معنی استعداد
talent (ˈtalənt)
مهارت یا توانایی ذاتی، یا استعداد برتر در یک یا چند فعالیت یا زمینه خاص
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
مهارت یا توانایی ذاتی، یا استعداد برتر در یک یا چند فعالیت یا زمینه خاص. استعدادها را نمی توان با الگوهای رشد طبیعی حساب کرد و اغلب به حداکثر نمی رسند زیرا پرورش آن نیاز به وقت، انرژی، فداکاری و منابع والدین، مربیان و افراد با استعداد دارد. شرایط ایده آل برای رشد یک استعداد لذت بردن از استعداد برای خود و داشتن ایده ای روشن از چگونگی استفاده از آن برای تحقق آرزوهای بلند مدت فرد است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
- یک توانایی طبیعی برای انجام کاری خوب.
- افراد یا شخصی که توانایی طبیعی در انجام کارها به بهترین نحو ممکن دارد.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
- کسی که توانایی طبیعی در مهارت در کاری دارد، به ویژه بدون اینکه به آن آموزش داده شود.
- یک توانایی طبیعی ویژه برای انجام کاری خوب.
- یک مهارت یا توانایی طبیعی
فرهنگ دهخدا
استعداد. [اِ ت ِ] (ع مص) آماده شدن. آماده گشتن. (منتهی الارب). آمادگی کردن. مهیا شدن. تهیؤ. آمادگی.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
میزان بالای توانایی برای مهارتی خاص. این اصطلاج از این نظر که بسیاری از مولفین آن را با مفهوم ضمنی اساس ژنتیک برای مهارت بکار می برند گول زننده است. این مساله ژنتیک یک موضوع نظری است نه واژگانی؛ در واقع اصطلاح مزبور در ارتباط با مسائل ارث و محیط وضعیت خنثی دارد.
واژه های مترادف در فارسی
توانایی، ذوق، غریزه، قدرت
واژه های مترادف لاتین
ability, ably, aptitude, flair, instinct, makings, nature, potency, potentiality, proneness, susceptibility
واژه های متضاد در فارسی
ناتوانی، معلولیت، ضعف، بی استعدادی
واژه های متضاد لاتین
disability, handicap, inability, incapacity, shortcoming, weakness
