معنی بازشناسی
recognition (ˌrekəɡˈniSH(ə)n)
واقعیت شناختن کسی یا چیزی به دلیل اینکه قبلاً او را دیده اید یا آن را تجربه کرده اید.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
احساس آگاهی و آشنایی در هنگام مواجهه با افراد، حوادث یا اشیایی که قبلاً با آنها روبرو شده اید یا وقتی به مطالبی که در گذشته آموخته شده اند، برخورد می کنیم.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
شناسایی شخص یا چیزی یا شخص از برخوردها یا دانش قبلی.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
واقعیت شناختن کسی یا چیزی به دلیل اینکه قبلاً او را دیده اید یا آن را تجربه کرده اید.
فرهنگ دهخدا
بازشناسی. [ ش ِ ] (حامص مرکب ) یکی از پنج مرحله ای که حافظه ٔ آدمی درباره ٔ یادآوری چیزی انجام میدهد و آن عبارت است از تشخیص این نکته که «امر به خاطره آمده » تعلق به گذشته دارد و نه ادراک فعلی است و نه خیال واهی.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
آگاهی از این که یک شی یا رویداد قبلا مشاهده، تجربه یا آموخته شده است. روشی تجربی برای مطالعه بطور کلی، تصدیق و شناسایی اعتبار یک اظهار نظر، محبت، پیشرفت و نظایر آن ها.
واژه های مترادف در فارسی
شناسایی، یادآوری
واژه های مترادف لاتین
Detection/ identification/ spotting/ mind/ prerception
واژه های متضاد در فارسی
عدم شناخت، عدم یادآوری، ناتوانی در بازشناسی
واژه های متضاد لاتین
Disregard/ neglect/ obliviousness/unawareness