معنی خودشناسی
Self Knowledge (Self ˈnäləj)
خودشناسی اصطلاحی است که در روانشناسی برای توصیف اطلاعاتی که فرد برای پاسخ به سوال "من چگونه هستم" به کار می رود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
خودی که از طریق تأمل شناخته می شود. در نظریه ویلیام جیمز این با خود به عنوان یک ناظر یا یک متخصص در تضاد است و مترادف با "من" است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
درک خود
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
درک درستی از خود و توانایی های خود
فرهنگ دهخدا
خودشناسی. [خوَدْ/ خُدْ ش] (حامص مرکب) اطلاع بر خود. شناخت خود. عارف بنفس خود: خودشناسی را مایه ٔ بزرگ دان. (خواجه عبداﷲ انصاری).
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
خودشناسی اصطلاحی است که در روانشناسی برای توصیف اطلاعاتی که فرد برای پاسخ به سوال "من چگونه هستم" به کار می رود. خودشناسی نیاز به خودآگاهی مداوم دارد (که نباید با هوشیاری اشتباه شود). نوزادان و شامپانزه های جوان برخی از صفات خودآگاهی و اختیار/ اقتضا را نشان می دهند، با این حال آنها همچنین دارای خودآگاهی نیستند. خودشناسی، مولفه ای از خود یا به عبارت دقیق تر، خودپنداره است. این شناخت از خود و خصوصیات فرد و میل به جستجوی چنین دانشی است که رشد خودپنداره را هدایت می کند، حتی اگر آن مفهوم ناقص باشد. خودشناسی ما را از بازنمایی ذهنی خود، که حاوی ویژگی هایی است که به طور منحصر به فرد با خودمان در ارتباط است.
واژه های مترادف در فارسی
ادراک از خود، کشف خود
واژه های مترادف لاتین
self-examination, self-discovery, self-exploration, self-fulfillment, self-realization, self-concept, self-image, self-perception