در استفاده عمومی، تفکر انتزاعی یا حدس و گمان در مقابل عمل.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-مجموعه ای رسمی از ایده ها که هدف آن توضیح دادن دلیل وقوع یا وجود چیزی است.
-اصولی که یک موضوع خاص بر اساس آنها بنا شده است.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
بیان رسمی قوانینی که یک موضوع مطالعه بر اساس آن بنا شده است یا ایده هایی که برای توضیح یک واقعیت یا یک واقعه یا به طور کلی، یک نظر یا توضیح، پیشنهاد می شود.
-بیانیه ای رسمی از ایده هایی که برای توضیح یک واقعیت یا یک واقعه یا نحوه کارکرد چیزی پیشنهاد می شوند.
-بیان عقیده یا توضیح ایده ای که تصور می شود درست است اما ممکن است نادرست باشد.
فرهنگ دهخدا
تئوری. [ ت ِ ءُ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از زبان فرانسه و متداول در فارسی امروز. این کلمه از ریشه ٔ یونانی «تئوریا» است و به معنی شناسایی یک علم که بر پایه ٔ تحصیل و تتبع بحاصل آمده باشد و برای تحقق دادن احکام عملی بکار رود. عقیده ٔ منظم. نظریه ٔ علمی. دلایل علمی در موضوعی خاص.
wikipedia
نظریه نوعی گزاره ای منطقی از تفکر انتزاعی یا تعمیم دهنده در مورد یک پدیده است. روند تفکر متفکرانه و منطقی غالباً با فرایندهایی مانند مطالعه مشاهده ای و تحقیق همراه است. نظریه ها ممکن است علمی یا غیر علمی (یا به میزان کمتر علمی) باشند. در علم مدرن نیز، اصطلاح "تئوری" به نظریه های علمی اطلاق می شود.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
مجموع بینش های سازمان یافته و منظم در مورد موضوعی مشخص را نظریه می خوانند، نظیر نظریه نسبت انیشتین، نظریه حالات سه گانه آگوست کنت و ... در جریان کار علمی نظریه ساخته و پرداخته اندیشه است و موجبات تبیین و مشخص ساختن گوناگون بدست آمده و مشاهده شده را با جای دادن تمامی آنان به طور منظم در درون مجموعه ای تام و تبیین کننده، فراهم می سازد.
واژه های مترادف در فارسی
فرضیه، نظریه
واژه های مترادف لاتین
Speculative, hypothesis, supposition
واژه های متضاد در فارسی
اطمینان، یقین
واژه های متضاد لاتین
assurance, certainty