معنی خودشکوفایی
self-actualization (ˌself ˌæktʃuələˈzeɪʃn)
تمایل فرد به استفاده از تمام توانایی های خود برای رسیدن به هر چیزی که احتمالاً می تواند باشد.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
تحقق کامل آنچه فرد توانایی آن را دارد، شامل استفاده از حداکثر توانایی ها و مشارکت کامل در زندگی و رشد آن، به ویژه در تجارب. این اصطلاح به ویژه با مفهوم آبراهام مزلو مرتبط است، او سلسله مراتب کمال را بیان کرده است و می گوید پس از برآورده شدن نیازهای اساسی یعنی بقا جسمی، ایمنی، عشق و تعلق و عزت. خود تحقق یا خودشکوفایی اتفاق می افتد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
واقعیت استفاده از مهارت ها و توانایی های خود و دستیابی به حد ممکن
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
تمایل فرد به استفاده از تمام توانایی های خود برای رسیدن به هر چیزی که احتمالاً می تواند باشد. این اصطلاح در هرم مازلو در رابطه با مبحث نظریه انگیزش انسان استفاده شده است.
فرهنگ دهخدا
در فرهنگستان دیگری آمده است: محقق ساختن حداکثر توانایی‌های بالقوۀ فرد توسط خودش
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
در سلسله مراتب نیازهای مازلو، خود شکوفایی سازی بالاترین سطح از رشد روانشناختی است که در آن "واقعی سازی"استعداد بالقوه شخصی حاصل می شود، که به طور معمول با توجه به نیازهای صلی و خود فرد انجام می شود. راضی بودند خود شکوفایی توسط كورت گلداشتاین اینطور تعریف شده است: "گرایش به تحقق هرچه بیشتر خود، که انگیزه اساسی است. كارل راجرز همچنین نوشت:" قدرت شفابخشی در روان درمانی، گرایش انسان به درک خود ، تبدیل شدن به توانایی بالقوه و فعال کردن تمام توانایی های ارگانیسم.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
اصطلاحی که در اصل بوسیله نظریه پرداز عضوی نگر، کورت گلداشتین، برای انگیزه واقعیت بخش به تمام استعداد بالقوه خود شخص مورد استفاده قرار گرفت. در این دیدگاه، انگیزه برترین یا بعبارت درست تر تنها انگیزه واقعی شخص شمرده می شود. و باقی انگیزه ها تظاهرات آن هستند. در نظریه شخصیتی آبراهام مازلو سطح نهایی رشد روانشناختی، که وقتی تمام نیازها و فرانیازها برآورده گردید و شکوفایی تمام استعداد های بالقوه شخص عملی شد، بدست می آید. در هر دو نظریه نکته اشتراکشان در این است: استقلال، خودمختاری، میل به برقراری دوستی های معدود اما عمیق، احساس فلسفی شوخی، میل به مقاومت در مقابل فشارهای برونی و برتری کلی بر محیط تا کنار آمدن صرف با آن.
