
معنی رضایت
satisfaction (ˌsadəsˈfakSH(ə)n)
حالتی هیجانی که با رسیدن به یک هدف پدید می آید.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
احساس خوبی که وقتی به چیزی رسیده اید یا وقتی اتفاقی که می خواستید بیفتد رخ می دهد.
-چیزی که به شما این احساس را می دهد.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
عمل برآوردن (دستیابی) به یک نیاز یا آرزو
-احساسی دلپذیر که هنگام دریافت کاری که می خواستید یا انجام کاری که می خواستید انجام دهید، به شما دست می یابد.
فرهنگ دهخدا
رضایت. [رِ ی َ] (از ع، اِمص) خشنودی و پسندیدگی و میل (ناظم الاطباء). رضایة. خشنودی.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
حالتی هیجانی که با رسیدن به یک هدف پدید می آید. جالب است که رفتارگرایان اولیه مثل ثورندایک این اصطلاح را علی رغم کیفیات ذهن گرایانه آن فراوان به کار برده اند. در کاردرمانی این اصطلاح به معنی رضایت در اتباط با پیشرفت در یک فعالیت یا زمینه مورد علاقه بکار برده می شود.
واژه های مترادف در فارسی
تراضی، خشنودی، رضا، رضامندی، قبول
واژه های مترادف لاتین
acquiescence, accession, accord, approbation, approval, assent, compliance, consent, content , contentedness, contentment, nod, satisfaction, submission